به گزارش مشرق، «طالب ملکی» ملقب به «ابوذر»، عضو هیئت شرعی و از سرکردگان گروه تروریستی «توحید و جهاد» است که فتوای ترور و حمله به مکانهای مختلف نظیر طلافروشیها را صادر کرده است. وی بههمراه سایر اعضای این گروه تروریستی در سال 1388 دستگیر شد.
از ترور ماموستا برهان عالی و ماموستا شیخالاسلام
علمای اهل سنت شروع کنیم که از جمله اقدامات گروه تروریستی توحید و جهاد
بود، نظر شما در این رابطه چه بود؟
من راضی به این ترورها نبودم، فرهاد رحیمی بهعنوان فرمانده گروه توحید و جهاد این تصمیم را گرفت. اما همانطور که گفتم در مورد ترور این دو، من راضی نبودم و مخالفت هم کردم.
در مورد ترور محیطبانان نظرت چیست؟
من اصلا در جریان ترور محیطبانان نبودم، چون یک سال قبلتر از این اتفاق دستگیر شده بودم. اما این را میخواهم بگویم که عقاید در کار ما یک رسم و شیوه دیگری داشت که بعد از دستگیری و کشته شدن بعضی از افراد و داخل شدن برخی دیگر به گروه از راه خودش منحرف شد.
در مورد محیطبانان هم من بعدا با بعضی از بچههایی که دستگیر شده بودند، صحبت کردم که گفتند بر اثر یک اشتباه بهسمتشان شلیک کردند. ماجرا اینطور بوده که محیطبانان به دو نفر از اعضای گروه که در کوه بودند مشکوک میشوند که شکارچی باشند و تعقیبشان میکنند.
افراد گروه هم اول تیر هوایی
شلیک میکنند که محیطبانان بترسند، اما در نهایت باعث کشته شدن محیطبانان
شد. وگرنه محیطبانان بیگناه بودند و از نظر ما کار خلاف شرعی نکرده
بودند که بخواهیم آنها را بکشیم.
اگر بخواهیم براساس عقاید و برداشت خود شما از قرآن و حدیث برای کسی که چهار نفر آدم بیگناه را کشته حکم صادر کنیم، چه حکمی باید بدهیم؟
در قرآن هم این مساله ذکر شده که قتل یا بهصورت عمد صورت میگیرد یا بر اثر خطا. اما در این مساله خطای جهادی بود چون ما اعتقادمان این است که در حال جهاد بودهایم، اگر چنین مسائلی پیش بیاید، اگر جهادش را قبول داشته باشیم، پرداخت دیه کفایت میکند چون در مساله کشته شدن محیطبانان هم اینطور که بچهها تعریف کردهاند عمدی در کار نبوده است.
گفتی که در گروه افرادی وارد شدند که گروه را منحرف کردند، میتوانی به این افراد اشاره کنی و در مورد انحرافشان صحبت کنی؟
در هر مذهبی راه اعتدال و میانهروی وجود دارد و چپ و راستش هم وجود دارد که افرادی هستند که کمتر به آن عقیده التزام دارند یا احتیاط بیشتری میکنند. خود من و بعضی از بچههای گروه که از اوایل تاسیس بودیم عقیده بر اعتدال داریم ولی کسانی که بعدا به گروه اضافه شدند این اعتقاد را نداشتند و برخی اعمال گناه کبیره را بهعنوان کفر اکبر میدانستند و قائل به عذر اشخاص هم نبودند و مثلا باور نداشتند که فرد ممکن است این کار را از روی جهل یا اکراه انجام داده باشد. این افرادی که در اواخر به گروه اضافه شدند از همین خوارج بودند و اقدامات تروریستی در همین زمان اتفاق افتاد.
پس اینطور که شما میگویید اختلاف هم در گروه زیاد بوده است؟
اوایل اینطور نبود اما بعدا که این افراد جدید اضافه شدند اقدامات تروریستی مثل حمله به طلافروشی رخ داد که حاصل همین اندیشه تکفیری بود. این افراد بعدا از هم جدا شدند و آن افرادی که گروه را به انحراف کشیدند، غالبا کشته شدند و آنهایی که ماندند هم کارشان را به همان روش قبل ادامه دادند که در نهایت آنها هم یا دستگیر شدند یا کشته شدند.
در زمان دستگیری سن بسیار کمی داشتی. اینکه فتوا صادر میکردی، عجیب نبود؟ احتمال نمیدادی اشتباه کرده باشی؟
بهخاطر احتیاط و اعتماد بیشتر از علمای دیگر هم سوال میکردند که در خارج کشور بودند و از طریق اینترنت مسائل شرح داده میشد و آنها هم پاسخ میدادند که آیا مثلا این کار درست است یا نه و انجام بشود یا نه.
مثلا توضیح داده میشد که شخصی با این ویژگیها وجود دارد و آیا میتوانیم این فرد را بکشیم یا نه، آنها هم براساس اطلاعاتی که از ما میگرفتند در موردش حکم صادر میکردند.
مثلا الان شما ماموستا شیخالاسلام را که کشتید مسلمان میدانستید؟
نه، همانطور که گفتم ایشان عنصر قدرت بوده و خیلی از مسائل را به مردم وارونه نشان میداده است.
شما هنوز پایبندی که تفکر شما بر حق بوده و هیچ اشتباهی نکردهای؟
من از ابتدا که با شما صحبت کردم در مورد خطای جهادی و اشتباه و انحراف فکری صحبت کردم و جماعت ما هم مستثنی نبوده است.
اینطور که شما میگویی در جامعه سنگ روی سنگ بند نمیشود، اینکه بپذیریم شخصی بگوید من رفتم و بر اثر یک اشتباه به قول تو جهادی یک نفر را کشتم که اصلا امنیت جامعه از بین میرود.
من این را برای توجیه کارم نگفتم، فقط گفتم که این مساله در اصل اسلام وجود دارد و در صورت وقوع احکامش را بیان کردم.
پس حمله شما به میدان آزادی سنندج فقط جهادی بوده است و شش یا هفت نفر آدم بیگناه کشته شدند؟
نه آنها از افراد نیروی انتظامی بودند.
یک نفر دانشجو که در حال عبور از آنجا بود کشته شد؟
من در جریان نیستم.
حالا حکم قاتل چیست؟
قاضی اسلامی باید حکمش را بدهد، البته باید پیرو اسلام واقعی باشد.
پس عملا هر چه را که دوست داشته باشید قبول میکنید و هر آنچه نخواهید، نمیپذیرید؟
مذهب سلفیت اینطور نیست که فقط پایبند یک مذهب واحد و مشخص باشد که همه چیز آن را بپذیرد و هر آنچه سر مذهب بگوید قبول کند. در سلفیت این احتمال وجود دارد که هر عالمی ممکن است اشتباه کند. ممکن است یک عالمی در مسالهای اشتباه کند و عالمی دیگر با دلایل قویتر همان مساله را جور دیگری توضیح دهد. هرچند آن عالمی که اشتباه کرده هم ثواب خودش را برده است و تلاش خودش را کرده و فقط ممکن است به نتیجه اشتباهی رسیده باشد.
آیا اگر آزاد شوی کارت را ادامه میدهی؟
من اگر آزاد شوم دیگر این کارها را ادامه نمیدهم. البته من همچنان از لحاظ اعتقادی با ایران مشکل دارم، اما دیگر این کار را نمیکنم چون در ایران این مساله و این اقدامات قابل انجام نیست. حالا فهمیدهام که علم کافی ندارم، هم علم اسلامی و دینی من کافی نیست و هم علم نظامیام کامل نیست. امکانات مالی و مشکلات دیگر هم بسیار وجود دارد. در مناطق سنینشین هم که هر بار عملیاتی انجام میشود انسانهای بیگناه بسیاری کشته میشوند
منبع:پنجره