گروه فرهنگی مشرق- تیتراژ ابتدایی فیلم با افتخار هشت آدم نفرت انگیز را هشتمین فیلم کوئنتین تارانتینوی نویسنده/کارگردان معرفی میکند. از زمان ساخت اولین فیلم قدرتمندش، سگهای انباری، که غافلگیری در دنیای سینما محسوب میشود، تارانتینو همواره با برنامهی خودش پیش رفته و از سریع و پشت سر هم فیلم ساختن به این قصد که اسمش سر زبانها باشد، خودداری کرده است.
به همین دلیل است که تا این لحظه فیلم ضعیفی کارگردانی نکرده. حتی برخی از کارهای نه چندان موفقش (مانند فیلم دوشاخهی بیل را بکش، جلد اول و دوم) حداقل جذابیت را داشتند. از میان کارگردانهایی که هم اکنون فعالیت میکنند، شاید فقط اسکورسیزی و کریستوفر نولان در ثابت قدمی به پای تارانتینو برسند.
تارانتینو به مذاق همه خوش نمیآید؛ وقتی کارنامهاش را در نظر بگیریم، باید این واقعیت را بپذیریم. فیلمهایش مملو است از بد زبانی و خشونت گرافیکی. برای کسانی که نمیتوانند این نوع چیزها را هضم کنند، هشت آدم نفرت انگیز (مانند هفت فیلم قبلی تارانتینو) غیرقابل تماشاست. اما برای بقیه، این یک تریلر اساسی است پر از پیچهای داستانی با مهارت ساخته شده. دیالوگهای گیرا و یک روایت بسیار سرگرم کننده که با ریتمی پیش میرود که باعث میشود سه ساعت در کسری از ثانیه بخار شود. بهترین فیلم سال؟ بله.
هشت آدم نفرت انگیز به نوعی ادای احترام به فیلمهای وسترن دههی 60 است. فیلم به شکل هفتاد میلیمتری فیلمبرداری شده و موسیقی ارکسترال آن را انیو موریکونه ساخته، و با یک مقدمهی کامل و میان پرده، ساختاری شبیه به برخی تولیدات بزرگ اواسط قرن بیستم پیدا کرده است. اما این تشابهات همین جا تمام میشود، چون محتوای هشت آدم نفرت انگیز در مقایسه با همهی تولیدات آن دوران، حتی زمانی که دیگر کمتر کسی از قوانین تولید فیلم پیروی میکرد، زیادی افراطی است. طبق عادت تارانتینو، فیلم غرق در خون و خشونت و بد زبانی است. هشت آدم نفرت انگیز فیلم چندان دلپذیری نیست، اما بسیار سرگرم کننده است. شوخیهای سیاه در فیلم فراوان است. آن قدر که برخی انجمنهای منتقدان و جشنهای سینمایی آن را بین کمدیها دستهّبندی کردهاند. من البته تا این حد پیش نمیروم اما لحظههایی در فیلم وجود دارد که تارانتینو در آنها قصد شوخی دارد.
هشت آدم نفرت انگیز به شش فصل تقسیم شده است.به گزارش 24 فیلم با ملاقات دو جایزه بگیر معروف اواخر قرن نوزدهم در جادهی ویومینگ شروع میشود. سرگرد مارکوئیز وارن(ساموئل ال جکسون)، که در «تحویل فراریها به شکل زنده یا مرده»، گزینهی دوم را ترجیح میدهد، دنبال وسیلهای است تا او را از بوران در حال نزدیک شدن نجات دهد. سرگرد دلیجانی را که حان راث (کرت راسل) معروف به مرد «دارزن» کرایه کرده، متوقف میکند و میخواهد که سوارش کنند. راث تنها نیست. او زندانی همراه خود دارد: دیزی دامر گو(جنیفر جیسون لی) که برای سرش ده هزار دلار جایزه تعیین کردهاند. بر خلاف وارن، راث ترجیح میدهد زندانیانش را زنده تحویل دهد؛ و دلیلش: برای این که دار زن نیز شغلی برای امرار معاش داشته باشد.
پیش از رسیدن به مسافرخانهی بین راهی مینیها برداشری، دلیجان چهارمین مسافرش را نیز سوار میکند: سرباز شورشی سابق و کلانتر آینده، کریس منیکس (والتون گاگینز) که هم سفری با یک سیاهپوست برایش اصلا خوشایند نیست. وقتی به مسافرخانهی مینی میرسند، این چهار تازه وارد، چهار عضو دیگر هشت آدم نفرت انگیز را میبینند: باب میزیکی(دمیان بیچیر)، که «موقتا» مسافرخانه را اداره میکند؛ از والدو موبری، دار زن واقعی(تیم راث)، جوگیج، مرد کم حرف (مایل مدسن) و بالاخره قهرمان جنگ داخلی آمریکا ژنرال سنفورد اسمیترز (بروس درن). با هوای نامساعدی که این افراد را در این فضای مسقف بسته محبوس میکند، شعلهی تنش هر لحظه ممکن است بالا بگیرد. بیشتر اتفاقات فیلم واقعهنگاری ارتباط میان این هشت نفر است، که همهی آنها تصویر صادقانهای از خودشان ارائه نمیکنند.
اگر تنها یک چیز وجود داشته باشد که بینندهی فیلمهای تارانتینو بتواند پیش بینی کند این است که هیچ چیز آن طور که انتظار دارید پیش نمیرود. پیش بینی ناپذیر بودن مهمترین امتیازی است که در تمام آثار این کارگردان آشکار است. اهمیتی ندارد که چه تعداد فیلم دیدهاید یا چقدر با صنایع ژانر آشنا هستید، تارانتینو همیشه چیزی برای غافلگیر کردن در آستین دارد؛ و این کار را بیش از یک بار در هشت آدم نفرت انگیز میکند. فیلم سر و شکل وسترنها را دارد، از عناصر نژاد پرستی پس از جنگ داخلی ( و پیامدهایش) در آن استفاده شده، مواردی از خشونت را عرضه میکند که امضای شوخیهای سیاه تارانتینو پای آنهاست و از دیالوگهای عجیب و غریب و گاهی فاضلانه برای وصل کردن همه چیز به یکدیگر استفاده میکند. خیانتی در میان است، از آن ماجراهای جنایی «قاتل کیست؟» و تعلیم عمیق.
طبق معمول فیلمهای تارانتینو، بازیگرها اجراهایی پر انرژی ارائه میدهند. انتخاب بازیگران گزینشی است از انواع مختلف-ترکیبی از بازیگرانی که اولین کارشان است و اعضای گنجینهی کارگردان که برای بازی در این فیلم بازگشتهاند. ساموئل ال.جکسون رهبر آنهاست و برای ششمین بار در فیلم تارانتینو بازی میکند( تنها در فیلمهای سگهای انباری و بیل را بکش، جلد اول بازی نکرده). جدی و خشن بازی میکند و بد و بیراه میگوید، اگر چه به اندازهی پالپ فیکشن آن تکبر خوشایند را ندارد.
کرت راسل، که بهترین تقلید را از جان وین را ارائه میکند، برای دومین بار در فیلمی از تارانتینو بازی میکند؛ او پیشتر در بخش ضد مرگ فیلم گرایند هاوس بازی کرده بود. بروس درن کهنهکار کمی جذابیت کلاسیک به فیلم اضافه میکند. جنیفر جیسون لی تنها زن فیلم است، اما هیچ کس مرتکب این اشتباه نمیشود، که فکر کند دیزی «طبع زنانه»دارد. چانینگ تاتوم نقشی جزئی اما به یادماندی ایفا کرده؛ نقش کسی که اگر چه یکی از هشت نفر نیست، نباید نادیده گرفته شود.
تارانتینو هشت آدم نفرت انگیز را با ذهنیت وسترنهای دورانی قدیمی ساخته که فیلمها روی پردهی عریض نمایش داده میشدند. نسخهی رودشو، که تنها به شکل هفتاد میلیمتری در نمایش دو هفتهای ابتداییاش به نمایش در آمد، علاقهی وافر کارگردان به نماهای عریض را نشان میدهد و از موسیقی خاطره انگیز موریکونه که یادآور موسیقیهایش در فیلمهای سرجولئونه و موسیقی فیلم هفت مرد باشکوه المر برنستاین است، تأثیر گذارترین استفاده را میکند. نسخهی نمایش عمومی فیلم ریتم تندتری دارد و تنگ و تاریکتر است و برخی نماهای گرند ویستا و میان پرده در آن حذف شدهاند.
از نظر لحن و رویکرد کلی، هشت آدم نفرت انگیز بیش از دیگر ساختههای تارانتینو، شبیه جانگوی زنجیر بریده است. هر چند خشونت و کمدی سیاه آن به پالپ فیکشن نزدیکتر است. در حالی که بعید است هیچ یک از فیلمهای تارانتینو از نظر جسارت محض به پای اراذل بی آبرو برسد، جسارت هشت آدم نفرت انگیز به آن فیلم نزدیک شده است. درست موقعی که فکر میکنید متوجه شدهاید چه اتفاقی قرار است بیفتد ... احتمالاً همان موقعی است که دچار اشتباه شدهاید. هیچ یک از فیلمهای 2015 به اندازهی هشت آدم نفرت انگیز برایم انرژی بخش نبود، و اگر چه باید اذعان کنم که سطح بالای خشونت عریان در فیلم ممکن است ورای تحمل برخی تماشاگران باشد، اما آنهایی که از فیلمهای قبلی تارانتینو لذت بردهاند، سال 2015 را با یک مهمانی به پایان میرسانند.
به همین دلیل است که تا این لحظه فیلم ضعیفی کارگردانی نکرده. حتی برخی از کارهای نه چندان موفقش (مانند فیلم دوشاخهی بیل را بکش، جلد اول و دوم) حداقل جذابیت را داشتند. از میان کارگردانهایی که هم اکنون فعالیت میکنند، شاید فقط اسکورسیزی و کریستوفر نولان در ثابت قدمی به پای تارانتینو برسند.
تارانتینو به مذاق همه خوش نمیآید؛ وقتی کارنامهاش را در نظر بگیریم، باید این واقعیت را بپذیریم. فیلمهایش مملو است از بد زبانی و خشونت گرافیکی. برای کسانی که نمیتوانند این نوع چیزها را هضم کنند، هشت آدم نفرت انگیز (مانند هفت فیلم قبلی تارانتینو) غیرقابل تماشاست. اما برای بقیه، این یک تریلر اساسی است پر از پیچهای داستانی با مهارت ساخته شده. دیالوگهای گیرا و یک روایت بسیار سرگرم کننده که با ریتمی پیش میرود که باعث میشود سه ساعت در کسری از ثانیه بخار شود. بهترین فیلم سال؟ بله.
هشت آدم نفرت انگیز به نوعی ادای احترام به فیلمهای وسترن دههی 60 است. فیلم به شکل هفتاد میلیمتری فیلمبرداری شده و موسیقی ارکسترال آن را انیو موریکونه ساخته، و با یک مقدمهی کامل و میان پرده، ساختاری شبیه به برخی تولیدات بزرگ اواسط قرن بیستم پیدا کرده است. اما این تشابهات همین جا تمام میشود، چون محتوای هشت آدم نفرت انگیز در مقایسه با همهی تولیدات آن دوران، حتی زمانی که دیگر کمتر کسی از قوانین تولید فیلم پیروی میکرد، زیادی افراطی است. طبق عادت تارانتینو، فیلم غرق در خون و خشونت و بد زبانی است. هشت آدم نفرت انگیز فیلم چندان دلپذیری نیست، اما بسیار سرگرم کننده است. شوخیهای سیاه در فیلم فراوان است. آن قدر که برخی انجمنهای منتقدان و جشنهای سینمایی آن را بین کمدیها دستهّبندی کردهاند. من البته تا این حد پیش نمیروم اما لحظههایی در فیلم وجود دارد که تارانتینو در آنها قصد شوخی دارد.
هشت آدم نفرت انگیز به شش فصل تقسیم شده است.به گزارش 24 فیلم با ملاقات دو جایزه بگیر معروف اواخر قرن نوزدهم در جادهی ویومینگ شروع میشود. سرگرد مارکوئیز وارن(ساموئل ال جکسون)، که در «تحویل فراریها به شکل زنده یا مرده»، گزینهی دوم را ترجیح میدهد، دنبال وسیلهای است تا او را از بوران در حال نزدیک شدن نجات دهد. سرگرد دلیجانی را که حان راث (کرت راسل) معروف به مرد «دارزن» کرایه کرده، متوقف میکند و میخواهد که سوارش کنند. راث تنها نیست. او زندانی همراه خود دارد: دیزی دامر گو(جنیفر جیسون لی) که برای سرش ده هزار دلار جایزه تعیین کردهاند. بر خلاف وارن، راث ترجیح میدهد زندانیانش را زنده تحویل دهد؛ و دلیلش: برای این که دار زن نیز شغلی برای امرار معاش داشته باشد.
پیش از رسیدن به مسافرخانهی بین راهی مینیها برداشری، دلیجان چهارمین مسافرش را نیز سوار میکند: سرباز شورشی سابق و کلانتر آینده، کریس منیکس (والتون گاگینز) که هم سفری با یک سیاهپوست برایش اصلا خوشایند نیست. وقتی به مسافرخانهی مینی میرسند، این چهار تازه وارد، چهار عضو دیگر هشت آدم نفرت انگیز را میبینند: باب میزیکی(دمیان بیچیر)، که «موقتا» مسافرخانه را اداره میکند؛ از والدو موبری، دار زن واقعی(تیم راث)، جوگیج، مرد کم حرف (مایل مدسن) و بالاخره قهرمان جنگ داخلی آمریکا ژنرال سنفورد اسمیترز (بروس درن). با هوای نامساعدی که این افراد را در این فضای مسقف بسته محبوس میکند، شعلهی تنش هر لحظه ممکن است بالا بگیرد. بیشتر اتفاقات فیلم واقعهنگاری ارتباط میان این هشت نفر است، که همهی آنها تصویر صادقانهای از خودشان ارائه نمیکنند.
اگر تنها یک چیز وجود داشته باشد که بینندهی فیلمهای تارانتینو بتواند پیش بینی کند این است که هیچ چیز آن طور که انتظار دارید پیش نمیرود. پیش بینی ناپذیر بودن مهمترین امتیازی است که در تمام آثار این کارگردان آشکار است. اهمیتی ندارد که چه تعداد فیلم دیدهاید یا چقدر با صنایع ژانر آشنا هستید، تارانتینو همیشه چیزی برای غافلگیر کردن در آستین دارد؛ و این کار را بیش از یک بار در هشت آدم نفرت انگیز میکند. فیلم سر و شکل وسترنها را دارد، از عناصر نژاد پرستی پس از جنگ داخلی ( و پیامدهایش) در آن استفاده شده، مواردی از خشونت را عرضه میکند که امضای شوخیهای سیاه تارانتینو پای آنهاست و از دیالوگهای عجیب و غریب و گاهی فاضلانه برای وصل کردن همه چیز به یکدیگر استفاده میکند. خیانتی در میان است، از آن ماجراهای جنایی «قاتل کیست؟» و تعلیم عمیق.
کرت راسل، که بهترین تقلید را از جان وین را ارائه میکند، برای دومین بار در فیلمی از تارانتینو بازی میکند؛ او پیشتر در بخش ضد مرگ فیلم گرایند هاوس بازی کرده بود. بروس درن کهنهکار کمی جذابیت کلاسیک به فیلم اضافه میکند. جنیفر جیسون لی تنها زن فیلم است، اما هیچ کس مرتکب این اشتباه نمیشود، که فکر کند دیزی «طبع زنانه»دارد. چانینگ تاتوم نقشی جزئی اما به یادماندی ایفا کرده؛ نقش کسی که اگر چه یکی از هشت نفر نیست، نباید نادیده گرفته شود.
تارانتینو هشت آدم نفرت انگیز را با ذهنیت وسترنهای دورانی قدیمی ساخته که فیلمها روی پردهی عریض نمایش داده میشدند. نسخهی رودشو، که تنها به شکل هفتاد میلیمتری در نمایش دو هفتهای ابتداییاش به نمایش در آمد، علاقهی وافر کارگردان به نماهای عریض را نشان میدهد و از موسیقی خاطره انگیز موریکونه که یادآور موسیقیهایش در فیلمهای سرجولئونه و موسیقی فیلم هفت مرد باشکوه المر برنستاین است، تأثیر گذارترین استفاده را میکند. نسخهی نمایش عمومی فیلم ریتم تندتری دارد و تنگ و تاریکتر است و برخی نماهای گرند ویستا و میان پرده در آن حذف شدهاند.
از نظر لحن و رویکرد کلی، هشت آدم نفرت انگیز بیش از دیگر ساختههای تارانتینو، شبیه جانگوی زنجیر بریده است. هر چند خشونت و کمدی سیاه آن به پالپ فیکشن نزدیکتر است. در حالی که بعید است هیچ یک از فیلمهای تارانتینو از نظر جسارت محض به پای اراذل بی آبرو برسد، جسارت هشت آدم نفرت انگیز به آن فیلم نزدیک شده است. درست موقعی که فکر میکنید متوجه شدهاید چه اتفاقی قرار است بیفتد ... احتمالاً همان موقعی است که دچار اشتباه شدهاید. هیچ یک از فیلمهای 2015 به اندازهی هشت آدم نفرت انگیز برایم انرژی بخش نبود، و اگر چه باید اذعان کنم که سطح بالای خشونت عریان در فیلم ممکن است ورای تحمل برخی تماشاگران باشد، اما آنهایی که از فیلمهای قبلی تارانتینو لذت بردهاند، سال 2015 را با یک مهمانی به پایان میرسانند.