به گزارش مشرق، در کمبود منابع مالی که ماههاست رسانه ملی را درگیر کرده بهجز
تعدادی سریال روتین که برای نوروز یا مناسبتهایی مانند ماه مبارک رمضان
تولید میشوند رسانه ملی بودجهای را برای تولیدات نمایشی کنار نگذاشته
است. در این بین اما حضور وزارتخانههایی مانند بهداشت -که کارکرد فرهنگی
را هم به دایره وظایف قبلی خود اضافه کرده- باعث شدهاند که بهرغم همه این
کمبودها سریالی بهنام «پریا» تولید شود و این شبها از شبکه سوم روی آنتن
برود.
«پریا» را کارگردانی ساخته بهنام آقای حسین سهیلیزاده که پیشتر
و در سریالهایی مانند «آوای باران» و «دلنوازان» نشان داده بود توانایی
جذب مخاطب عام را با ارائه نوعی روایت پر اوج و فرود داراست. از آن سو کار
تولید را هم آقای اسماعیل عفیفه انجام داده که در کارنامهاش سریالهای
موفقی چون «میوه ممنوعه» و «پس از باران» را دارد.
در تیم بازیگران
«پریا» هم چهرههایی مانند آقایان و خانمها امیرحسین آرمان، لادن مستوفی،
افسانه بایگان و محمود پاکنیت به چشم میخورند که ازچهرههای توانای حیطه
کاری خویشاند.
«پریا» اما برگ برنده خود را از سوژهای که بر آن دست
گذاشته میگیرد. این سریال با یک هدفگذاری درست و تا حدود زیادی ضدکلیشه
سعی کرده که به آگاهسازی درباره ویروس اچ.آی.وی و مشکلات زندگی بیماران
ایدز در جامعه بپردازد.
درامی که به التهاب میرسد
«پریا»
البته که شاید به خاطر ترس از ورود به موضوعی ملتهب بهنام ایدز سعی کرد به
گونهای کاملاً غیرمستقیم قسمتهای اولش را به ارائه روایتی درباره
عشقهای جوانان و سرگرمیهای پرخطر جوانان روزگار ما بگذراند اما بعد از
معرفی شخصیتها در قسمتهای ابتدایی، گره خود را که ابتلای جوان نخست
داستان به ایدز است با صراحت میافکند. همین گره افکنی است که از یک طرف به
تصویرسازی درباره بحرانهای زندگی بیماران ایدزی منجر میشود و از طرف
دیگر به آگاهی سازی درباره این بیماری و رفتاری که شهروندان میبایست با
این بیماران داشته باشند.
در «پریا» حتی نقدهایی به بخشی از جامعه پزشکی
و پرستاری که برخوردی نادرست با بیماران ایدز دارند و با آنها چون آدمیان
گناهکار رفتار میکنند هم ارائه شده است. این شاید تلخترین بخش زندگی
بیماران ایدزی باشد که با آنها نه بسان یک بیمار که بسان یک مجرم نگاه
میشود و همین است که التهاب درام را بالاتر میبرد.
ای کاش آموزش هم دراماتیک میشد
«پریا»
کوشیده بخش عمده موضوعات مرتبط با ایدز را به گونهای غیرمستقیم و از
دریچه روابط دراماتیک شخصیتهای داستان ارائه کند اما در برخی قسمتها به
خصوص در جاهایی که بناست توصیههای پزشکی به مخاطب ارائه شود همه چیز به
گلدرشتترین شکل ممکن ارائه میشود؛ همین گلدرشتی است که باعث میشود
برخی قسمتهای سریال رنگ و بوی برنامههای آموزشی را بگیرد.
این هنر دست
فیلمنامهنویس است که جدیترین ارتباطات علی و معلولی را از کانال
داستانپردازی به رخ بکشد وگرنه قرار دادن دوربین دربرابر یک پزشک تا او
درباره بیماران ایدز اطلاعرسانی کند مطمئناً پیشتر بارها از کانال
برنامههای پزشکی شبکههای گوناگون و از جمله سلامت انجام گرفته است.
این
یک واقعیت است که اگر بناست این اطلاعات در یک سریال تلویزیونی قرار داده
شود راههایی به مراتب بهتر از اینکه پزشک در برابر دوربین بنشیند و
اطلاعرسانی کند، وجود دارد.
صراحتی که سالها دریغ شده بود
سینما
و تلویزیون ایران هرچند در سالهای اخیر در پرداختن به سوژه ایدز بیش از
حد محافظهکاری به خرج دادهاند اما سالها پیش از این درام پر اوج و فرود
«شمعی در باد» به کارگردانی خانم پوران درخشنده را داشتیم که به صراحت در
این باره اطلاع رسانی میکرد. در تلویزیون باز هم سالها پیش آقای اصغر
فرهادی در یکی از قسمتهای «داستان یک شهر» به تصویرسازی زندگی دردناک یک
بیمار ایدزی پرداخته بود. این روند در سالهای بعد به صورت مختصر هم که شده
در آثاری نظیر «قصهها» و «پابرهنه در بهشت» وجود داشت اما اینکه سریال یا
فیلمی گره اصلی خود را از بیماران ایدز بگیرد بی سابقه است و البته شکستن
کلیشهها.
این شکست کلیشهها که شاید یک دلیل اش حضور وزارت بهداشت در
کنار «پریا» بوده -چون سرمایهگذار بوده- این شانس را در اختیارش گذاشته که
روی یکی از سوژههای ملتهب و البته مهجور در سینما و تلویزیون کار کند و
باعث شده درمیانه گرمای تابستان امسال، مخاطبان رسانه ملی بعد از مدتها
نگران شخصیتهای یک سریال باشند؛ سریالی که واقعاً نمیتوان عاقبت
شخصیتهایش را پیشبینی کرد و همین مهمترین دلیل کنجکاوی مخاطبان برای
تماشای اثر است.
منبع: صبح نو