گروه سیاسی مشرق – انتخابات هیئترئیسه مجلس، بدون شک جایگاه وزنکشی جریانات سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب خواهد بود و پیروز واقعی انتخابات را بهتر معین خواهد کرد. رقابتی که اصلاحطلبان این بار نخواهند توانست با تکیهبر پروپاگاندای رسانهای، نتایج آن را وارونه نشان دهند.
انتخابات داخلی مجلس خبرگان رهبری عیار نیروهای ارزشی و انقلابی این مجلس را بهخوبی نشان داد. هاشمی رفسنجانی با برآوردی دقیق برخلاف انتخابات گذشته هیئترئیسه مجلس خبرگان قاطعانه عدم کاندیداتوری خود در انتخابات را اعلام کرد اما در مجلس شورای اسلامی موضوع به طرق دیگری در جریان است. اصلاحطلبان در خلال انتخابات مجلس دهم دست به یارگیری از میان نامزدهای شهرهای مختلف زدند و با پایان انتخابات فریاد پیروزی سر دادند اما بعد از کنار رفتن غبار تبلیغات سیاسی کمکم وزن واقعی جریانات در مجلس مشخص میشود.
حکایت رسانههای اصلاحطلب درغوغاسالاری و فضاسازی کاذب مانند داستان ملانصرالدین و آش نذری است که ملا خود شایعه انداخت و جماعتی را روانه گرفتن آش نذری کرد و سپس خودش نیز باورش شد که آش میدهند و با جماعت راهی گرفتن آش شد!
علی اردشیر لاریجانی وزنه سنگینتری نسبت به عارف در مجلس است. اصلاحطلبان نیز بهخوبی از این موضوع باخبرند اما خود را در یک دوراهی رو به انحطاط گیر انداختهاند. از یکسو با ذوقزدگی تمام با تعمیم انتخابات تهران به سایر نقاط کشور فریاد پیروزی سر دادند و حال هویت خود را بربادرفته میبینند و از سوی دیگر میدانند که ژنرالشان در مقابل کسی ایستاده که از سه فراکسیون مطرح و حتی اصلاحطلبان رأی دارد. همین ذوقزدگیها برخی از اصلاحطلبان را به هراس انداخته است.
حمیدرضا جلالی پور فعال اصلاحطلب در این باره بیان میکند: «این ذوقزدگی همه نیروهای فعال در جبهه عقلانیت و میانهروی را در برنگرفته؛ اما متأسفانه این ذوقزدگی رخداده که میتواند نگرانکننده باشد. البته من بدبین نیستم و معتقدم این نیروها تا روزهای آخر به یک مذاکره و گفتوگو و توافق خواهند رسید. ما نباید از نتایج انتخابات مجلس برآورد بالا داشته باشیم.» [1]
اما از سوی دیگر کسانی چون عبدالله ناصری عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان درباره کاندیداتوری عارف میگوید: «نباید هویت اصلاحطلبی خود را زیر پا بگذاریم. ما باید بازی خود را متناسب با افکار عمومی تنظیم کنیم. ضمن آنکه نباید فراموش کنیم که در سال 92 از آقای عارف خواسته شد به نفع آقای روحانی از انتخابات کنار برود و ایشان هم در اقدامی اخلاقی این درخواست را پذیرفت. امروز نمیتوان بار دیگر این درخواست را از ایشان داشت که به خاطر مقابله با انشقاق و شکافی که ممکن است در جبهه ائتلافی به وجود آید، به نفع لاریجانی کنار برود. درنتیجه، بهترین راه این است که آقای عارف را سوار بر اسب کرد و به میدان رقابت فرستاد ...»[2]
همانطور که ناصری اشاره میکند اختلاف بر سر رئیس بهارستان دهم در ائتلاف اصلاحطلبان شکاف عمیق به وجود آورده است. اصلاحطلبان از هماکنون خود اعتراف میکنند که لاریجانی گزینهای بهتری از عارف است اما با توجه به درخطر بودن هویت سیاسی خود در ظاهر هم که شده از عارف حمایت میکنند. افراطیون این جریان نیز با حمله به نمایندگان مجلس دهم آنها را ژلهای و دستهچندم میخوانند که تحت تأثیر لابی قرار گرفتهاند و حمایت اصلاحطلبان را فراموش کردهاند.
کارشناسان نیز ضریب رایآوری
لاریجانی را بسیار بالاتر از عارف قلمداد میکنند که این آرا در میان طیفهای
مختلف مجلس گسترده است. همین عوامل سبب شده که احتمال تکیه زدن علی لاریجانی به مسند
ریاست مجلس دهم قوت بگیرد.
اصلاحطلبان نیز خود معترف به دست بالای لاریجانی در معادلات مجلس دهم هستند اما اینکه در این شرایط عارف را سوار بر اسب رقابت با رقیب قدری میکنند که میدانند بازنده میدان است، جای تعجب دارد و بیشتر به دوستی خالهخرسه میماند. اصلاحطلبان پیش از انتخابات سال 92 عار را «اصلاحطلب بدلی» مینامیدند و وی سپس مجبور شد با فشار این جریان به نفع روحانی کنارهگیری کند. اینک که شکست او مقابل کاندیدای مطرح مقابل محتمل است، این جریان سیاسی وی را تهییج به رقابت میکنند که بسیار عجیب است. سؤال این است که آیا عارف قرار است قربانی هویت اصلاحطلبی شود؟ مرد انصرافها اینک خودسوزی میکند یا انصراف میدهد؟ بازی دو سر باخت اصلاحطلبان با عارف چه معنایی دارد؟