مشرق- تشدید درگیری در خط تماس نیروهای نظامی ارمنستان با جمهوری آذربایجان که از ۱۵ فروردین آغاز شد، منجر به تلفات جانی و مالی بین طرفین گردید. این مساله از آن روی در کانون توجه بازیگران منطقه ای و بین المللی قرار گرفت که منافع آن ها در قفقاز جنوبی با ماهیت متعارض طراحی شده است. با این حال بحران قره باغ ویژگی های منحصر به فرد خود را دارد که بدون توجه به آن ها درک ماهیت منازعه دشوار خواهد بود. در این مقاله ضمن اشاره به این ویژگی به عوامل و شرایطی که در شرایط کنونی منجر به تشدید درگیری گردیده اشاره خواهد شد.
ویژگی بحران قره باغ
بحران قره باغ یکی از مناقشات مهم منطقه قفقاز جنوبی است که ظرفیت درگیری ها و منازعات پیچیده و متراکم را داراست. این منطقه که ۴۳۷۸ کیلومتر مربع وسعت دارد و درمتن جغرافیای جمهوری آذربایجان واقع شده در روند تاریخی صد ساله با تغییر ترکیب جمعیتی سازماندهی شده از طرف روس ها، تناسب جمعیتی ارمنی بیشتر از آذری ها شده است .البته در جنگ اول قره باغ بین سال های ۹۴-۱۹۹۱ جمعیت آذری به کلی از قره باغ و هفت استان اطراف قره باغ بیرون رانده شد و عملا هیچ مسلمان آذری در آنجا ساکن نیست و فقط ۱۴۰ هزار ارمنی کل جمعیت قره باغ را تشکیل می دهد. با این حال عوامل وشرایط ذیل در حل نشدن این بحران در ۲۰ سال اخیر دخیل بوده است:
۱- درک ژئوپلیتیکی روسیه؛ مساله قره باغ هرچند در بستر تاریخی خاصی شکل گرفته است اما در بدو فروپاشی شوروی اندیشه ژئوپلیتیکی روسیه در تشدید و تبدیل آن به بحران تمام عیار نقش مهم داشته است، یعنی فعال سازی گسل های هویتی برای حضور در ترتیبات امنیتی منطقه قفقاز در سطح یک راهبرد برای روس ها نهادینه شده بود.
۲- همسویی روسیه و غرب درتفسیر هویتی منازعه آذری ها مسلمان با ارامنه مسیحی؛ این بحران از پدیده های نادر بین المللی است که منافع روسیه، آمریکا و فرانسه به عنوان سه عضو گروه مینسک همسویی بالایی در آن با هم دارند .هر سه کشور بنا به تعصبات دینی درصددند نتیجه بحران به نفع ارمنستان تمام شود .
۳- حمایت آمریکا از واحدهای سیاسی متعارض با روسیه؛ واشنگتن متوجه این واقعیت هست که در ترتیبات امنیتی قفقاز جنوبی و کشورهای خارج نزدیک روسیه بازیگر تعیین کننده نیست، اما سعی دارد با تفسیر تضاد ها، نفوذ روسیه را چالشی کند، امری که در گرجستان و اوکراین جلوه هایی از آن را شاهدیم. یعنی اگر روسیه به مانند برخوردش با گرجستان عمل کند، عملا تضاد آذربایجان با روسیه ساختاری خواهد یافت که در این صورت مطلوبیت راهبردی غرب در قفقاز تامین خواهد شد، اما اگر کرملین با آینده نگری بتواند آذربایجان را به اتحادیه گمرکی اوراسیا وارد کند، بحران را مدیریت ایجابی کرده و مسلما منافع منطقه ای آمریکا نه تنها تامین نخواهد شد، بلکه آسیب هم خواهد دید.
دلایل درگیری اخیر
متغیرهای مختلفی در تشدید درگیری کنونی دخیل بوده است. در یک سال اخیر گرایش آذری ها به پیشنهاد روسی مبنی بر پیوستن به پروژه اتحادیه گمرکی اوراسیا به شرط رویکرد ایجابی مسکو در حل مناقشه قره باغ بیشتر شده بود. حداقل انتظارباکو این بود که چند استان در نواحی قره باغ را از اشغال ارامنه آزاد کند، اما پیشنهاد های دیگر روس ها از جمله استقرار نیروهای روسی در قره باغ به عنوان حافظ صلح و عدم اجازه به نیروهای سایر بازیگران و همچنین متوقف نمودن نقش آفرینی باکو در ژئوپلیتیک انرژی منطقه و عدم نقش موازنه ساز با مسیر ترانزیت مورد نظر روسیه ، عملا دولتمردان باکو را به این نتیجه رساند که روسیه حل بحران قره باغ را به قیمت بسیار گزاف دنبال می کند. با این اوصاف از چند ماه پیش رویکرد آذربایجان به سمت غرب جلوه های عینی تری یافت، تا این که جانبداری ضمنی باکو از آنکار بعد از تنش سقوط جنگنده روسی توسط ارتش ترکیه (با ارائه خدمات ترانزیتی خزر و افزایش صادرات گاز) و همچنین سفر الهام علی اف به آمریکا و تاکید مقامات واشنگتن به اهمیت ارتقا روابط با جمهوری آذربایجان، توجیه لازم را به روس ها برای وارد کردن یک ضربه امنیتی و نظامی به آذربایجان فراهم آورد که در این بین بحران قره باغ و اقدامات ارمنستان مناسب ترین ابزار دیده شد.
فرصت ها و تهدیدات جمهوری آذربایجان
فرصتی که آذری ها می توانند از این منازعه برای خود تعریف کنند این که حداقل در این مقطع توانستند رویکرد حفظ وضع موجود (نه جنگ و نه صلح) که بیشتر بازیگران منطقه ای و بین المللی قفقاز در بحران قره باغ دنبال می کردند را به چالش بکشند و دگرباره آن بحران را در کانون توجه بین المللی قرار دهند. با این حال اگر مدیریت فضای جنگ از کنترل خارج می شد و ابعاد وسیع تری پیدا می کرد، احتمال تکرار سناریوی گرجستان و اوکراین دور از انتظار نبود. به همین جهت آذری ها کاملا محتاطانه و با در نظر گرفتن واقعیت های محیط صحنه نبرد، سیاست های خود را تنظیم کردند، هرچند که مدیریت این وضعیت سخت و شکننده است.
دوره خروج از انجماد
فعلا دولت های درگیر و بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای منافع شان را در جنگ تمام عیار نمی دانند. همواره منجمد کردن بحران قره باغ برای آمریکا و روسیه، اروپا و خود ارمنستان، مهم و حکم راهبردی دارد، اما آذری ها تلاش می کنند بحران قره باغ دگرباره به دور تسلسل انجماد گرفتار نشود و راه حلی که در قالب اصول مادرید طراحی شده است عملیاتی شود. فعلا اقدامات بین المللی در متوقف کردن درگیری شکلی دیپلماتیک دارد و طرفین هم نتیجه ملموسی را از ادامه درگیری پرشدت متصور نیستند.
رویکرد جمهوری اسلامی ایران
هرچند روابط خارجی ایران و آذربایجان در دو دهه اخیر متاثر از ورودی های آشوب ساز گاه با سطحی از نارضایتی ها مواجه شده است، اما واقعیت امر این است که پیوندهای دینی ، مذهبی، جغرافیایی و خویشاوندی بین دو ملت همواره تاثیر تعیین کننده ای داشته است. امروزه جمهوری اسلامی ایران ضمن حفظ روابط همسایگی و دوستانه با ارمنستان، همواره در مورد احیا وحدت ارضی آذربایجان هیچ تردیدی نداشته و حمایت های خود را از منظر سیاسی انجام می دهد. برخلاف بازیگران دیگر که منافع خود را در تنش تعریف نموده اند جمهوری اسلامی ایران صلح و آرامش را مناسب ترین شرایط تامین منافع خود می داند. در این جهت روز سه شنبه، محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران ضمن گفتگوی تلفنی با مقامات ارمنستان، در نشست رامسر که با حضور همتایان آذری و ترکیه ای خود برگزار کرد، طرفین را به پایان دادن به درگیری ها دعوت کرد. ظریف در این نشست اعلام کرد: هدف جمهوری اسلامی ایران همواره پایان دادن به درگیری این دو کشور همسایه است. و امیدواریم که با درایت هسمایگانمان این شرایط طوری رقم بخورد که خشونت و درگیری جای خود را به ثبات و گفتگو دهد.
در مهایت درگیری اخیر ارمنستان و آذربایجان روز گذشته پایان یافت و وزارت دفاع آذربایجان اعلام کرد که جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر اجرای آتش بس در منطقه مورد مناقشه ناگورنو-قره باغ به توافق دست یافتند. سخنگوی وزارت دفاع ارمنستان نیز تهیه سند آتش بس در خط رویارویی در ناگورنو-قره باغ را تائید کرد.
به هر شکل درگیری اخیر بر سر قره باغ نشان داد که منطقه قفقاز جنوبی گرهی باز نشده است که هر از چندی بازیچه منافع روسیه و آمریکا قرار می گیرد، همچنان که اوکراین و گرجستان نیز چنین وضعیتی را شاهد هستند.
منبع: سایت بصیرت
ویژگی بحران قره باغ
بحران قره باغ یکی از مناقشات مهم منطقه قفقاز جنوبی است که ظرفیت درگیری ها و منازعات پیچیده و متراکم را داراست. این منطقه که ۴۳۷۸ کیلومتر مربع وسعت دارد و درمتن جغرافیای جمهوری آذربایجان واقع شده در روند تاریخی صد ساله با تغییر ترکیب جمعیتی سازماندهی شده از طرف روس ها، تناسب جمعیتی ارمنی بیشتر از آذری ها شده است .البته در جنگ اول قره باغ بین سال های ۹۴-۱۹۹۱ جمعیت آذری به کلی از قره باغ و هفت استان اطراف قره باغ بیرون رانده شد و عملا هیچ مسلمان آذری در آنجا ساکن نیست و فقط ۱۴۰ هزار ارمنی کل جمعیت قره باغ را تشکیل می دهد. با این حال عوامل وشرایط ذیل در حل نشدن این بحران در ۲۰ سال اخیر دخیل بوده است:
۱- درک ژئوپلیتیکی روسیه؛ مساله قره باغ هرچند در بستر تاریخی خاصی شکل گرفته است اما در بدو فروپاشی شوروی اندیشه ژئوپلیتیکی روسیه در تشدید و تبدیل آن به بحران تمام عیار نقش مهم داشته است، یعنی فعال سازی گسل های هویتی برای حضور در ترتیبات امنیتی منطقه قفقاز در سطح یک راهبرد برای روس ها نهادینه شده بود.
۲- همسویی روسیه و غرب درتفسیر هویتی منازعه آذری ها مسلمان با ارامنه مسیحی؛ این بحران از پدیده های نادر بین المللی است که منافع روسیه، آمریکا و فرانسه به عنوان سه عضو گروه مینسک همسویی بالایی در آن با هم دارند .هر سه کشور بنا به تعصبات دینی درصددند نتیجه بحران به نفع ارمنستان تمام شود .
۳- حمایت آمریکا از واحدهای سیاسی متعارض با روسیه؛ واشنگتن متوجه این واقعیت هست که در ترتیبات امنیتی قفقاز جنوبی و کشورهای خارج نزدیک روسیه بازیگر تعیین کننده نیست، اما سعی دارد با تفسیر تضاد ها، نفوذ روسیه را چالشی کند، امری که در گرجستان و اوکراین جلوه هایی از آن را شاهدیم. یعنی اگر روسیه به مانند برخوردش با گرجستان عمل کند، عملا تضاد آذربایجان با روسیه ساختاری خواهد یافت که در این صورت مطلوبیت راهبردی غرب در قفقاز تامین خواهد شد، اما اگر کرملین با آینده نگری بتواند آذربایجان را به اتحادیه گمرکی اوراسیا وارد کند، بحران را مدیریت ایجابی کرده و مسلما منافع منطقه ای آمریکا نه تنها تامین نخواهد شد، بلکه آسیب هم خواهد دید.
دلایل درگیری اخیر
متغیرهای مختلفی در تشدید درگیری کنونی دخیل بوده است. در یک سال اخیر گرایش آذری ها به پیشنهاد روسی مبنی بر پیوستن به پروژه اتحادیه گمرکی اوراسیا به شرط رویکرد ایجابی مسکو در حل مناقشه قره باغ بیشتر شده بود. حداقل انتظارباکو این بود که چند استان در نواحی قره باغ را از اشغال ارامنه آزاد کند، اما پیشنهاد های دیگر روس ها از جمله استقرار نیروهای روسی در قره باغ به عنوان حافظ صلح و عدم اجازه به نیروهای سایر بازیگران و همچنین متوقف نمودن نقش آفرینی باکو در ژئوپلیتیک انرژی منطقه و عدم نقش موازنه ساز با مسیر ترانزیت مورد نظر روسیه ، عملا دولتمردان باکو را به این نتیجه رساند که روسیه حل بحران قره باغ را به قیمت بسیار گزاف دنبال می کند. با این اوصاف از چند ماه پیش رویکرد آذربایجان به سمت غرب جلوه های عینی تری یافت، تا این که جانبداری ضمنی باکو از آنکار بعد از تنش سقوط جنگنده روسی توسط ارتش ترکیه (با ارائه خدمات ترانزیتی خزر و افزایش صادرات گاز) و همچنین سفر الهام علی اف به آمریکا و تاکید مقامات واشنگتن به اهمیت ارتقا روابط با جمهوری آذربایجان، توجیه لازم را به روس ها برای وارد کردن یک ضربه امنیتی و نظامی به آذربایجان فراهم آورد که در این بین بحران قره باغ و اقدامات ارمنستان مناسب ترین ابزار دیده شد.
فرصت ها و تهدیدات جمهوری آذربایجان
فرصتی که آذری ها می توانند از این منازعه برای خود تعریف کنند این که حداقل در این مقطع توانستند رویکرد حفظ وضع موجود (نه جنگ و نه صلح) که بیشتر بازیگران منطقه ای و بین المللی قفقاز در بحران قره باغ دنبال می کردند را به چالش بکشند و دگرباره آن بحران را در کانون توجه بین المللی قرار دهند. با این حال اگر مدیریت فضای جنگ از کنترل خارج می شد و ابعاد وسیع تری پیدا می کرد، احتمال تکرار سناریوی گرجستان و اوکراین دور از انتظار نبود. به همین جهت آذری ها کاملا محتاطانه و با در نظر گرفتن واقعیت های محیط صحنه نبرد، سیاست های خود را تنظیم کردند، هرچند که مدیریت این وضعیت سخت و شکننده است.
دوره خروج از انجماد
فعلا دولت های درگیر و بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای منافع شان را در جنگ تمام عیار نمی دانند. همواره منجمد کردن بحران قره باغ برای آمریکا و روسیه، اروپا و خود ارمنستان، مهم و حکم راهبردی دارد، اما آذری ها تلاش می کنند بحران قره باغ دگرباره به دور تسلسل انجماد گرفتار نشود و راه حلی که در قالب اصول مادرید طراحی شده است عملیاتی شود. فعلا اقدامات بین المللی در متوقف کردن درگیری شکلی دیپلماتیک دارد و طرفین هم نتیجه ملموسی را از ادامه درگیری پرشدت متصور نیستند.
رویکرد جمهوری اسلامی ایران
هرچند روابط خارجی ایران و آذربایجان در دو دهه اخیر متاثر از ورودی های آشوب ساز گاه با سطحی از نارضایتی ها مواجه شده است، اما واقعیت امر این است که پیوندهای دینی ، مذهبی، جغرافیایی و خویشاوندی بین دو ملت همواره تاثیر تعیین کننده ای داشته است. امروزه جمهوری اسلامی ایران ضمن حفظ روابط همسایگی و دوستانه با ارمنستان، همواره در مورد احیا وحدت ارضی آذربایجان هیچ تردیدی نداشته و حمایت های خود را از منظر سیاسی انجام می دهد. برخلاف بازیگران دیگر که منافع خود را در تنش تعریف نموده اند جمهوری اسلامی ایران صلح و آرامش را مناسب ترین شرایط تامین منافع خود می داند. در این جهت روز سه شنبه، محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران ضمن گفتگوی تلفنی با مقامات ارمنستان، در نشست رامسر که با حضور همتایان آذری و ترکیه ای خود برگزار کرد، طرفین را به پایان دادن به درگیری ها دعوت کرد. ظریف در این نشست اعلام کرد: هدف جمهوری اسلامی ایران همواره پایان دادن به درگیری این دو کشور همسایه است. و امیدواریم که با درایت هسمایگانمان این شرایط طوری رقم بخورد که خشونت و درگیری جای خود را به ثبات و گفتگو دهد.
در مهایت درگیری اخیر ارمنستان و آذربایجان روز گذشته پایان یافت و وزارت دفاع آذربایجان اعلام کرد که جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر اجرای آتش بس در منطقه مورد مناقشه ناگورنو-قره باغ به توافق دست یافتند. سخنگوی وزارت دفاع ارمنستان نیز تهیه سند آتش بس در خط رویارویی در ناگورنو-قره باغ را تائید کرد.
به هر شکل درگیری اخیر بر سر قره باغ نشان داد که منطقه قفقاز جنوبی گرهی باز نشده است که هر از چندی بازیچه منافع روسیه و آمریکا قرار می گیرد، همچنان که اوکراین و گرجستان نیز چنین وضعیتی را شاهد هستند.
منبع: سایت بصیرت