ایالات متحده به سازمان ملل، قوانین بین المللی یا مخالفان منتقد هیچ اعتنایی نمی کند، چرا که از نظر این کشور، این ها چیزهایی بی مصرف و بی ربط هستند. چگونه پیش از آنکه همه ما را بکشند باید آنها را وادار کرد که به این چیزها اعتنا کنند؟» واقعا چگونه؟

به گزارش مشرق، در گزارشی که در نشریه آمریکایی نشنال سکیوریتی نیوز روز نهم ماه می – سالروز پیروزی نیروهای شوروی و متحدین بر نیروهای فاشیستی در سال 1945- منتشر شده، آمده است که «از لحاظ تهدید شرقی- که اشاره ای به روسیه است- فرماندهی اروپای شرقی آمریکا به سمت آموزش های لازم برای درگیر شدن در یک جنگ احتمالی حرکت خواهد کرد.»

مقاله در ادامه می افزاید: «این کار بدین معنا نیست که آمریکا برنامه ای برای جنگ با روسیه دارد، بلکه صرفا تغییر ساختار نیروهای خود به شیوه ای است که هدف آن مهار مسکو و دفاع از ناتو و شرکای اروپایی است که ممکن است پرزیدنت ولادیمیر پوتین بکوشد کاری با آنها کند که با اوکراین کرده است.»

البته نویسندگان این مطلب به «کاری که روسیه با اوکراین کرده» اشاره ای نمی کنند، به این دلیل که این عبارت پوششی است برای کودتای ترتیب داده شده از سوی آمریکا که دولت دست نشانده آمریکا را در کیف بر سرکار آورد. سپس این رژیم به مردمان شرق اوکراین حمله کرد، به این دلیل که آنها از پذیرش کودتای مورد حمایت آمریکا علیه رئیس جمهورشان که به شکل دمکراتیک انتخاب شده بود و پذیرش زیرپا گذاشته شدن فرهنگشان امتناع کردند. و زمانی که آمریکاییان می گویند که «برنامه ای برای یک جنگ را ندارند»، می دانیم که آنها دقیقا در حال برنامه ریزی چه چیزی هستند. پس جنگ های جاری در اوکراین و سوریه، نابودی یوگسلاوی و لیبی جز بخشی از جنگ آنها علیه روسیه نباشد، چه می تواند باشد؟

سپس مقاله به «وخامت روابط بین آمریکا و روسیه و اقدامات تهاجمی و ستیزه جویانه مسکو علیه کشتی های جنگی آمریکا در فضاهای بین المللی اشاره می کند. این نیز یک کد است، به این معنا که روسیه به ما اجازه نخواهد داد آنها را در بالتیک، اوکراین، سوریه یا هر جای دیگر به کلی کنار بزنیم.»

این مقاله تایید می کند که آماده سازی ها برای جنگ با قوت ادامه دارد و آماده سازی نیروهای ناتو در شرق اروپا را با آماده سازی های نیروهای آلمانی پیش از انجام عملیات بارباروسا- حمله غافلگیرانه نازی ها به اتحاد جماهیر شوروی در 21 ژوئن 1941 - مقایسه می کند. مشابهت های بین این دو هر ماه که می گذرد بیشتر می شود. دولت روسیه با آگاهی کامل از آنچه در جریان است، با شناسایی نزدیک کشتی های رزمی آمریکا که وارد بالتیک شده و کالینینگراد، سن پترزبورگ و دسترسی روسیه به اقیانوس اطلس را مورد تهدید قرار داده اند، واکنش نشان داده است. این کشور همچنین سه واحد نظامی جدید را تشکیل داده است که دو تای آنها در برابر جبهه غرب و نیروهای ناتو در شرق اروپا و یکی از آنها در جبهه جنوب واقع شده اند.

همین تازگی آمریکایی ها ژنرال ارشد خود در کره، ژنرال اسکاپاروتی را به فرماندهی نیروهای آمریکایی در ناتو منتقل کرده اند و وی را جانشین ژنرال بریدلاو  ستیزه جو کرده اند. این جابه جایی به هیچ روی طبق روال معمول یا تزئینی نیست، چرا که بریدلاو یک افسر نیروی هوایی بود. اسکاپاروتی که حتی از بریدلاو هم ستیزه جوتر است، یک ژنرال رزمی نیروی زمینی با تجربه چندین حمله آمریکا به کشورهای مستقل است.

جانشین وی در کره ژنرال بروکز نیز یک ژنرال رزمی نیروی زمینی است که جانشین عملیات های نیروی زمینی در حمله به عراق بود و همچنین سابقه دخالت در تهاجم آمریکا علیه یوگسلاوی، افغانستان و «جنگ با تروریسم» در خاورمیانه – یعنی همان جنگ در عراق و سوریه- را دارد. هر دوی این افراد ژنرال های رزمی هستند نه افسران پشت میز نشین. انتصاب آنها حکایت از تشدید اقدامات تهاجمی آمریکاییان در شبه جزیره کره و در مرزهای روسیه دارد. در واقع روز چهارم می روز  تعیین فرماندهی نیروهای ناتو در اروپا، ژنرال اسکاپاروتی اظهار داشت که «ناتو باید  چابک و هر شب آماده به رزم بماند.» کلمات هشداردهنده ای هستند.

پرزیدنت پوتین در تلاش برای مقابله با فشار مداوم آمریکا، روز دوشنبه نهم می خواستار تشکیل یک سیستم امنیتی غیرمتعهد بین المللی برای مقابله با «تروریسم جهانی» شد. منظور او از این حرف روشن نیست. غیرمتعهد از چه نظر؟ یک سیستم غیرمتعهد چه شکل و شمایلی خواهد داشت؟

نباید از یاد ببریم که جنبش غیرمتعهد هنوز وجود دارد. این جنبش که در سال 1961 در بیوگراد توسط نهرو نخست وزیر هند، سوکارنو رئیس جمهور اندونزی، ناصر رئیس جمهور مصر، نکرومه رئیس جمهور غنا و تیتو رئیس جمهور یوگسلاوی تشکیل شد، از خط مشی بینابینی در دو جبهه نیروهای مخالف در به اصطلاح دوران جنگ سرد حمایت می کرد. فیدل کاسترو طی یک سخنرانی در سال 1979 گفت که جنبش غیرمتعهد خواستار اطمینان از استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و امنیت کشورهای غیرمتعهد در مبارزه خود علیه امپریالیسم، استعمار، نواستعمار و تمامی اشکال تهاجم، اشغال، سلطه، دخالت و هژمونی خارجی است.» باید اشاره کرد که این اهداف تماما در راستای سیاست های شوروی قرار داشتند، اما با چیزی که امپریالیسم آمریکا می کوشید به آن دست یابد یعنی سلطه جهانی، در تضاد کامل قرار داشت.

دولت روسیه حمایت خود را از اهداف بیان شده در سخنرانی کاسترو مکررا اظهار داشت. ایالات متحده نیز مکررا اظهار داشت و ثابت کرد که این اهداف را تحمل نخواهد کرد. از این رو به نظر می آید که احیای جنبش عدم تعهد که در پایان جنگ سرد سمت و سوی خود را گم کرد، می تواند گام مهمی در ایجاد چیزی باشد که پوتین در ذهن دارد؛ یک جنبش عدم تعهد با قدرت نظامی. جنبش عدم تعهد در حال حاضر دارای 120 کشور عضو است. آیا آنها آمادگی پیوستن به روسیه برای ایجاد یک زیرساخت امنیتی مشترک را دارند؟ آیا این چیزی است که پوتین در ذهن دارد؟ پرسش های جالب، احتمالات جالب. اما آیا رهبران این کشورها یا هر یک از آنها تمایل دارد پیش از آنکه فاجعه ای رخ دهد، جرأت از خود نشان دهد و کاری کند؟

منظور پوتین چه شکل دهی یک ابتکار امنیتی مشترک با این کشورها باشد یا فقط با کشورهای بریک، دشوار می توان دریافت که بدون یک ایدئولوژی مشترک، چگونه این کشورها می توانند در کنار هم قرار گیرند. اما در این صورت شاید امروز وجود یک ایدئولوژی مشترک ضرورتی نداشته باشد و تنها به یک ترس مشترک نیاز باشد. پرزیدنت پوتین فرد بسیار هوشمندی است و شاید  ایده  ای ملموس را برای پیشبرد این امر در ذهن داشته باشد. ولی می توانیم امیدوار باشیم که چنین است. کاری جز امیدواری از دست ما برنمی آید. برای اینکه وقتی در سخنرانی نهم می خود می گوید «تروریسم به تهدیدی جهانی تبدیل شده است» این را نیز می داند- و همه ما نیز می دانیم- که در واقع دارد می گوید ایالات متحده به تهدیدی جهانی تبدیل شده است.

روشن است که «تروریست هایی» که جهان با آنها روبه روست نیروهای نیابتی آمریکا هستند که تلاش دارند جهان را در جهت منافع آمریکا بی ثبات کنند. نبرد علیه «تروریست ها» در حلب، در واقع جنگ علیه نیروهای آمریکا در سوریه است. دیگر هیچ کس خود را با عبارت مبهم «تروریست ها» فریب نمی دهد. حمله نیروهای آمریکا به سوریه ظرف چند هفته گذشته این را به خوبی روشن کرده است که زمینه لازم را برای چیزی بزرگ تر فراهم می آورد. پوتین وقتی در سخنرانی اش می گوید «معیارهای دوگانه و سهل گیری کوته بینانه نسبت به کسانی که تقویت کننده طرح های جنایی تبهکارانه جدید هستند، غیرقابل پذیرش است» همین موضوع را در ذهن دارد. این اشاره می تواند به طور خاص به اتحاد ناتو و آمریکا باشد.

دعوت به ایجاد یک «سیستم امنیتی غیرمتهد» را به این شکل نیز می توان تفسیر کرد که سازمان ملل و نقش آن در قوانین بین المللی و تحکیم صلح جهانی دیگر هیچ جایگاهی ندارد. هر سال که می گذرد از دست رفتن جایگاه  سازمان ملل و همراه با آن قوانین بین المللی بیشتر می شود؛ آمریکا و متحدانش با هر دوی این ها با بی اعتنایی رفتار می کنند.

می توانیم انتظار داشته باشیم که بعد از انتخابات آمریکا اوضاع فقط بدتر شود. دو نامزد احتمالی ریاست جمهوری آمریکا هر دو به یک اندازه «بازگرداندن عظمت آمریکا» یا سلطه بر جهان را در سر دارند. از آنجا که آنها در راستای منافع نخبگان حاکم هیچ راه حل منطقی را برای مردم آمریکا و جلوگیری از افول اقتصادی و گسست اجتماعی روزافزونی که آمریکا با آن دست به گریبان است ارائه نمی کنند، جنگ تنها راه پیش روی آنهاست.

زمان آن است که کنفرانس باندونگ جدیدی برگزار شود: کنفرانسی که پیش درآمد جنبش عدم تعهد بود و سال 1955 در باندونگ اندونزی برگزار شد؛ کنفرانسی که در آن کشورهای آفریقایی و آسیایی مهمان پرزیدنت سوکارنو بودند. کشورهای عضو یک اعلامیه ترویج صلح و همکاری جهانی را به تصویب رساندند که شامل پنج اصل نهرو بود: احترام دوجانبه به تمامیت ارضی و استقلال دیگر کشورها، عدم تهاجم دوجانبه، عدم مداخله دوجانبه در امور داخلی، برابری و مزایای دوجانبه، همکاری مسالمت آمیز. این اصول باید از نو احیا شوند و در پرتو واقعیت در قالب یک سیستم امنیتی مشترک بین المللی از نوعی که پرزیدنت پوتین پیشنهاد می کند تجسم پیدا کند.

چرا که به قول هارولد پینتر برنده جایزه نوبل ادبیات در سخنرانی دریافت جایزه خود: «ایالات متحده به سازمان ملل، قوانین بین المللی یا مخالفان منتقد هیچ اعتنایی نمی کند، چرا که از نظر این کشور، این ها چیزهایی بی مصرف و بی ربط هستند.» او یک بار از من پرسید «چگونه پیش از آنکه همه ما را بکشند باید آنها را وادار کرد که به این چیزها اعتنا کنند؟» واقعا چگونه؟ پرسش این است.

نوشته: کریستوفر بلک[1]

ترجمه: هادی سعادت

منبع:

 http://journal-neo.org/2016/05/12/the-usa-how-to-make-them-give-a-damn/

1-Christopher Blackوکیل جنایی بین المللی ساکن تورنتو که در رسیدگی به پرونده های حقوق بشری و جنایات جنگی متعددی نقش داشته است.

منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۰۱:۵۱ - ۱۳۹۵/۰۳/۰۶
    0 0
    یعنی ما نمیدونیم ! خوبه احمدی نژاد گفت قطعنامه هاتون کاغذ پاره هستش !!

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس