گروه سیاسی مشرق - شاید سکوت در فضای فعلی دولت یازدهم که تقریباً هیچ مسؤولیتی را در قبال اداره کشور بر عهده نمیگیرد، از سوی احمدینژادی که مبدع خانهنشینی بود، بهترین تاکتیک برای دفاع و همچنین گریزی برای حمله آتی باشد.
دراینبین، احمدینژاد هرازگاهی برای فرار از ریختن آبروی سیاسی و اجتماعی خود، زبان به سخن گشوده است، بهعنوانمثال زمانی که محمدرضا رحیمی یار غار احمدینژاد که روزگاری جزو خطوط قرمز رییسجمهور محسوب میشد، بر اساس حکم دادگاه جمهوری اسلامی به جرم ارتشاء به حبس، رد مال و انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم شد و تنها اقدامی که رییسجمهور برای وی انجام داد، اکتفا کردن به بیانیهای بود که دفترش منتشر کرد.[1]
دفتر احمدینژاد با رد کردن فساد معاون اول، اعلام کرد این فساد اگر هم اثبات شود مربوط به دورانی قبل از معاون اولی رحیمی است و هیچ ربطی به دوران تصدی معاون اولی این فرد ندارد.[2]
رحیمی نیز بعد از فرار آقای رییسجمهور سابق از حمایت از معاون اولش که روزی خط قرمزش محسوب میشد، با انتشار نامهای ضمن تأیید خانهنشینی و قهر احمدینژاد، نوشت: آقای احمدینژاد؛ دوست عزیز و قدیمی! آیا بهتر نبود با اطلاعی که به صحت و سلامت زندگی من که از نزدیک با آن آشنا هستید داشتید، گواهی میدادید؟ و شهادت میدادید که من به بیتالمال خیانت نکردهام و زندگیام به ریالی مال حرام آلوده نیست؟[3]
احمدینژاد و ظالم معرفی کردن قوه قضائیه
ماجرای محکومیت رحیمی حاشیهها و حرفهای فراوانی دارد اما آنچه مهم به نظر میرسد اشاره کوتاه احمدینژاد در هفته گذشته و در مراسم تشییع پیکر "غضنفر رکنآبادی" دیپلمات انقلابی و بسیجی، درباره محمدرضا رحیمی است.
احمدینژاد در پاسخ نسبت به وضعیت معاون اول سابقش و اسفندیار رحیم مشایی دولت دومش میگوید: "آنها انسانهای خوبی هستند که بسیار مظلوم واقع شدند"[4]
استفاده از کلمه مظلوم درباره محکومی که بر اساس اسناد، شواهد و توسط دادگاه قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران انجامشده است، تنها میتواند یک معنا داشته باشد و آن اینکه احمدینژاد نه قوه قضائیه را قبول دارد و بهتبع، نه رأی دادگاه، لذا میگوید رحمی مظلوم واقعشده است و احتمالاً بر اساس نگاه وی، ظالم قوه قضائیه و دیگران بودهاند و رحیمی فقط مظلوم واقعشده است.
هاشمی رفسنجانی و ظالم معرفی کردن قوه قضائیه
قوه قضائیه در چند ماه اخیر، رسیدگی به چندین پرونده فساد را در ستور کار خود قرار داده است، از رسیدگی به پرونده آریا تا پرونده زنجانی، اما دراینبین رسیدگی به پرونده فساد مهدی هاشمی نیز خود حاشیههای فراوانی دارد پرداختن به آ خارج از حوصله این نوشتار است، اما در این پرونده، بازیگری پدر و پسر برای زیر سؤال بردن قوه قضائیه، همانند احمدینژاد قابلتوجه است.
به لطف رسانهها ارتباطجمعی و شبکههای اجتماعی، خیلی از مردم شریف ایران فیلم وداع رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با مهدی هاشمی که به جرم ارتشاء، اختلاس و جرائم امنیتی به تحمل ۱۰ سال حبس محکوم شده است، دیدهاند.
هاشمی در این فیلم در گوش فرزندش میگوید: من بهروشنی میبینم که ان شاء الله به زودی سالم و با نشاط بیرون میآیید و وارد جامعه میشوید برای خدمت و خداوند اجر زحمات طولانیات را فراموش نخواهد کرد. جامعه هم به حمدالله تاکنون متوجه شده و بیشتر متوجه خواهد شد که بر تو ظلم رفت.[5]
علیزاده طباطبایی وکیل خانواده هاشمیها نیز درباره نظر پدر خانواده میگوید: آیتالله هم حکم صادره را غیرشرعی و غیرقانونی میداند.[6]
زیر سؤال بردن و برچسب زدن به قوه قضائیه شباهت احمدینژاد و هاشمی رفسنجانی
بهطور قطع باید بگوییم هاشمی و احمدینژاد، بر اساس نقشه سیاسی و ذهنی خود، حمله به قوه قضائیه را در دستور کار قرار دادهاند، یکی به همراه فرزندش فیلم وداع درست میکند و به خانواده خود اعم از دختران و پسرانش اجازه میدهد هر آنچه میتوانند به قوه قضائیه نسبت دهند، آنهم بدون مدرک، دیگری با الفاظ خاص بهاضافه لبخند اعلام میکند رحیمی انسان مظلومی بوده است و مشخص نمیکند کسی که به این فرد محکوم در فساد اقتصادی ظلم کرده، کدامین شخص یا نهاد است.
ذکر این نکته خالی از لطف نیست که آقایان هاشمی رفسنجانی و احمدینژاد در حمله به نهادهای انقلابی ید طولایی دارند؛ احمدینژاد در برهم زدن آرامش کشور و ایجاد چالش بین قوای دیگر قدم برمیداشت و سند اثبات این واقعیت، رفتاری بود که در ماجرای یکشنبه سیاه مجلس و در خلال جلسه استیضاح شیخالاسلام به وجود آمد، جلسهای که به موضع رهبر انقلاب روبرو شد؛ ایشان درباره رفتار رئیسجمهور سابق در خلال یکشنبه سیاه فرمودند: " قضیهای در مجلس پیش آمد؛ قضیهٔ بدی بود، قضیهٔ نامناسبی بود؛ هم ملت را ناراحت کرد، هم نخبگان را ناراحت کرد. بندهٔ حقیر هم از دو جهت ناراحت شدم: هم خودم در مقابل این قضایا احساس تأثر میکنم؛ هم به خاطر ناراحتی مردم، انسان احساس تأثر میکند. خب، رئیس یک قوه به استناد یک اتهامِ ثابت نشده و مطرح نشدهای در دادگاه، دو قوهٔ دیگر را متهم کرد؛ این کار بدی بود، این کار نامناسبی بود؛ اینجور کارها، هم خلاف شرع است، هم خلاف قانون است، هم خلاف اخلاق است، هم تضییع حقوق اساسی مردم است. یکی از حقوق اساسی مهم مردم این است که در آرامش روانی و در امنیت روانی زندگی کنند؛ در کشور امنیت اخلاقی برقرار باشد "[7]
هاشمی رفسنجانی نیز در کنار رفتارهای خلاف اخلاق و خلاف شرع احمدینژاد، زیر سؤال بردن شورای نگهبان و دیگر نهادهای انقلابی را در دستور کار خود قرار داده به فراخور بردوباخت در انتخابات، حملهای به وظیفه نظارت در شورای نگهبان میکند، به عنوان مثال وی در همایش جهان عاری از خشونت و با ابهامآفرینی درباره اجرای انتخابات میگوید: چنین میگوید: "دوستانی هستند که در برخی کارها دخالت و حقالناس را ضایع میکنند. این افراد تصور میکنند فکر و باند آنها حقدارند آرا و نظر مردم را نادیده بگیرند. این افراد خارج از محیط اسلامی و افکار امام (ره) و حکم اسلامی هستند و این تعدی به حقوق مردم و حقالناس است. حقالناس را حتی خود خداوند هم نمیتواند ببخشد و باید رضایت مردم را جلب کرد...این افراد باید بروند و فردبهفرد کشور را راضی کنند تا خدا نیز آنان را ببخشد."[8]
هاشمی رفسنجانی بدون اشاره به نقش خود در فتنه 88 و اینکه چگونه جریان سیاسی متبوع وی برخلاف قانون اساسی به دنبال ابطال انتخابات و زیر سؤال بردن حقالناس بودند، به افرادی اشاره میکند که میخواهند رأی و نظر مردم را نادیده بگیرند!
[1] -http://www.mashreghnews.ir/fa/news/387233
[2] -http://www.mashreghnews.ir/fa/news/383807
[3] -http://www.mashreghnews.ir/fa/news/384267
[4] -http://www.dolatebahar.com/view/187718
[5] - http://jahannews.com/vdcay0ny049nea1.k5k4.html
[6] -http://www.mashreghnews.ir/fa/news/451193
[7] - http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=22042
[8] - http://www.irna.ir/fa/News/81632888/