
به گزارش وبلاگستان مشرق، عباس تقدسی نژاد در مطلب اخیر وبلاگ "قلمکده" نوشت: در تمثيلهاي ايراني نقل شده است، شخصي براي ساخت و ساز و اصلاح امور ساختماني وارد بلادي شد و با خود شاقولي به همراه داشت، به اولين ديوار آن شهر كه رسيد شاقول خود را كنار ديوار گذاشت و گفت اين ديوار كج است و بلافاصله شروع به تخريب ديوار كرد، ديوارهاي بعدي نيز از ديد مصلح مدعي همان اوضاع و احوال را داشتند، مردم آن سرزمين كه چشم به اصلاح تازه وارد بسته بودند، ديدند همه ديوارهاي منازل و باغها در دست تخريب است و مرد مدعي شاقولش را به هر ديواري ميزند حكم به تخريب ميدهد. ظريفي شاقول را گرفت و ديد كه ايراد از شاقول است و شاقول معمار كج است. حكايت اين داستان را ( با كمي اغراق) امروز ميتوان در نوع برخورد دولتمردان دولت دهم با برخي دلسوزان نظام شبيه دانست.
رئيس دولتهاي نهم و دهم كه با شعار عدالت محوري پا در عرصه اجرائي كشور گذاشته بود، اين روزها با آزمايشي سخت دست و پنجه نرم ميكند. شعارهاي مبارزه با مفاسد اقتصادي و مبارزه با اقدامات ساختار شكن دولتهاي دوم خرداد با بكارگيري برخي افرادي در رأس امور اجرائي كشور در حالي كه در گذشته سوابق مبهم اقتصادي داشتهاند ، همچنين نفوذ برخي افراد و جريانهايي كه با بررسي سابقه عملكردشان ميتوان حضور فعال و ساختار شكنانه در جريان دوم خرداد را جست از جمله تناقضهاي آغاز كار و ادامه راه دولتي است كه بواسطه همان شعار ها مورد اعتماد مردم قرار گرفته بود.
سؤال اينجاست كه آيا احمدينژاد راه كج كرده است يا راه كج راهش را به سمت احمدينژاد كج كرده؟! و اكنون هم مسير شدهاند يا ... . بسياري از ياران و دوستان سابق و حتي نزديكاني مثل داود احمدينژاد كه زماني چشم و گوش برادر بودهاند اكنون غريبه شدهاند و از دايره دوستان رئيس جمهور اخراج شدهاند؛ اتفاقات اخير ميتواند سوژه خوبي براي مسعود دهنمكي باشد تا كمكم به دنبال ساختن اخراجيهاي 4 باشد.
اخراجيهايي كه برخي از آنها با كمال بيمهري و به دور از قواعد و قوارههاي معمول ديپلماتيك كنار گذاشته شدهاند، گويا در مسير عبور دولت نهم و دهم همخواني با شاقول كج معمار مهمتر از راستي يا ناراستي همراهان است. هر كس با شاقول همراستا و همنظر باشد ميماند وگر نه بايد تخريب يا اخراج شود.
روزهاي سخت و مهمي براي امتحان جريان اصولگرائي ، دولت دهم و شخص رئيس جمهور در پيش است؛ مقام معظم رهبري بارها در ديدار با اعضاي دولتهاي اخير بر گذر سريع زمان و پايان دوران كوتاه خدمتگذاري براي مردم تأكيد كردهاند، دوراني كه اگر مردم به مسئولين اعتماد كنند و آنها را خادمان واقعي اسلام و انقلاب بدانند،
اگر سالها بگذرد باز هم دل در گرو واليان خادم خود خواهند داشت وگرنه مثل نمونههاي گذشته با پشت كردن به منتخب خود و وابستههاي به او ، نشان خواهند داد كه تعداد آراي منتخبين به معناي امضاي چك سفيد امضاء و تأييد همه عملكردهاي آنها نيست.