کد خبر 53560
تاریخ انتشار: ۲ تیر ۱۳۹۰ - ۱۸:۴۵

بصيرت داشتن تنها به دادن شعار "بصيرت- بصيرت" نيست ، صاحبان بصيرت در کلام الهي به عبرت گيري دعوت شده اند و نه شعار دادن.

به گزارش مشرق، محمدحسين روانبخش درسرمقاله امروز "مردم سالاری" نوشت: اميدوارم روح لاله و لادن ما را ببخشند، تعبير لاله و لادن سياسي براي محمود احمدي نژاد و اسفنديار رحيم مشايي از طرف  "نماينده ولي فقيه در سپاه پاسداران " تعبيردقيق و درستي است ولي آيا مضمون آن حرف تازه اي است؟ جنجال آفريني هاي رحيم مشايي مربوط به امروز و ديروز نيست وواقعيت اين است که در همه اين سالها او از حمايت همه جانبه محمود احمدي نژاد برخوردار بوده است و يا به تعبير دقيق تر هيچ فرقي ميان او و احمدي نژاد نبوده است. جالب اينجاست که در همه اين سالها احمدي نژاد و مشايي سعي در اظهار هر چه بيشتر اين واقعيت کرده اند ولي بعضي از اصولگرايان تا همين امروز تلاش مي کنند احمدي نژاد را جدا از مشايي نشان دهند و حتي در اين راستا از توجيه " سحر شدن" استفاده مي  کنند; در حالي که تنها توجه به يکي از جنجال آفريني هاي مشايي کافي بود تا به وضوح بدانند وضعيت دولت مدعي اصولگرايي از چه قرار است. مثلا براي نمونه بياييد يکي از سخنان جنجالي مشايي را مرور کنيم:

تير ماه 87 خبرگزاري ها ي طرفدار دولت گزارش دادند که مشايي در همايش نوآوري و شکوفايي در صنعت گردشگري که در محل مرکز همايش هاي صداوسيما برگزار شد اظهار داشت: دوره آن که کسي بخواهد ديني را بر دنيا حاکم کند، گذشته است.وي در همين سخنراني گفت: ايران امروز با مردم آمريکا و اسرائيل دوست است.

وي در نشستي خبري که مرداد ماه 87 در محل کاخ گلستان برگزار شد، بار ديگر گفت: "ما با مردم آمريکا و اسرائيل دوست هستيم" و ادامه داد: براي هزارمين بار و قويتر از گذشته، اعلام مي کنم که ما با همه مردم دنيا دوستيم، حتي مردم آمريکا و اسرائيل.

اين سخنان با اعتراض گسترده روبروشد و همان ايام علي مطهري در نطق خود از تريبون مجلس گفت: مشايي اعلام دوستي ملت ايران با مردم اشغالگر اسرائيل را نموده و گفته است: ملت آمريکا، بهترين ملت هاي دنيا هستند و از اين بالاتر گفت: زمان آن که يک دين بر دنيا حاکم شود، گذشته است. از رئيس جمهور محترم مي خواهيم با توجه به اين اظهارات و رفتارهاي تعجب برانگيز پيشين مسئول مذکور، تصميم مقتضي را درباره وي بگيرد. اين درخواستي بود که بسياري از احمدي نژاد داشتند اما عکس العمل احمدي نژاد چه بود ؟ 28شهريور ماه 87 احمدي نژاد در کنفرانس مطبوعاتي خود ودر حضور خبرنگاران داخلي و خارجي  با اشاره به سخنان مشايي اظهار کرد: حرف آقاي مشايي حرف دولت است و حرف روشن است.   يکروز پس از آن اما رهبر انقلاب در نماز جمعه تهران گفتند: "يک نفر پيدا مي شود درباره مردمي که در اسرائيل زندگي مي کنند اظهار نظر مي کند، البته اين اظهار نظر غلطي است. اينکه گفته شود ما با مردم اسرائيل هم مثل مردم ديگر دنيا دوستيم اين حرف درستي نيست، حرف غيرمنطقي است. مردم اسرائيل مگر چه کساني هستند؟ همان کساني هستند که غصب خانه، غصب سرزمين، غصب مزرعه و غصب تجارت به وسيله همين ها دارد، انجام مي گيرد.

سياهي لشکر عناصر صهيونيست همين ها هستند. نمي شود ملت مسلمان نسبت به افرادي که اينجوري عامل دست دشمنان اساسي دنياي اسلام هستند، بي تفاوت باشد، نه. ما با يهودي ها هيچ مشکلي نداريم، با مسيحي  ها هيچ مشکلي نداريم، با اصحاب اديان در دنيا هيچ مشکلي نداريم، اما با غاصبان سرزمين فلسطين چرا، مشکل داريم. غاصب هم فقط رژيم صهونيستي نيست.

اين موضع نظام است اين موضع انقلاب و موضع مردم است. حالا کسي حرفي مي زند اشتباه ، عکس العمل هايي هم در مقابل آن نشان داده مي شود. خوب مساله را بايد تمام کرد.

 اينکه يک روز يک نفر از اين طرف بگويد، يکي از آن طرف بگويد، يکي اينجور استدلال کند، يکي از آن طرف حرف بزند، اين درست نيست، اين التهاب آفريني است; حرفي بود گفته شد و اشتباه بود و تمام. موضع جمهوري اسلامي و موضع دولت جمهوري اسلامي هم اين نيست".مشايي در بهمن 88 درباره اين موضوع در جلسه وعاظ تهران با بيان اينکه احمدي نژاد گفته است حرف مشايي حرف دولت است تاکيد کرد: من اگر جمله خود را در خصوص اسرائيل بد مي دانستم آن را تکرار نمي کردم اما من بر اين اساس اين مسئله را گفتم که اگر اسرائيل را امروز دنيا يک کشور مي شناسند، يک کشوري است که با يک سيلي حذف مي شود.

حال اگر بخواهيم بدانيم که چرا حذف نمي شود به خاطر اينکه نفوذ در بسياري از کشورها دارد و افکار عمومي را به نفع خود و عليه ما بسيج مي کند.رئيس دفتر رئيس جمهور از روحانيون جامعه وعاظ خواست تا بيانات مقام معظم رهبري در خصوص خود و معترضانش را مورد بازخواني قرار دهند و گفت: اصل بحث آقا اين بود که اين مسئله چيست که شما اينقدر آن را کش مي دهيد، بعد فرمودند که مردم اسرائيل دوست ما نيست و حرف بنده را نفي فرمودند و توضيح دادند. بعد از بيانات آقا طي نامه اي خطاب به رهبري نوشتم که مقام معظم رهبري فصل الخطاب است. تعريفي که بنده از ولايت فقيه دارم اين است که به محض اينکه معلوم شد نظر ولي فقيه چيز ديگري است تکليف روشن است. با همه اين حرفها ، رحيم مشايي درهمين سخنان تاکيد مي کند "احمدي نژاد به من بگويد که حرف نزن من حرف نمي زنم"! دقت در اين داستان خيلي چيز ها را نشان مي داد.اگر منتقدين امروز احمدي نژاد  بصيرت بيشتري داشتند درسهايي از اين ماجرا مي گرفتند و پس از آن از ماجراي عزل وزير اطلاعات و خانه نشيني 11 روزه احمدي نژاد اصلا تعجب نمي کردند و متوسل به سحر شدن احمدي نژاد يا سعي در جدا نشان دادن احمدي نژاد و مشايي نمي کردند. حالا با وجود اين واقعيت تلخ براي اصولگرايان حداقل انتظار از آنها اين است که از تحليل هاي تخيلي و رد گم کردنهاي قديمي و بي اثر بپرهيزند و جلوي ضرر بيشتر را با بازگويي واقعيت به مردم بگيرند، اما گويي اين انتظار زيادي است که از بعضي اصولگرايان مي توان داشت، چون در حالي که گفته هايي همچون اظهارات اخير نماينده ولي فقيه در سپاه ، بسيار شنيده مي شود، نماينده اي ديروز در نطق خود چنين گفته است: گروه انحرافي و نمايندگان دوم خردادي مجلس هر دو در يک راستا هستند. شاهد آن هم راي آنها به وزير پيشنهادي ورزش است که در نطق ها و آرايشان مشخص شد. متاسفانه در دولت دوم احمدي نژاد، هر کس دوم خردادي تر باشد; محبوب تر است. به نظر مي رسد علت اصلي چنين بياناتي ضعف تحليل سياسي و رقت احساسات است (ونه شيطنت سياسي) و بايد در پاسخ اينگونه بيانات داستانهايي که در اين سالها اتفاق افتاده را برايشان بازخواني کرد و آنها را دعوت به بصيرت کرد .
 
بصيرت داشتن تنها به دادن شعار "بصيرت-  بصيرت" نيست ، صاحبان بصيرت  در کلام الهي به عبرت گيري دعوت شده اند و نه شعار دادن : "هو الذي اخرج الذين کفروا من اهل الکتاب من ديارهم لاول الحشر ما ظننتم ان يخرجوا و ظنوا انهم ما نعتهم حصونهم من الله فاتاهم الله من حيث لم يحتسبوا و قذف في قلوبهم الرعب يخربون بيوتهم بايديهم و ايدي المومنين فاعتبروا يا اولي الابصار" - اوست خدايي که کافران اهل کتاب را براي اولين بار از ديارشان بيرون کرد و هرگز گمان نمي کرديد که آنها از ديار خود بيرون روند و آنها هم حصارهاي محکم خود را  از قهر خدا نگهبان خود مي پنداشتند تا اينکه عذاب خدا از آنجا که گمان نمي بردند بدانها فرا رسيد و در دلشان ترس افکند تا به دست خود و به دست مومنان خانه هاشان را ويران کردند .پس اي صاحبان بصيرت از اين حادثه عبرت بگيريد. (سوره حشر آيه2)
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 4
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 2
  • سهیل ۱۹:۰۳ - ۱۳۹۰/۰۴/۰۲
    0 0
    یه سئوال که مسئله روز ملت ایرانه. دلیل باج دادن به مشایی چیه؟؟؟!!!
  • ۲۰:۲۸ - ۱۳۹۰/۰۴/۰۲
    0 0
    و همچنین دلیل باج دادن به احمدی نژاد چیه؟
  • یب یب ۰۰:۳۸ - ۱۳۹۰/۰۴/۰۳
    0 0
    خدایا شر مشایی رو از سر ملت ایران کم کن
  • احمد.ش ۰۶:۲۸ - ۱۳۹۰/۰۴/۰۳
    0 0
    با احترام زیادی که برای حجت الاسلام ذوالنور قایل هستم ولی با نظر ایشان و جناب روانبخش در خصوص این که "هيچ فرقي ميان او (مشایی) و احمدي نژاد نبوده است" به دلایل ذیل مخالفم. 1- هرچند ایشان صحبتهای خود را با استدلال آورده اند ولی این نکته را در نظر ندارند که: مگر نه این است که اگر یک نفر در طی دوره ای طولانی خود را معتقد، عابد و .... نشان دهد انسانها گول عملکرد و رفتار او را می خورند و به او اقتدا می نمایند؟ این روش شیطان است که در مقابل هر شخص با شگردی خاص و در خور شأن او وارد شود. مشایی نیز به تدریج به ریشه های اعتقادی احمدی نژاد تیشه زد. 2- تا جایی که آگاهی دارم نظر رهبر معظم انقلاب نیز بر حفظ احمدی نژاد استوار است. و این امر از نظر عقلی نیز درست است، چرا که مگر ما احمدی نژاد را آسان بدست آورده ایم که آسان از دست بدهیم؟ 3- مگر نه این است که آیت الله مصباح نیز به گفته رهبر معظم انقلاب خلع وجودی آیت الله مطهری را پر کرده اند. مگر غیر از این است که استدلال های ایت الله مصباح محکم و خدشه ناپذیر است. ایشان نیز با شناختی که از احمدی نژاد دارد می گویند این رفتار احمدی نژاد طبیعی نیست و در ادامه می آورند نمی دانم شاید سحر شده باشد. حال به توجه به موضوعات فوق چگونه می توان احمدی نژاد و مشایی را یکی دانست. هنوز هم امیدواریم و دعا می کنیم که احمدی نژاد به غفلت خود آگاه شده و گذشته را جبران نماید. و در این مسیر بسیار برای او دعا میکنیم. انشاالله خداوند لحظه ای انسان را به خود وا نگذارد.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس