او اولين كسي بود كه ماموريت اعدام انقلابي شاپور بختيار در فرانسه را بعهده گرفت.
شاپور بختيار آخرين نخست وزير رژيم پهلوي بود. بختيار در روزهاي پرالتهاب انقلاب كه رژيم طاغوتي نفس هاي آخر را مي كشيد، درست در زماني كه هيچ عاقلي شانه زير بار مسئوليت هاي رژيم نمي داد، منصب نخست وزيري را برعهده گرفت ولي صندلي صدارت به او هم وفا نكرد و به دست انقلابيون افتاد.
بختيار پس از آنكه با همكاري برخي نفوذي هاي داخل كشور، توانست از ايران بگريزد، رهسپار فرانسه شد و در اين كشور دست از عناد با جمهوري اسلامي ايران برنداشت و با تشكيل نهضت مقاومت ملی ایران سعي در براندازي نظام نوپاي اسلامي كرد كه طراحي كودتاي نوژه يك نمونه از اين تلاش ها بود.
شاپور بختيار سرانجام در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۷۰ برابر ۶ اوت ۱۹۹۱، به همراه منشي خود در خانه مسکونیاش در حومه پاریس در حالي كه به شدت از سوي پليس اين كشور محافظت مي شد، به قتل رسيد و آن سيستم حفاظتي و امنيتي عريض و طويل حتي نفهميد كه جنازه اين دو 48 ساعت است كه بر روي زمين مانده!
اينكه چطور آخرين نخست وزير پهلوي در فرانسه ترور شد، حرف و حديث فراواني دارد اما انيس نقاش در گفتگويي بي پرده و صريح به بازخواني اولين ماموريت براي ترور بختيار پرداخته كه متن كامل سخنان وي به شرح زير است:
***
كودتاي نوژه طرح اوليه برنامهاي بود كه ميخواستند با اجراي آن، شاه را با آن همه جنايتي كه انجام داده بود به ايران برگردانند. جمهوري اسلامي فقط ميدانست كه چنين عملياتي با چنين برنامههايي عليه آن در حال اجراست ولي نيرويي براي مقابله و جلوگيري از ان نداشت.
در جلسهاي كه محمد منتظري نيز حضور داشت اطلاعاتي از انجام يك كودتا مطرح شد و من اعلام كردم كه بايد رفتارهاي بختيار پيگيري و كودتا خنثي شود. محمد منتظري چون آن روزها تشكيلاتي تحت رهبري خود نداشت، گفت اين عمليات را بايد با دستگاه هاي ديگر مطرح كرد.

انیس نقاش اولین عامل ترور بختیار
حكم اعدام بختيار در دادگاه انقلاب صادر شد كه امام(ره) هم آن را تأييد كردند. من به بچههاي سپاه گفتم كه بايد هرچه زودتر وارد عمل شويد چون اين آدم خطرناكي است ولي آنها هيچ اطلاعات و كانالي در اين خصوص نداشتند. به آنها گفتم كه من تجربه كار عملياتي دارم و اين كار را بر عهده ميگيرم.به فرانسه رفتم و كار شناسايي را انجام دادم و بعد از دو هفته به ايران بازگشتم و خبرشان كردم كه منزل بختيار را پيدا كرده و حتي توانستم با او مصاحبه كنم.
بعد از 2روز طي جلسهاي اعلام شد كه با انجام ترور موافقت شده است. حكم اين كار توسط حاكم شرع صادر شد. شاپور بختيار يك سياستمدار فاسد بود و بايد از بين مي رفت.
طرح مدوني براي اجراي حكم اعدام بختيار تهيه كردم. قرار بر اين شد تا من به همراه دو نفر ديگر از همراهانم به عنوان خبرنگار وارد اتاق بختيار شده و در حين مصاحبه، با اسلحه صدا خفه كن او و همراهش را بدون اينكه صدايي بلند شود ترور كنيم به طوري كه پليسهاي نگهبان جلوي منزل او متوجه نشوند.
داشتم براي اجراي مامويت آماده مي شدم كه متأسفانه آقاي خلخالي مرتكب اشتباه شد و در مصاحبهاي اعلام كرد كه براي اجراي حكم اعدام شاپور بختيار به پاريس، كماندو فرستادهام.
اينگونه شد كه شاپور بختيار ديگر نه جواب تلفن ميداد و نه وقت ملاقات. محافظين او نيز افزايش پيدا كردند. به اين ترتيب وقت ملاقاتي كه با او گذاشته بودم و قرار بود همانجا كار را تمام كنم، منتفي شد. همزمان از تهران با من تماس گرفتند و گفتند كه اينجا به شدت از بابت كودتا نگراني وجود دارد و بايد هر چه زودتر بختيار كشته شود.

شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر رژیم طاغوت
ديگر حجت بر من تمام شده بود و بر خودم واجب ديدم كه هر كاري از دستم بر مي آيد انجام بدهم. يك اسلحه 7 ميليمتري با صدا خفه كن تهيه كردم و رفتم سراغ بختيار. اما اين ها شك كردند و در ساختمان را به رويم باز نكردند. من هم بلافاصله تصميم گرفتم با گلوله قفل در را بشكنم و بروم داخل. ما مجبور شديم كه ابتدا با كشتن افراد پليس در جلوي در منزل بختيار به زور وارد خانه او شويم و به زور تا پشت در اتاق بختيار نيز نفوذ كرديم ولي هرچه تلاش كردم نتوانستم وارد اتاقي كه بختيار در آن حضور داشت بشوم.
يكي از دو گلولهاي كه به من خورد، متعلق به سلاح خودم بود كه به در شليك كردم و كمانه كرد و برگشت سمت خودم. بعد هم كه با پليس فرانسه درگير شدم و يك گلوله ديگر هم خوردم و دستگير شدم.
تا چهار ماه در زندان داشتم ديوانه مي شدم كه چطور نتوانسته ام يك در را باز كنم تا اينكه در دادگاه، قاضي عكسهاي مربوط به در اتاق را نشان داد كه از لايههاي آهن ضدآتش تشكيل شده است لذا متوجه شدم كه تلاش براي بازكردن آن بيهوده بوده است.

انیس نقاش در سال های جوانی
زماني كه در زندان فرانسه بودم، يك هواپيماي آن كشور در آسمان منفجر شد. اين ها گفتند كار ايران است و آمدند سراغ من كه در زندان بودم. افسر اطلاعاتي آمد تا از من بازجويي كند، به او گفتم اصلا فرض كن من جزو اطلاعات ايران هستم و مافوقم به من دستور داده كه بختيار را ترور كنم.
من هم مثل تمام افسران اطلاعاتي دستور را اجراكردم، شما هم در الجزاير و سوئيس و... فلان كار و بهمان كار را كرده ايد و پنجاه فقره از ترورهاي دستگاه اطلاعاتي فرانسه را در كل دنيا رديف كردم. طرف خسته شد و رفت براي استراحت، بعد دوباره برگشت به من گفت: "سلام همكار".
در بازجوييها به آن افسر تاكيد كردم كه فرق من با شما اين است كه من ترور بختيار را بر اساس اعتقادات خودم انجام دادهام، ولي شما عقيده نداريد و فقط دستورات مافوقتان را اجرا ميكنيد، من حق دارم كه از اسلام خود دفاع كنم. شاپور بختيار در حال تدارك كودتا عليه ايران بود، اوحتي براي انجام اين كار50 ميليون دلار از صدام كمك گرفته بود و آمريكا نيز از او پشتيباني ميكرد.
من از حرف زدن درباره اين قضيه ترس و شرم ندارم. اين جزو افتخارات من است. به نظر من ايران در پوشش خبري جريان اولين ترور شاپوربختيار كوتاهي مي كند، درمورد اين موضوع صحبتهاي فراواني در خارج از ايران صورت گرفته است. خبرنگارهاي فرانسوي زماني كه به من مراجعه ميكنند و در صحبت هاي خود با من ، واژه تروريست را به كار مي برند در پاسخ به آنها مي گويم: مگر فرانسويها مرتكب هيچ قتلي نشدهاند؟ بعدش تك تك ترورهايي را كه فرانسه مرتكب شده بود برايشان نام مي برم.
من امروز پس از گذشت چند سال از ان واقعه، وقتي فكرش را مي كنم مي بينم هر آنچه كه در گذشته انجام داده ام را صحيح مي دانم. اما اگر پختگي حال حاضر را داشتم، نقشه ترور بختيار را به طور حتم تغيير مي دادم. در زمان وقوع ترور به علت كمبود وقت، نتيجه عمليات ناموفق شد، اگر دو يا سه هفته صبر ميكرديم و لوازم مناسب انتخاب مي كرديم، نتيجه اين عمليات بهتر از اين حاصل ميشد.
*قاصد