به گزارش مشرق، نمایندگی اطلاع رسانی گردشگری کشور جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور توسط سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ضمن لحاظ شاخص هایی به افراد حقیقی و حقوقی اعطا می شود. وظیفه این نمایندگیها همانطور که در عنوانشان مشخص است اطلاع رسانی در مورد گردشگری جمهوری اسلامی ایران است.
یعنی بر اساس نگاه مدیریت بازاریابی گردشگری وظیفه این دفاتر بازارسازی با کار بر روی نگرش و ادراکات جامعه فرستنده گردشگر است، با معرفی دقیق و صحیح کشور در همان گام های نخست است که میتوان به سوی تولید محصول گردشگری رفت و اتفاقا از همین نقطه شروع است که این تولید در کشور در حد و اندازه جاذبه باقی میماند و در بهترین حالت با استفاده از سرمایه انسانی به منبع تبدیل می گردد.
این دفاتر باید پس از معرفی کشور و جذب گردشگر آنها را تماما یا با درصدی بالا به شرکت های ایرانی داخلِ کشور که در حوزه تورهای ورودی شاغل هستند معرفی کنند اما در شرایطی که مسئولان گردشگری کشورمان، خبر از افزایش آمار ورود توریست به کشور میدهند بررسی وضعیت عملکرد بعضی از این دفاتر در خارج از کشور خالی از لطف نیست؛ این بار، دفتر نمایندگی گردشگری ایران در سوئیس به مدیریت محمدرضا نفیسی آذر که در سوئیس به نام «ممو» او را میشناسند.
محمد رضا نفیسی آذر، 59 ساله، مانند بعضی جوانان ایرانی، در سال 1976 برای تحصیل عازم سوئیس میشود اما کمک هزینه تحصیلی (بورس) او در جریان انقلاب معلق میشود. بنابراین او برای تامین هزینه تحصیلش شروع به کار کردن میکند. کارشناسی در رشته علوم سیاسی، کارشناسی ارشدِ مدیریت از دانشگاه لوزان و سپس کار در شرکت هوایی TWA آمریکایی او را به سویِ تشکیلات گردشگری رهنمون میکند.
اکنون تقریبا 30 سالی هست که او در این زمینه فعالیت میکند. امروز آژانس گردشگری او Tech Travel اتاقی در دانشگاه پلی تکنیک لوزان است و با تفویض اختیار، دفتر نمایندگی گردشگری ایران هم هست.
البته این نمایندگی اطلاع رسانی را طی برپایی همایشی در اردیبهشت 1394 از سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری دریافت کرد ولی خود را "نماینده" گردشگری جمهوری اسلامی ایران در کشور سوئیس معرفی کرد و می کند.
ایشان هر چند - بنا بر اظهارات خودش مبنی بر نداشتن مجوز بند "ب" به دلیل مراحل بوروکراسی شدید موجود در کشور - مجوز قانونی برای فعالیت در حوزه گردشگری را نداشته و ندارد اما با راه اندازی یک شرکت خدمات گردشگریِ بدون مجوز (Tech Travel) اقدام به وارد کردن گردشگر از سوئیس کرد و در عین حال ترغیب ایرانیان برای سفر به سوئیس را در سرلوحه برنامه خویش قرار داد.
محمدرضا نفیسی آذر طیِ نامهای به شخص معاون گردشگری کشور شفاف اعلام میکند که مجوز بند «ب» را دارا نیست و از این رو برای گرفتن هتل، کد ناجا، کد ویزا کمافی السابق مجبور به تهیه آنها از شرکتها و آژانسهای واسطه هست و شاهد
بدقولی و اشتباهاتی هم بوده که بر کیفیت تورهای ایشان تاثیر منفی می گذارد و از طرف دیگر به علت عدم امکان امضای قرارداد رسمی و محکم با راهنمایان تور شاهد برخوردهای غیرحرفه ای و سودجویانه بعضی راهنمایان بوده که باعث عدم رضایت مشتریان و تاثیرات منفی آن می گردد.
این در حالی است که باز بنا بر اظهارات خود ایشان، محمدرضا نفیسی آذر بعد از مشاهده برخوردهای غیرحرفه ای از سوی برگزارکنندگان تور در ایران، خود نسبت به ثبت یک شرکت در ایران جهت تکمیل چرخه ورود گردشگر اقدام کرده است. شرکتی که صد البته هنوز موفق به کسب مجوز از اداره کل میراث فرهنگی استان تهران نشده است.
از سوی دیگر ایشان از عنوان " نماینده اطلاع رسانی گردشگری ایران در سوئیس" سوء استفاده تمام و کمال را برده و خود را "نماینده گردشگری ایران" معرفی می نماید. در یکی از رسانه های نوشتاری کشور سوئیس اینگونه عنوان می کند که پس از دو سال نبرد بروکراتیک، او نهایتا مجوز افتتاح دفتر در تهران را کسب کرده است!
تناقض های گفتاری بسیار از نماینده اطلاع رسانی گردشگری کشور برای فقط ثبتِ دفتر خدمات گردشگری در سازمان متبوع پُرواضح هستند. حال ایشان چگونه ایران را که کشوری پهناور، با تاریخی سترگ، تمدنی عظیم و روابط میان فرهنگی بسیار پیچیده است می تواند معرفی نماید؟ در کسوت نماینده اطلاع رسانی، که اتفاقا ارائه این نمایندگی ها از افتخارات سازمان میراث فرهنگی است. ( گفتگوی زنده شبکه خبر با مسعود سلطانی فر، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری/ 31مرداد 95)
نفیسی اینگونه ایران را معرفی میکند: «مادامی که این نوع لباسِ اجباری - منظور حجاب است - برداشته نشود، به عنوان مانعی اصلی خواهد بود و ایران سومین بخش از جذابیتش را از دست می دهد.» این سومین بخش چیست یا کیست؟ سپس می افزاید: « می توان 10 روز را بدون نوشیدن الکل گذراند، زیرا فروش الکل ممنوع است. اما حجاب و شنا در مناطق مجزا، اجباری است.» بدون ارائه چنین منطقهای برای شنا ایران را نمیتوان به عنوان مقصد گردشگری انبوه معرفی کرد! یعنی گردشگری این کشور حتماً باید ساحل مختلط داشته باشد تا توریست جذب کند!
همه آن اتهام زدن ها به جامعه گردشگری، تلاش برای منفعت شخصی و تبلیغاتی که او مثبت و سازنده برای معرفی کشور و اطلاع رسانی گردشگری می نامد در شرایطی هستند که ایشان طیِ نامه ای خطاب به معاون گردشگری کشور اعلام می کند برای سفر تعدادی از خبرنگاران معتبر و وزن دار سوئیسی به ایران انجام امور، کلیه هزینه های سفر، کارهای قانونی پیچیده از قبیل ویزای خبرنگاری را نیز خودشان تقبل و به انجام رسانده اند. نکته مبهم آنکه پیشتر در نامه اعلام کرده است که مجوز اخذ کد ویزا ندارند. سوال آن است که در اینصورت چگونه این کارهای پیچیده را به انجام می رسانند؟ آیا فردی حقوقی و حقیقی که برای جذب و ارسال گردشگر به کشور تا به حال هیچ اقدامی نکرده است باید ناگهان نمایندگی اطلاع رسانی گردشگری به او تفویض شود؟
ایشان در نامهاش به شخص معاون گردشگری کشور از خبرنگاران وزن دار سوئیسی سخن به میان می آورد و مراد خویش از حضور این خبرنگاران را ارائه مقالات بسیار مثبت آنان در مطبوعات می داند که به علت مقبولیت فراوان آنان در سوئیس تاثیر بسیار مثبتی را در اذهان مردم سوئیس برای انعکاس واقعی تصویر ایران بر جا میگذارند!
اتفاقا در یکی از همین مقالات که خبرنگار وزندار سوئیسیِ که به ایران سفر کرده نوشته 20 اسفند 94 با این عنوان منتشر شده است: « ایران، اِلدورادویِ جدید، با حجاب؟» "الدورادو" به کشوری سرشار از لذت اطلاق می شود.
در مقاله آورده است که « دولت ایران برای ایجاد اشتغال و بهبود چهره اش، توجه بسیاری به گردشگری می نماید. اما موانع سرجایشان هستند، حجاب اجباری است، حتی برای خارجی ها و به شدت کمبود هتل هست. آیا مُلاها سهم آب خویش در چای را عوض می کنند؟ و...»
این خبرنگار وزن دار در جای دیگری از مقاله اش اینگونه طرح موضوع می نماید: با رفع تحریم ها، شخص مسئول، مسعود سلطانی فر پیش بینی «سونامی گردشگری» را دارد و پس از اشاره ای به خروج از رکود اقتصادی، حل مشکل بیکاری جوانان، برنامه جذب 20 میلیون گردشگر، خبرنگار اینگونه ادامه می دهد که او (سلطانی فر) باید شروع به تصحیح تصویر کشوری نماید که اول از همه حامی تروریسم بین المللی است.
این خبرنگارِ در پایان هم از آژانس آقای نفیسی تشکر میکند که شرایط را برای سفرش به ایران فراهم کرده است!
از سوی دیگر تصاویر بسیار مستهجنی از سوی خبرنگاران و عکاسانی که نفیسی به ایران آورده از کشور ما در دنیا منتشر شده که بسیار أسفبار بوده و امکان بازنشر آنها در اینجا نیست.
اما واقعا در انتخاب افرادی چون محمدرضا نفیسی آذر چه فاکتورهایی اهمیت دارد و از چه فیلترهایی باید گذشت؟ رصد عملکرد این افراد بر عهده کدام دستگاه و ارگان است؟ آیا مسئولان ایرانی مطالبی که توسط افرادی که از طریق ایشان به ایران آمدند و در دنیا منتشر شد را دیدهاند؟ آیا قرار است این دولت با افزایش آمار گردشگران خارجی، ایران را به دنیا، کشور مقصد «فقر و فحشا» معرفی کند؟!
یعنی بر اساس نگاه مدیریت بازاریابی گردشگری وظیفه این دفاتر بازارسازی با کار بر روی نگرش و ادراکات جامعه فرستنده گردشگر است، با معرفی دقیق و صحیح کشور در همان گام های نخست است که میتوان به سوی تولید محصول گردشگری رفت و اتفاقا از همین نقطه شروع است که این تولید در کشور در حد و اندازه جاذبه باقی میماند و در بهترین حالت با استفاده از سرمایه انسانی به منبع تبدیل می گردد.
این دفاتر باید پس از معرفی کشور و جذب گردشگر آنها را تماما یا با درصدی بالا به شرکت های ایرانی داخلِ کشور که در حوزه تورهای ورودی شاغل هستند معرفی کنند اما در شرایطی که مسئولان گردشگری کشورمان، خبر از افزایش آمار ورود توریست به کشور میدهند بررسی وضعیت عملکرد بعضی از این دفاتر در خارج از کشور خالی از لطف نیست؛ این بار، دفتر نمایندگی گردشگری ایران در سوئیس به مدیریت محمدرضا نفیسی آذر که در سوئیس به نام «ممو» او را میشناسند.
محمد رضا نفیسی آذر، 59 ساله، مانند بعضی جوانان ایرانی، در سال 1976 برای تحصیل عازم سوئیس میشود اما کمک هزینه تحصیلی (بورس) او در جریان انقلاب معلق میشود. بنابراین او برای تامین هزینه تحصیلش شروع به کار کردن میکند. کارشناسی در رشته علوم سیاسی، کارشناسی ارشدِ مدیریت از دانشگاه لوزان و سپس کار در شرکت هوایی TWA آمریکایی او را به سویِ تشکیلات گردشگری رهنمون میکند.
اکنون تقریبا 30 سالی هست که او در این زمینه فعالیت میکند. امروز آژانس گردشگری او Tech Travel اتاقی در دانشگاه پلی تکنیک لوزان است و با تفویض اختیار، دفتر نمایندگی گردشگری ایران هم هست.
البته این نمایندگی اطلاع رسانی را طی برپایی همایشی در اردیبهشت 1394 از سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری دریافت کرد ولی خود را "نماینده" گردشگری جمهوری اسلامی ایران در کشور سوئیس معرفی کرد و می کند.
ایشان هر چند - بنا بر اظهارات خودش مبنی بر نداشتن مجوز بند "ب" به دلیل مراحل بوروکراسی شدید موجود در کشور - مجوز قانونی برای فعالیت در حوزه گردشگری را نداشته و ندارد اما با راه اندازی یک شرکت خدمات گردشگریِ بدون مجوز (Tech Travel) اقدام به وارد کردن گردشگر از سوئیس کرد و در عین حال ترغیب ایرانیان برای سفر به سوئیس را در سرلوحه برنامه خویش قرار داد.
محمدرضا نفیسی آذر طیِ نامهای به شخص معاون گردشگری کشور شفاف اعلام میکند که مجوز بند «ب» را دارا نیست و از این رو برای گرفتن هتل، کد ناجا، کد ویزا کمافی السابق مجبور به تهیه آنها از شرکتها و آژانسهای واسطه هست و شاهد
بدقولی و اشتباهاتی هم بوده که بر کیفیت تورهای ایشان تاثیر منفی می گذارد و از طرف دیگر به علت عدم امکان امضای قرارداد رسمی و محکم با راهنمایان تور شاهد برخوردهای غیرحرفه ای و سودجویانه بعضی راهنمایان بوده که باعث عدم رضایت مشتریان و تاثیرات منفی آن می گردد.
این در حالی است که باز بنا بر اظهارات خود ایشان، محمدرضا نفیسی آذر بعد از مشاهده برخوردهای غیرحرفه ای از سوی برگزارکنندگان تور در ایران، خود نسبت به ثبت یک شرکت در ایران جهت تکمیل چرخه ورود گردشگر اقدام کرده است. شرکتی که صد البته هنوز موفق به کسب مجوز از اداره کل میراث فرهنگی استان تهران نشده است.
از سوی دیگر ایشان از عنوان " نماینده اطلاع رسانی گردشگری ایران در سوئیس" سوء استفاده تمام و کمال را برده و خود را "نماینده گردشگری ایران" معرفی می نماید. در یکی از رسانه های نوشتاری کشور سوئیس اینگونه عنوان می کند که پس از دو سال نبرد بروکراتیک، او نهایتا مجوز افتتاح دفتر در تهران را کسب کرده است!
تناقض های گفتاری بسیار از نماینده اطلاع رسانی گردشگری کشور برای فقط ثبتِ دفتر خدمات گردشگری در سازمان متبوع پُرواضح هستند. حال ایشان چگونه ایران را که کشوری پهناور، با تاریخی سترگ، تمدنی عظیم و روابط میان فرهنگی بسیار پیچیده است می تواند معرفی نماید؟ در کسوت نماینده اطلاع رسانی، که اتفاقا ارائه این نمایندگی ها از افتخارات سازمان میراث فرهنگی است. ( گفتگوی زنده شبکه خبر با مسعود سلطانی فر، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری/ 31مرداد 95)
نفیسی اینگونه ایران را معرفی میکند: «مادامی که این نوع لباسِ اجباری - منظور حجاب است - برداشته نشود، به عنوان مانعی اصلی خواهد بود و ایران سومین بخش از جذابیتش را از دست می دهد.» این سومین بخش چیست یا کیست؟ سپس می افزاید: « می توان 10 روز را بدون نوشیدن الکل گذراند، زیرا فروش الکل ممنوع است. اما حجاب و شنا در مناطق مجزا، اجباری است.» بدون ارائه چنین منطقهای برای شنا ایران را نمیتوان به عنوان مقصد گردشگری انبوه معرفی کرد! یعنی گردشگری این کشور حتماً باید ساحل مختلط داشته باشد تا توریست جذب کند!
همه آن اتهام زدن ها به جامعه گردشگری، تلاش برای منفعت شخصی و تبلیغاتی که او مثبت و سازنده برای معرفی کشور و اطلاع رسانی گردشگری می نامد در شرایطی هستند که ایشان طیِ نامه ای خطاب به معاون گردشگری کشور اعلام می کند برای سفر تعدادی از خبرنگاران معتبر و وزن دار سوئیسی به ایران انجام امور، کلیه هزینه های سفر، کارهای قانونی پیچیده از قبیل ویزای خبرنگاری را نیز خودشان تقبل و به انجام رسانده اند. نکته مبهم آنکه پیشتر در نامه اعلام کرده است که مجوز اخذ کد ویزا ندارند. سوال آن است که در اینصورت چگونه این کارهای پیچیده را به انجام می رسانند؟ آیا فردی حقوقی و حقیقی که برای جذب و ارسال گردشگر به کشور تا به حال هیچ اقدامی نکرده است باید ناگهان نمایندگی اطلاع رسانی گردشگری به او تفویض شود؟
ایشان در نامهاش به شخص معاون گردشگری کشور از خبرنگاران وزن دار سوئیسی سخن به میان می آورد و مراد خویش از حضور این خبرنگاران را ارائه مقالات بسیار مثبت آنان در مطبوعات می داند که به علت مقبولیت فراوان آنان در سوئیس تاثیر بسیار مثبتی را در اذهان مردم سوئیس برای انعکاس واقعی تصویر ایران بر جا میگذارند!
اتفاقا در یکی از همین مقالات که خبرنگار وزندار سوئیسیِ که به ایران سفر کرده نوشته 20 اسفند 94 با این عنوان منتشر شده است: « ایران، اِلدورادویِ جدید، با حجاب؟» "الدورادو" به کشوری سرشار از لذت اطلاق می شود.
در مقاله آورده است که « دولت ایران برای ایجاد اشتغال و بهبود چهره اش، توجه بسیاری به گردشگری می نماید. اما موانع سرجایشان هستند، حجاب اجباری است، حتی برای خارجی ها و به شدت کمبود هتل هست. آیا مُلاها سهم آب خویش در چای را عوض می کنند؟ و...»
این خبرنگار وزن دار در جای دیگری از مقاله اش اینگونه طرح موضوع می نماید: با رفع تحریم ها، شخص مسئول، مسعود سلطانی فر پیش بینی «سونامی گردشگری» را دارد و پس از اشاره ای به خروج از رکود اقتصادی، حل مشکل بیکاری جوانان، برنامه جذب 20 میلیون گردشگر، خبرنگار اینگونه ادامه می دهد که او (سلطانی فر) باید شروع به تصحیح تصویر کشوری نماید که اول از همه حامی تروریسم بین المللی است.
این خبرنگارِ در پایان هم از آژانس آقای نفیسی تشکر میکند که شرایط را برای سفرش به ایران فراهم کرده است!
از سوی دیگر تصاویر بسیار مستهجنی از سوی خبرنگاران و عکاسانی که نفیسی به ایران آورده از کشور ما در دنیا منتشر شده که بسیار أسفبار بوده و امکان بازنشر آنها در اینجا نیست.
اما واقعا در انتخاب افرادی چون محمدرضا نفیسی آذر چه فاکتورهایی اهمیت دارد و از چه فیلترهایی باید گذشت؟ رصد عملکرد این افراد بر عهده کدام دستگاه و ارگان است؟ آیا مسئولان ایرانی مطالبی که توسط افرادی که از طریق ایشان به ایران آمدند و در دنیا منتشر شد را دیدهاند؟ آیا قرار است این دولت با افزایش آمار گردشگران خارجی، ایران را به دنیا، کشور مقصد «فقر و فحشا» معرفی کند؟!