به گزارش مشرق، کیهان نوشت: یکی از سیاستهایی که تشکیلات بهائیت برای رویارویی با دولت ایران در پیش
گرفته، ورود به فضای حقوق بشری است که سیاستمداران غربی برای آنها مهیا و
آماده ساختهاند.
این تشکیلات تلاش میکند، با تبلیغات و ادعای عدم آزادی و
زیر پا گذاشتن مبانی حقوق بشر در ایران برای اعمال فشار غرب و منفعل کردن
سیستم رسمی در ایران سود ببرد، تا جایی که دولت آمریکا و سایر دول غربی این
اجازه را به خود بدهند تا صدای خویش را در مورد زیر پا گذاشتن حقوق
بهائیان در ایران بلند کنند.
پیوند ناگسستنی بهائیت و اسرائیل
ارتباط
با صهیونیسم از موارد انکار نشدنی پرونده بهائیان است، حضور و مأوای آنها
در اسرائیل باعث تأیید بیشتر این مطلب میباشد. اگر چه بیش از نیم قرن از
حیات دولت جعلی اسرائیل نمیگذرد؛ اما روابط تنگاتنگ و صمیمانه سران بهائیت
با صهیونیسم به دهها سال پیش از تأسیس رژیم اشغالگر قدس برمیگردد؛ چنان
که پس از اشغال فلسطین بارها و بارها از بهائیان و شوقی افندی – رهبر وقت
بهائیان- حمایت کردند. شوقی در 14 جولای 1947 طی نامهای به رئیس کمیته
رسیدگی به مسئله فلسطین بر مطالب جالب توجهی از منافع مشترک بهائیت و
صهیونیسم تأکید میکند و ضمن مقایسه منافع بهائیت با مسلمانان و مسیحیها و
یهودیها در فلسطین نتیجه میگیرد که: «تنها یهودیان هستند که علاقه آنها
نسبت به فلسطین تا اندازهای قابل قیاس با علاقه بهائیان به این کشور است
زیرا که در اورشلیم، بقایای معبد مقدسشان قرار داشته و در تاریخ قدیم، آن
شهر مرکز موسسات مذهبی و سیاسی آنان بوده است...»
هیأت بهائی حیفا در
نامهای به محفل بهائیان ایران در اول ژوئیه 1952م. رابطه شوقی افندی با
حکومت اسرائیل را حسنه عنوان میکنند: «روابط حکومت [اسرائیل] با حضرت ولی
امرالله [شوقی افندی] و هیأت بین المللی بهائی، دوستانه و صمیمانه است و فی
الحقیقه جای بس خوشبختی است که راجع به شناسایی امر در ارض اقدس
موقعیتهایی حاصل گردیده است.»
اعتراف به وابستگی بهائیت به اسرائیل به
نحوی آشکار بود که روحیه ماکسول-همسر آمریکایی شوقی- صریحاً به ابراز آن
میپردازد: «من ترجیح میدهم که جوانترین ادیان (بهائیت) از تازه ترین
کشورهای جهان (اسرائیل) نشو و نما نماید و در حقیقت باید گفت آینده ما
(یعنی بهائیت و اسرائیل ) چون حلقه های زنجیر بهم پیوسته است.»
ارتباط
تشکیلات بهائیت با اسرائیل تا جایی پیش رفت که کراراً از سوی امام
خمینی(ره) در موضع اعلام خطر قرار گرفت و امام(ره) حزب بهائی را در ایران،
به عنوان عمال اسرائیل و خطر برای نابودی اسلام و استقلال مملکت مطرح
میکنند. چنانکه در سالهای بعد از پیروزی انقلاب نیز تشکیلات بهائیت از هر
طریقی به خصوص در موضع جاسوسی برای اسرائیل سعی در اثبات همبستگی خود با
آنها را دارد.
حقوق بهائیان در ایران
یکی از مواردی که پس از پیروزی
انقلاب اسلامی، به عنوان سوژه تبلیغاتی دنیای غرب علیه جمهوری اسلامی بوده
است، به رسمیت نشناختن حقوق بهائیان در ایران به عنوان یک اقلیت دینی است.
در بیشتر این قطعنامهها ایران متهم به عدم آزادی تبلیغ و حرکت عیان در
میان عموم، مطابق با عقاید این تشکیلات شده است. در این قطعنامهها با دروغ
بافی، محکومیت قضایی برخی از بهائیان در ایران را به مسئله بهائی بودن
آنها ربط میدهند و کاملا اتهام جاسوسی اعضای این تشکیلات را کتمان میکنند.
آنچه
که مسلم و حقیقتی انکار نشدنی است، ارتباط این جریان با اسرائیل و غرب و
ضدیت و دشمنی با اسلام باعث منع تبلیغاتی آنها در داخل کشور شده است. با
این حال تشکیلات بهائیت برای داغ کردن فضا در کشور به اعضای خود، دستور به
مقاومت مدنی میدهد و آن را به عنوان دستاویزی برای هجمه به جمهوری اسلامی
ایران، مطرح میکند. در حالی کشورهای غربی نظیر فرانسه، آلمان، انگلستان
و... به حمایت از این فرقه سیاسی میپردازند که خود نیز حق تبلیغات در
کشورهایشان را به فرقههایی نظیر «ساینتولوژی» نمیدهند. این فرقه که مانند
بهائیت، مقرّ آن در اسرائیل قرار دارد، توسط «رول هابارد» نویسنده
داستانهای علمی و تخیلی با عنوان مکتب علمی گرایی توسعه یافته است که در
برخی از دول غربی مانند فرانسه، آلمان و سوئد به رسمیت شناخته نشده و حق
فعالیت ندارد.
علاوه بر بهائیها و دوستداران غربی آنها، برخی از عناصر
داخلی نیز سعی در مطرح کردن ادعاهای بیاساس آنها دارند. افرادی نظیر
فائزه هاشمی که دوستی با عناصر بهائی نظیر فریبا کمال آبادی را از افتخارات
خود میدانند و همپا با رسانههای غربی به پررنگ کردن بحث حقوق بشر
تشکیلات بهائیت در ایران میپردازند.
تلاش این افراد از سوی غرب بیشائبه
نمیماند و علاوه بر تحسین و تشکر از سوی شبکههای غربی، بهانهای برای
دخالت مقامات این کشورها از جمله آمریکا و انگلیس میشود تا در بیانیه های
خود، ایران را متهم به اتهامات بی اساس کنند.
شاید در اینجا گفتن این سخن
آیت الله جوادی آملی خالی از لطف نباشد: «کسی که بیگانه را راه میدهد،
دیوّث سیاسی است.» آیت الله جوادی آملی (دام ظله) در تبیین این مطلب به
معنا شناسی کلمه غیرت در فرهنگ اسلامی اذعان میکند و مینویسد: «غیرت
قرآنی را سه عنصر معرفت، هویت و غیر زدایی تشکیل میدهند؛ غیرزدایی به این
معناست که اجازه ندهیم بیگانه به حریم ما نفوذ کند و خودمان هم در کار
دیگران تجسس نکنیم. بیگانه را در حریم خود راه دادن و وارد حریم غیر شدن با
غیرت سازگار نیست.»
آنچه که مسلم و حقیقتی انکار نشدنی است، ارتباط جریان بهائیت با اسرائیل و غرب و ضدیت و دشمنی با اسلام باعث منع تبلیغاتی آنها در داخل کشور شده است. با این حال تشکیلات بهائیت برای داغ کردن فضا در کشور به اعضای خود، دستور به مقاومت مدنی میدهد و آن را به عنوان دستاویزی برای هجمه به جمهوری اسلامی ایران، مطرح میکند.