با حضور مأموران در محل وقوع سرقت، پسر جوانی با مراجعه به مأموران اظهار داشت توسط یک دستگاه موتورسیکلت پالس مشکی رنگ با 3 راکب و ترک نشین جوان و نوجوان کم سن و سال با تهدید چاقو و ترساندنش مورد سرقت قرار گرفته و سارقان از آنجا گریختهاند، همچنین مشخص شد که سارقان بعد از این سرقت، در خیابان میرداماد، خیابان بهروز، نزدیک به میدان مینا پس از تعقیب پسر کم سن و سال دیگری با تهدید اینکه او را با چاقو مورد ضرب و جرح قرار خواهند داد، از پسر نوجوان مبلغ 10 هزار و 500 تومان سرقت و فرار کردهاند.
با توجه به سرقتهای صروت گرفته مأموران انتظامی با اجرای طرح مهار و گشتزنی، در محدوده خیابان ظفر به یک دستگاه موتورسیکلت پالس مشکی رنگ که پلاک مخدوش و 3 سرنشین و راکب جوان داشت، مشکوک شدند؛ راکب موتورسیکلت به محض مشاهده مأموران اقدام به فرار کرد اما هر 3 سارق فراری چند دقیقه بعد پس از تعقیب و گریز کوتاه دستگیر شدند.
با بررسی اولیه از سارقان جوان 6 دستگاه تلفن همراه و کیفه کوله پشتی حاوی کتاب و جزوه کشف شد. چند روز پیش دو سارق جوان به دادسرای ویژه سرقت منتقل شدند و محسن 23 ساله سرکرده باند درباره نحوه تشکیل باند سرقت به علی وسیله ایرد موسی؛ بازپرس ویژه سرقت گفت: به جرم سرقتهای دیگر 22 ماه در زندان بودم و 2 ماه پیش از زندان آزاد شدم، تا اینکه پس از آزادی مجددا فکر سرقت و زورگیری به سرم زدم، نزد 2 نفر از دوستانم رفتم و سرقت را شروع کردیم، اهداف سرقتهای ما بیشتر افراد کم سن و سال و نوجوان بودند که با تهدید از آنها سرقت میکردیم.
سرکرده این باند درباره تعداد و مکانهایی که سرقت صورت میگرفت به بازپرس گفت: در مجموع حدود 100 فقره سرقت و روزی 3 دستگاه گوشی موبایل دزدیدیم و سرقتها نیز در خیابانهای شمالی شهر مانند سهروردی شمالی، مطهری، شریعتی و هفت تیر انجام میدادیم؛ در زمان سرقت دو نفر پیاده میشدند و زورگیری میکردند، یکی از ما نیز راننده بود؛ بعد از سرقت نیز گوشیها را در میدان شوش میفروختیم و با فروختن هر گوشی بین 50 تا 100 هزار تومان نصیبمان میشد.
محسن 23 ساله در زمان اعترافاتش، جزئیاتی از پرونده گذشته خود و فرار از دست مأموران را بیان کرد و به بازپرس گفت: زمانی که به جرم سرقتهای گذشته، مأموران قصد انتقالم به زندان را داشتند، همسر و خالهام در هنگام توقف خودروی حمل متهم با استفاده از اسپری اشکآور به مأمور بدرقه من حملهور شدند و من با فرار از دست مأمور بدرقه، سوار یکی از دو خودرویی که قصد فرار دادنم را داشتند، شدم که در لحظه فرار مأمور بدرقه به در خودرو آویزان شد و با توجه به ترافیکی که وجود داشت من و همسرم توسط مردم دستگیر شدیم؛ پس از این اتفاق همسرم به 6 ماه حبس محکوم شد اما به دلیل اینکه باردار بود با گذاشتن وثیقه از زندان آزاد شد و دخترم زمانی که در زندان بودم به دنیا آمد، همسرم نیز پس از به دنیا آوردن دخترمان از من طلاق گرفت و اکنون دخترم نزد مادربزرگش است.
پس از اعتراف سرکرده باند و همدستان وی به سرقت، آنها به دستور علی وسیله ایرد موسی؛ بازپرس ویژه سرقت در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفتند و تحقیقات در رابطه با این سرقتها ادامه دارد.