مؤلفه‌های مسأله‌شناختی، نظری و روش‌شناختیِ مجموعه‌ پژوهش‌های صورت‌گرفته در خصوص کتاب ‌دا‌ کدام‌اند و این پژوهش‌ها، نتایج نهایی خود را چگونه صورت‌بندی کرده‌اند؟

گروه جهاد و مقاومت مشرق - جنگ هشت‌ساله‌ی عراق با کشور ما را می‌توان آغازگر دوره‌ی جدیدی از حیات سیاسی ـ اجتماعی جامعه‌ی ایران دانست. ارزش و اهمیت این پدیده صرفا ًنه از آن‌روست که نشان می‌دهد بلافاصله پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران، یکی از کشورهای همسایه و حامیان قدرتمند آن با هدف تأثیرگذاری بر نتایج این انقلاب، کشور ایران را درگیر جنگ تحمیلی نمودند و به‌زعم خود کوشیدند مانع از صدور شعارها، اهداف و آرمان آن به دیگر کشورهای منطقه و جهان شوند.

همچنین اهمیت این مسأله از آن‌رو نیست که مردم ایران توانستند در فرآیندی هشت‌ساله با تلاش و جانفشانی و از خودگذشتگی، جامعه‌ی ایران را از در افتادن به بحران‌های متعدد داخلی یا بین‌المللی نجات دهند و مانع از تحقق اهداف دشمنان این کشور شوند.

بی‌تردید، همه‌ی موضوعات بالا درخور توجه و شایسته‌ی پردازش و پژوهش و تحقیق‌اند. با وجود این، شاید بتوان مهم‌ترین وجه مسأله‌ی وقوع جنگ هشت‌ساله را در تولید یا خلق گفتمانی دانست که اکنون می‌توان آن را «گفتمان جنگ» نامید.

نیروهای اجتماعی دخیل در فرآیند جنگ، به‌ویژه رزمندگان، در مقام «تولیدگران اندیشه و فرهنگ» توانستند با تولید تعداد بسیار زیادی سخنرانی، مواعظ دینی، وصیت‌نامه، شعار، دیوار‌نوشته، پیشانی‌نوشته، قمقمه‌نوشته، تانکر‌نوشته، سینه‌نوشته، تابلونوشته، نوحه، شعر، طنز، خاطره، مصاحبه، نامه‌های خانوادگی، نامه‌های دوستانه، فیلم مستند، نقاشی، صنایع دستی، و ... در دوره‌ی جنگ هشت‌ساله و سال‌های پس از آن به صورت‌بندی یک گفتمان جدید و خاص بپردازند و مبتنی بر این گفتمان، تصویری جدید از حیات انسانی و مفاهیم وابسته به آن ارائه کنند. اهمیت این گفتمان تا بدان‌جاست که می‌توان مدعی شد بدون وجود این گفتمان، احتمالاً زیست سیاسی ـ اجتماعی ایران در دهه‌های اخیر، در مسیر دیگری قرار می‌گرفت.

دامنه‌ی «گفتمان جنگ» اما، صرفاً به آثار درجه‌ی اول، که راجع به فرآیند جنگ و روزهای واقعی آن نوشته شده بودند و می‌شوند، محدود نماند. بلکه این آثار به‌دلیل اهمیت بسیار بالا، خود موضوع تحلیل استادان دانشگاه‌ها، محققان، دانشجویان و دیگر نیروهای پژوهشگر علاقه‌مند به فرهنگ جنگ قرار گرفتند و زمینه‌ساز خلق مجموعه‌ی دیگری از ادبیات مربوط به جنگ شدند که نامیدن آن‌ها به «آثار دوم» یا «جنگ دو» شایسته است.

در این آثار پژوهشی، محققان به اشکال متفاوت و مبتنی بر بینش‌های نظری و روش‌شناختی متعدد، به تحلیل داده‌های درجه‌ی یک مربوط به جنگ پرداخته و از این طریق کوشیده‌اند زوایای پنهان این پدیده‌ی عظیم را آشکار سازند و نشان دهند که جنگ به‌مثابه نوعی از حیات اجتماعی، چه ابعاد پیچیده و متنوعی دارد.

کتاب دا‌ 
نمونه‌ای از ادبیات درجه‌ی اول جنگ است که تاکنون موضوع پژوهش‌های متفاوت آکادمیک و غیرآکادمیک قرار گرفته است. از جمله، چندین پایان‌نامه‌ی دانشگاهی، چندین مقاله‌ی علمی ـ پژوهشی، چندین مقاله‌ی متعدد علمی ـ ترویجی و چندین سمینار و گفت‌وگو و مصاحبه‌ی علمی براساس آن نوشته و یا برگزار شده و این خود، به نحوی شایسته بر حجم ادبیات درجه‌ی دوم در خصوص جنگ افزوده است، چندان‌که اکنون می‌توان در مقام یک پژوهش دانشگاهی، به «فراتحلیل یا بررسی نظام‌مند» این مجموعه از آثار پرداخت و از خلق ادبیات درجه‌ی سوم جنگ یا «جنگ سه» سخن گفت. مطالعه و تحلیل نظام‌مند این پژوهش‌ها نشان خواهد داد که این پژوهش‌ها:
(1) از کدام استراتژی‌های پژوهشی در انجام کارهای پژوهشی در‌ خصوص کتاب ‌دا‌ بهره گرفته‌اند،
(2) چگونه به صورت‌بندی مسأله‌ی خود در خصوص کتاب دا پرداخته‌اند،
(3) کدام مبانی مفهومی (در پژوهش‌های توصیفی ـ اکتشافی) و مبانی نظری (در پژوهش‌های تبیینی) را به کار گرفته‌اند،
‌(4) مفروضات نظری و روش‌شناختی آن‌ها کدام‌اند،
‌(5) در مباحث روش‌شناختی از چه منطقی پیروی کرده‌اند،
‌(6) داده‌های خود را چگونه سامان داده‌اند و به چه نتایجی دست یافته‌اند،

انجام و اجرای پژوهش‌هایی از این دست، آغازگر مسیری تازه در فرآیند تولید و انباشت دانش در خصوص جنگ و پی‌آمدهای معرفت‌شناختی آن خواهد بود. ازاین‌رو، این پژوهش با مبنا قراردادن استراتژی پژوهشی «فراتحلیل»، سعی در پاسخ‌گفتن به این پرسش بنیادی دارد که: مؤلفه‌های مسأله‌شناختی، نظری و روش‌شناختیِ مجموعه‌ پژوهش‌های صورت‌گرفته در خصوص کتاب ‌دا‌ کدام‌اند و این پژوهش‌ها، نتایج نهایی خود را چگونه صورت‌بندی کرده‌اند؟

به منظور پاسخ‌گفتن به پرسش بالا، محقق در این پژوهش با مرور نظریه‌های مربوط به «فراتحلیل» در علوم اجتماعی، به طراحی یک مدل نظری برای فراتحلیل مجموعه پژوهش‌های صورت‌گرفته در خصوص کتاب دا پرداخته و نشان داده است که مؤلفه‌های نظری، روش‌شناختی و مسأله‌شناختی مجموعه پژوهش‌های یادشده کدام‌اند و این پژوهش‌ها به چه نتایجی دست یافته‌اند.

چنان‌که می‌توان از ماهیت طرح مسأله‌ی ‌این پژوهش دریافت، این تحقیق از جنس «تحقیقات ارزیابی» متن‌محور است که در پی اثبات هیچ فرضیه‌ی خاصی نیست. شاید بتوان مدعی شد، هدف این پژوهش؛ یعنی بررسی و ارزیابی نظام‌مند پژوهش‌های انجام‌شده در خصوص کتاب دا، بیش از آن‌که نیازمند طرح فرضیه‌های مبهم اولیه باشد، نیازمند تلاش محقق در جهت دست‌یابی به یک چارچوب مفهومی روشن و شیوه‌ی دقیق خوانش متون، به‌منظور دست‌یافتن به پاسخ‌های پرسش‌هایی است که طرح کرده است.

اکنون که سی و هفت سال از وقوع انقلاب اسلامی و بیست و هفت سال از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران می‌گذرد، شاهد شکل‌گیری طیف گسترده‌ای از اختلاف‌نظرها در میان مجموعه نیروهای سیاسی ـ فکری درون نظام جمهوری اسلامی و، به تَبَع آن، آحاد مردم جامعه، در خصوص ماهیت جنگ هشت‌ساله، پی‌آمدهای آن، منطق درونی حاکم بر تداوم هشت‌ساله‌ی جنگ و ... هستیم؛ چیزی که بیش از این، یعنی در ابتدای وقوع انقلاب و جنگ، کم‌تر تحلیل‌گری وقوع آن را پیش‌بینی می‌کرد.

در یک‌سوی این طیف گسترده، کسانی قرار دارند که از عواقب ناگوار جنگ بر جامعه سخن می‌گویند و حتی بر لزوم فاصله‌گیری معرفتی ـ روانی از آن تأکید می‌کنند و در سوی دیگر، نیروهای فکری و سیاسی درگیر با پدیده‌ی جنگ هشت‌ساله هستند که به ناتوانی‌ در بیرون‌آمدن از فضای اجتماعی ـ فرهنگی جنگ متهم‌اند. از این‌رو، آن‌ها به‌عنوان افرادی ناتوان در همراهی با مسیر جدید جامعه نگریسته می‌شوند. به هرحال، خوب یا بد، خواسته یا ناخواسته، خوشمان بیاید یا نیاید، اکنون این واقعیت به وقوع پیوسته و ما با شکافی بزرگ به‌لحاظ فکری، در واکنش به پی‌آمدهای دوره‌ی جنگ روبه‌رو هستیم.

پژوهش حاضر، بی‌اعتنا به مجادلات و مناقشات و مباحثات موجود درباره‌ی جنگ و پی‌آمدهای جزئی و کلی آن، صرفاً از منظری معرفت‌شناسانه در پی بازخوانی روش‌مند مجموعه‌ای از پژوهش‌های انجام‌شده در‌خصوص ادبیات درجه دوم جنگ است تا از این طریق به بررسی این مسأله بپردازد که آیا جنگ ایران و عراق، به‌مثابه واقعیت حیات اجتماعی معاصر، توانسته است پی‌آمدهای جدی معرفت‌شناختی و علم‌شناختی به بار آورد و زمینه‌ساز آفرینش مجموعه‌ای برجسته از پژوهش‌های جامعه‌شناختی یا به‌طور کلی پژوهش‌های متعلق به حوزه‌ی علوم انسانی در فضای فرهنگی ـ علمی ـ پژوهشی جامعه ما شود؟

هدف نخستین این پژوهش، همانند همه پژوهش‌های دیگر، پاسخ‌گفتن به پرسش‌ها و دغدغه‌های آن است. بنابراین، فراتحلیلِ تحقیقات انجام‌شده درباره‌ی کتاب دا و مقایسه‌ی مسأله‌شناختی، نظری و روش‌شناختی آن‌ها و بررسی این مسأله که آیا این تحقیقات دارای نتایج یکسانی هستند یا خیر و بالاخره بررسی امکان یا عدم امکان ترکیب نتایج آن‌ها، مهم‌ترین هدف این پژوهش است. اما می‌توان این پرسش را طرح کرد که این هدف در پیوند با کدام اهداف احتمالیِ فراتر قرار دارد که محقق را به انجام این پژوهش علاقه‌مند کرده است.

رفتن به سمت کاربرد رویکرد فراتحلیل نشان از آن دارد که محقق دارای دغدغه‌های معرفت‌شناسانه است. مهم‌ترین دغدغه‌های معرفت‌شناسانه‌ی نهفته در پشت این پژوهش عبارت‌اند:

‌(1) آیا میان پژوهش اجتماعی با داده‌های مربوط به فرهنگ جنگ، دیالکتیک وجود دارد؟
‌(2) آیا این دیالکتیک، خلق نظریه‌های جدید یا رویکردهای جدید روش‌شناختی را در علوم اجتماعی ایران امکان‌پذیر می‌کند؟
‌(3) آیا در دیالکتیک میان این دو، می‌توان از امکان تأثیرگذاری فرهنگ جنگ بر پژوهش‌های اجتماعی و گشودن افق‌های نظری و روش‌شناختی جدید بر علوم اجتماعی سخن گفت؟
‌(4) آیا ممکن است پژوهش‌های اجتماعی، زوایای نهفته‌ای را در فرهنگ مربوط به جنگ آشکار کنند که تاکنون قادر به دیدن آن‌ها نبوده‌‌ایم؟

امیدوارم این پژوهش قادر به پاسخ‌گفتن به پرسش‌های فوق باشد.
* امیرمحمد عباس نژاد

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس