گروه بینالملل مشرق- جمعه شب، جهان با یک بمب خبری روبرو شد: بیش از 150 کشته در حملات تروریستی پاریس نه تنها خواب را از چشمان پاریسنشینان گرفت، بلکه قلم هزاران رسانه در سرتاسر جهان تا صبح بر کاغذها و صفحات نمایشگر میچرخید تا عده بیشتری را در سرتاسر جهان از عمق حادثه باخبر سازد.
آیا دستگاههای امنیتی پاریس تا این حد ناتوان شدهاند که چند تروریست بتوانند به این راحتی در چندین نقطه از پاریس به صورت هماهنگ عمل کرده و نقشه خود را اجرایی کنند؟ آیا امکانات این چند نفر و تجهیزات و تجربه آنها بیش از پلیس و دستگاههای امنیتی این قدرت اروپایی است؟ آیا حوادث مشابه در ماهها و یکدو سال پیش کافی نبود تا مقامات فرانسه نقشههای ترویستی را نقش بر آب کنند؟
آیا دستگاههای امنیتی پاریس تا این حد ناتوان شدهاند که چند تروریست بتوانند به این راحتی در چندین نقطه از پاریس به صورت هماهنگ عمل کرده و نقشه خود را اجرایی کنند؟ آیا امکانات این چند نفر و تجهیزات و تجربه آنها بیش از پلیس و دستگاههای امنیتی این قدرت اروپایی است؟ آیا حوادث مشابه در ماهها و یکدو سال پیش کافی نبود تا مقامات فرانسه نقشههای ترویستی را نقش بر آب کنند؟
جنگ تروجان
شاید اولین واقعه از این نوع در تاریخ، ربودهشدن هلن، بردادرزداه یا زنبرادر منلائوس، پادشاه اسپارت توسط پاریس، پسر شاهِ تروا (یا تروی) باشد که به 13 قرن پیش از میلاد نسبت داده میشود. این واقعه که در یک عروسی رخ داد، در فضایی از خصومت میان دو دولت-شهر موجب شعلهورشدن آتش یک جنگ 10 ساله به رهبری آگاممنون، برادر منلائوس شد. در مدت محاصره قلعه تروا، افراد زیادی از دو طرف کشته شدند تا نهایتاً اسپارتیها با حیلهگری و ساختن «اسب تروا»، راه خود را به داخل قلعه باز کردند و مقامات و مردم تروجان را به خاک و خون کشیدند. در واقع به ظاهر، اقدام یک فرد منجر به درگیری 10 ساله دو دولت-شهر شد.
اما هنوز جای تعجب است که چگونه تروجانها با وجود اطلاع از قدرت نظامی اسپارتها چنین خبطی را مرتکب شدند و چگونه 10 سال بر آن پای فشردند؟ اصلاً چگونه یک فرد از ناپدیدشدن دختر یا همسرش مطلع نمیشود و وقتی دست به کار میشود که فرسنگها دورتر با کشتی به قلعه تروجانها رفته است؟ ماجرا وقتی مشکوکتر میشود که احتمالاً خود هلن به پاریس علاقمند بوده است و از رفتن خود رضایت داشته است. به هر حال این رخداد توانست خشم مردم اسپارت را علیه تروا بسیج کند و منلائوس و آگاممنون را به اهدافشان برساند.
اما هنوز جای تعجب است که چگونه تروجانها با وجود اطلاع از قدرت نظامی اسپارتها چنین خبطی را مرتکب شدند و چگونه 10 سال بر آن پای فشردند؟ اصلاً چگونه یک فرد از ناپدیدشدن دختر یا همسرش مطلع نمیشود و وقتی دست به کار میشود که فرسنگها دورتر با کشتی به قلعه تروجانها رفته است؟ ماجرا وقتی مشکوکتر میشود که احتمالاً خود هلن به پاریس علاقمند بوده است و از رفتن خود رضایت داشته است. به هر حال این رخداد توانست خشم مردم اسپارت را علیه تروا بسیج کند و منلائوس و آگاممنون را به اهدافشان برساند.
تحریکدر مرزها برای حملهای دوباره توسط روس
برگردیم به دوره معاصر. اوایل قرن 19 میلادی مرزهای ایران و روس شاهد وقوع دو جنگ تلخ بود. تزار روسیه قصد داشت به تبع توصیههای پطر کبیر، مرزهای روسیه را تا آبهای آزاد در اقیانوس آرام گسترش دهد. بنابراین ناراحتی گرجها از حملههای خونین قاجاریان در دوره محمدخان را بهانه کرده و این مناطق را به استقلال طلبی از ایران تحریک کرد. برخی از شاهزادگان گرجی به دلیل مخالفت با الحاق گرجستان به روسیه، در دربار ایران پناهنده شدند و تزار روس و فتحعلیشاه هر دو این واقعه را دلیل خود برای اعلام جنگ علیه یکدیگر اعلام کردند، جنگی که پس از حدود 10 سال به توافقنامه گلستان منتهی شد.
اما این نمیتوانست اشتهای روسها را برای دستیابی به آبهای آزاد کاهش دهد، در نتیجه بار دیگر حسینخان قاجار حاکم ایران و سایر نواحی مرزی را تحریک به سرکشی نسبت به دربار ایران کرد. علاوه بر اینکه احساسات عمومی ایرانیان نیز به دلیل خبرهایی که از ظلم و ستم روسها در مناطق تازه تصرفشده و حتی هتک نوامیس مسلمانان میرسید، جریحهدار شده بود. در نتیجه بار دیگر فتحعلیشاه سپاهی را عازم مرزهای جدید ایران و روسیه کرد اما تلاشهای عباسمیرزا فقط به تصرف تبریز و عهدنامه ترکمانچای منجر شد که مناطق بیشتری را تا رود ارس تقدیم روسها کرد.
اما این نمیتوانست اشتهای روسها را برای دستیابی به آبهای آزاد کاهش دهد، در نتیجه بار دیگر حسینخان قاجار حاکم ایران و سایر نواحی مرزی را تحریک به سرکشی نسبت به دربار ایران کرد. علاوه بر اینکه احساسات عمومی ایرانیان نیز به دلیل خبرهایی که از ظلم و ستم روسها در مناطق تازه تصرفشده و حتی هتک نوامیس مسلمانان میرسید، جریحهدار شده بود. در نتیجه بار دیگر فتحعلیشاه سپاهی را عازم مرزهای جدید ایران و روسیه کرد اما تلاشهای عباسمیرزا فقط به تصرف تبریز و عهدنامه ترکمانچای منجر شد که مناطق بیشتری را تا رود ارس تقدیم روسها کرد.
قتل ولیعهد اتریش بهانه آغاز جنگ جهانی اول
فرانز فردیناند، ولیعهد اتریش در روز 28 ژوئیه 1914 میلادی در سارایوو واقع در بوسنی به قتل رسید. اتریش ادعا کرد که ضارب اهل صربستان بوده است و دولت این کشور باید اجازه تحقیقات مستقل با حضور نمایندگان کشورهای خارجی را بدهد. این واقعه که منجر به قتل همسر ولیعهد هم شده بود احساسات عمومی را جریحهدار کرد. او برای این ترور انتخاب شده بود زیرا اظهارنظرهایش در مورد انضمام بوسنی و هرزوگوین و صربستان خبرساز شده بود و قتل او توسط گروههای ملیگرا میتوانست کاملاً موجه باشد. او به سارایوو رفته بود تا از نیروهای اتریش در بوسنی که به تازگی از عثمانی جدا شده و به این امپراتوری منضم شده بود بازدید کند. در اینجا نیز اقدامات یک گروه ایدئولوژیک با شاخههای نظامی منجر به ورود دولتها به یک جنگ 4-5 ساله شد.
اتریش پس از چندی درگیری لفظی در رسانهها، نهایتاً به صربستان اعلام جنگ داد و در پی این اقدام، روسیه، فرانسه و انگلیس هر یک به بهانهای در یکی از دو جبهه قرار گرفتند و میلیونها انسان را به کشتن دادند. جالب اینکه در چند سال منتهی به 1914 میلادی، چندین مورد اقدام موفق و ناموفق به ترور توسط گروههای ملیگرا صورت گرفته بود و میشد با برخورد متناسب، جلوی فجایع بعدی را گرفت.
حمله به پرلهاربر و ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم
7 دسامبر 1941 میلادی، در حالی که حدود 2 سال از آغاز جنگ جهانی دوم میگذشت، هنوز آمریکا موضع بیطرفانهای داشت و طبیعی هم بود، زیرا جنگ در آسیا و اروپا در جریان بود و آمریکا هم هیچ پیمان نظامی با این کشورها نداشت که آن را بهانه حضور خود قرار دهد. در این روز هواپیماهای ژاپنی طی دو حمله بیش از 2400 آمریکایی را کشتند و عجیب است که آمریکا از اقدام آنها بیخبر بوده و هیچ واکنشی در لحظه صورت نداد. اما این بهانه کافی بود تا مردم آمریکا را که جز بخاطر مبارزه با تهدیدهای امنیتی حاضر به مداخله سیاسی و نظامی در کشورهای دیگر نیستند، قانع کند که حضور آمریکا در این جنگ بزرگ ضروری است.
حضور آمریکا در حالی که نیروهای اطراف درگیر دچار فرسایش شده بودند، کار خود را کرد و سرنوشت جنگ را به نفع اروپای غربی رقم زد. اما ای همه نتایج پرل هاربور نبود، بلکه از آن پس تا کنون به مدت بیش از 70 سال، آمریکا به عنوان رهبر بلوک غرب در جهان عمل کرده و مدیریت بسیاری از تحولات جهانی را برعهده گرفت.
اتریش پس از چندی درگیری لفظی در رسانهها، نهایتاً به صربستان اعلام جنگ داد و در پی این اقدام، روسیه، فرانسه و انگلیس هر یک به بهانهای در یکی از دو جبهه قرار گرفتند و میلیونها انسان را به کشتن دادند. جالب اینکه در چند سال منتهی به 1914 میلادی، چندین مورد اقدام موفق و ناموفق به ترور توسط گروههای ملیگرا صورت گرفته بود و میشد با برخورد متناسب، جلوی فجایع بعدی را گرفت.
حمله به پرلهاربر و ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم
7 دسامبر 1941 میلادی، در حالی که حدود 2 سال از آغاز جنگ جهانی دوم میگذشت، هنوز آمریکا موضع بیطرفانهای داشت و طبیعی هم بود، زیرا جنگ در آسیا و اروپا در جریان بود و آمریکا هم هیچ پیمان نظامی با این کشورها نداشت که آن را بهانه حضور خود قرار دهد. در این روز هواپیماهای ژاپنی طی دو حمله بیش از 2400 آمریکایی را کشتند و عجیب است که آمریکا از اقدام آنها بیخبر بوده و هیچ واکنشی در لحظه صورت نداد. اما این بهانه کافی بود تا مردم آمریکا را که جز بخاطر مبارزه با تهدیدهای امنیتی حاضر به مداخله سیاسی و نظامی در کشورهای دیگر نیستند، قانع کند که حضور آمریکا در این جنگ بزرگ ضروری است.
حضور آمریکا در حالی که نیروهای اطراف درگیر دچار فرسایش شده بودند، کار خود را کرد و سرنوشت جنگ را به نفع اروپای غربی رقم زد. اما ای همه نتایج پرل هاربور نبود، بلکه از آن پس تا کنون به مدت بیش از 70 سال، آمریکا به عنوان رهبر بلوک غرب در جهان عمل کرده و مدیریت بسیاری از تحولات جهانی را برعهده گرفت.
11 سپتامبر، یک روز وحشت برای سالها دخالت نظامی
برای همه واقعه «11 سپتامبر» نقطه عطفی در چند دهه اخیر تلقی میشود، زیرا این حادثه تنها یک حمله تروریستی نبود، بلکه آغاز عملیات نظامی قدرتهای غربی در خاورمیانه به اسم مبارزه با تروریسم بود، یعنی یک جنگ جهانی تدریجی که در آن، نیروهای فرانسه و اسپانیا و کانادا و آمریکا و .... به خاورمیانه ریختند و در سالها حضور خود سود سرشاری را به جیب شرکتهای تسلیحاتی و نفتی و گازی ریختند که خود سهامدار آن بودند.
در این واقعه نیز همه چیز به گونهای طراحی شده بود که هنوز نمیتوان با قطعیت از توطئه پشت سر آن سخن گفت اما القاعده، به عنوان گروهی که بیشترین هماهنگی را در میان دولتها با عربستان و آمریکا داشته است، بعید است بتواند چنین پروژه بزرگی را بدون اطلاع مقامات امنیتی این کشورها به پیش ببرد. این بمب خبری آنقدر قوی بود که دولت آمریکا نیاز ندید برای حمله به افغانستان و عراق، مستندات قانعکنندهای به جهانیان ارائه کند. در نتیجه به خاطر اقدامات 19 نفر که به یک گروه ایدئولوژیک با شاخه نظامی نسبت داده میشدند، صدها هزار نفر در عراق و افغانستان به زیر خاک رفتند تا سیطره آمریکا و متحدانش بر روی زمین افزایش یابد. خیلی زود، انحصاری که دولت آمریکا در افغانستان و عراق ایجاد کرده بود، شرکتهای آمریکایی در حوزههای مختلف، از جادهسازی تا استخارج نفت و از تلفن همراه تا تجهیزات پلیس و ارتش به سودهای کلان رساند. بودجه دولت آمریکا دچار کسری شد، اما شرکتهایی که سیاستمداران در هیأت مدیره یا سهامدار آن بودند، ثروتمند شدند.
برای همه واقعه «11 سپتامبر» نقطه عطفی در چند دهه اخیر تلقی میشود، زیرا این حادثه تنها یک حمله تروریستی نبود، بلکه آغاز عملیات نظامی قدرتهای غربی در خاورمیانه به اسم مبارزه با تروریسم بود، یعنی یک جنگ جهانی تدریجی که در آن، نیروهای فرانسه و اسپانیا و کانادا و آمریکا و .... به خاورمیانه ریختند و در سالها حضور خود سود سرشاری را به جیب شرکتهای تسلیحاتی و نفتی و گازی ریختند که خود سهامدار آن بودند.
در این واقعه نیز همه چیز به گونهای طراحی شده بود که هنوز نمیتوان با قطعیت از توطئه پشت سر آن سخن گفت اما القاعده، به عنوان گروهی که بیشترین هماهنگی را در میان دولتها با عربستان و آمریکا داشته است، بعید است بتواند چنین پروژه بزرگی را بدون اطلاع مقامات امنیتی این کشورها به پیش ببرد. این بمب خبری آنقدر قوی بود که دولت آمریکا نیاز ندید برای حمله به افغانستان و عراق، مستندات قانعکنندهای به جهانیان ارائه کند. در نتیجه به خاطر اقدامات 19 نفر که به یک گروه ایدئولوژیک با شاخه نظامی نسبت داده میشدند، صدها هزار نفر در عراق و افغانستان به زیر خاک رفتند تا سیطره آمریکا و متحدانش بر روی زمین افزایش یابد. خیلی زود، انحصاری که دولت آمریکا در افغانستان و عراق ایجاد کرده بود، شرکتهای آمریکایی در حوزههای مختلف، از جادهسازی تا استخارج نفت و از تلفن همراه تا تجهیزات پلیس و ارتش به سودهای کلان رساند. بودجه دولت آمریکا دچار کسری شد، اما شرکتهایی که سیاستمداران در هیأت مدیره یا سهامدار آن بودند، ثروتمند شدند.
از لبنان تا پاریس؛ حوادثی که بوی یک عملیات مشترک دیگر در خاورمیانه را میدهد
جدا از اقدامات تروریستی در سالهای گذشته توسط سایر گروههای تروریستی اصطلاحاً اسلامگرا (مانند بمبگذاری در متروی لندن در سال 2005 میلادی) داعش نیز در همین یکی دو سال که از تشکیلش میگذرد در ترساندن اروپاییان کم نگذاشته است. یکی از آخرین نمونهها به قتل 11 نفر در دفتر مجله شارلی ابدو برمیگردد که منجر به راهپیمایی سراسری «همبستگی» در پاریس فرانسه و کشورهای دیگر شد. در حالی که آن رخداد در اولین ماه سال جاری میلادی رخ داد، ظاهراً در این یکی دو ماه آخر باید سناریو به اتمام رسد. در شبی که تعیین محل بازی دوستانه فرانسه و آلمان در یکی از محلههای بینظم پاریس بسیار مشکوک بود، فرصت خوبی بود تا افراد وابسته به داعش در دستکم شش نقطه نزدیک به محل بازی یک بمب خبری جدید تولید کنند. بیش از 150 نفر به خاک و خون کشیده شدند و خواب از چشم اروپا رفت.
{$sepehr_media_1241975_400_300}
یکی از حوادث تروریستی در یک سالن کنسرت در پاریس رخ داد که بیش از یکصد کشته برجای گذاشتدر این فیلم، تعدادی از افرادی که موفق به فرار از در پشتی سالن شدهاند و تعدادی هم بر اثر اصابت گلوله روی زمین افتادهاند
دانلود
حادثه دو روز پیش و مشابه در جنوب بیروت هم پیشدرآمدی بود برای یک بمب خبری در آستانه نشست وین. حادثهای که از لحاظ عملکرد عوامل انتحاری آن و تعداد آنان مشابه آنچه که در پاریس رخ داد، بود. اما در یک دهه گذشته خونریزیها به حدی رسیده است که دیگر این خونهای 40 یا 50 نفر خود را در منطقه غرب آسیا نشان نمیدهد! زنگ «بیدار باش» باید در قلب اروپا به صدا در بیاید تا «خونهای اروپاییان» نقش کشورهای این قاره را در تحولات منطقه «پررنگتر» کند.
«جان جهادی» فردی که گروگانهای غربی و ژاپنی را در مقابل دوربینها سر میبرید و یک روز پیش کشته شد، تصویرش در کنار خبر حادثه دیشب قرار گرفته است. این شخصیتپردازیها میتواند هراس اروپاییان از داعش را افزایش دهد
همزمانی این اقدام با کنفرانس وین در مورد سوریه بیمعنا نیست. 1 اکتبر 2015 میلادی آسوشیتدپرس در گزارشی مدعی شد آمریکا تمایل ندارد اروپاییان وارد مذاکره بر سر سوریه شوند و بیشتر بر حل اختلافنظر میان خود و مقامات روسیه تأکید دارد. طبیعی است اگر این شکاف میان حوزه آتلانتیک جدی باشد، اروپاییان باید فکری برای دلیل حضور خود در مذاکرات بر سر سوریه و گروه موسوم به داعش شوند. راهپیمایی همبستگی نتوانست این شکاف را پر کند و کلید اتاق مذاکرات را به دست اروپاییان برساند. شاید اقدام تروریستی اخیر بهانه خوبی باشد تا مذاکرات از وین به مقر ناتو منتقل شود، جایی که یک ائتلاف دیگر، شبیه آنچه در جنگ عراق در سال 2003 میلادی شکل گرفت، تشکیل شود.
بحثی نیست که برخی عقاید افراطی در فرقههای مسلمان زمینه را برای رشد گروههای تکفیری فراهم کرده و عدم اتحاد کشورهای اسلامی فرصت را برای رشد این گروهها مهیا ساخته، اما سناریوهایی که به جنگ و دخالت قدرتهای خارجی منتهی میشود، بسیار تأملبرانگیز است و نمیتوان از لابیها و تصمیمگیرانِ پشتِ پرده غافل بود.
سازوکار موفقیت این رخدادها چیست؟
به کارگیری سیاستهای نظامی برای برخورد با تروریسم در بیش از یک دهه اخیر نشان میدهد یکی از انگیزه اصلی از این جنگافروزیها سود شرکتهای تسلیحاتی بوده و هست، نه اینکه لزوماً این مشکل را به صورت ریشهای حلوفصل کنند. این اقدام یک سازوکار روشن و تکراری دارد که در عمده موارد تاریخی که در این گزارش برشمردیم تکرار شده است:
بحثی نیست که برخی عقاید افراطی در فرقههای مسلمان زمینه را برای رشد گروههای تکفیری فراهم کرده و عدم اتحاد کشورهای اسلامی فرصت را برای رشد این گروهها مهیا ساخته، اما سناریوهایی که به جنگ و دخالت قدرتهای خارجی منتهی میشود، بسیار تأملبرانگیز است و نمیتوان از لابیها و تصمیمگیرانِ پشتِ پرده غافل بود.
سازوکار موفقیت این رخدادها چیست؟
به کارگیری سیاستهای نظامی برای برخورد با تروریسم در بیش از یک دهه اخیر نشان میدهد یکی از انگیزه اصلی از این جنگافروزیها سود شرکتهای تسلیحاتی بوده و هست، نه اینکه لزوماً این مشکل را به صورت ریشهای حلوفصل کنند. این اقدام یک سازوکار روشن و تکراری دارد که در عمده موارد تاریخی که در این گزارش برشمردیم تکرار شده است:
{$sepehr_media_1241593_400_300}
ابتدا فضای روابط میان دو دولت یا مانند آن رو به خصومت میگذارد و در حالی که دو طرف بر حل مسائل از طرق غیرنظامی دارند، یک رخدادِ قابلپیشگیری رخ میدهد. مرحله سوم به تلاش رسانهها برای ایجاد موج هیجان در افکار عمومی برمیگردد تا مردم آماده هزینهکردن از بودجه کشور در مقابله با یک خطر ظاهراً واقعی شوند.
در مرحله چهارم جنگ رخ میدهد اما مهمتر از همه چیز، مرحله آخر است: سود این جنگ به هیچ وجه در مصالح عمومی و ملی خلاصه نمیشود، بلکه اینگونه نمایش داده میشود ولی عمده آن به یک گروه سیاسی یا باند اقتصادی یا نظامی میرسد. این البته فقط یک احتمال در این وقایع است، اما یکی از قویترین احتمالها. متأسفانه باید منتظر اقدامات مشابه از سوی داعش و امثال آن باشیم تا واکنشهای تکراری از سوی دولتهای دیگر برانگیزد.
در مرحله چهارم جنگ رخ میدهد اما مهمتر از همه چیز، مرحله آخر است: سود این جنگ به هیچ وجه در مصالح عمومی و ملی خلاصه نمیشود، بلکه اینگونه نمایش داده میشود ولی عمده آن به یک گروه سیاسی یا باند اقتصادی یا نظامی میرسد. این البته فقط یک احتمال در این وقایع است، اما یکی از قویترین احتمالها. متأسفانه باید منتظر اقدامات مشابه از سوی داعش و امثال آن باشیم تا واکنشهای تکراری از سوی دولتهای دیگر برانگیزد.
منابع:
http://www.ancient.eu/Trojan_War
http://eurica.ir/modules/news/article.php?storyid=652
http://www.telegraph.co.uk/history/world-war-one/10930863/First-World-War-centenary-the-assassination-of-Franz-Ferdinand-as-it-happened.html
http://www.history.com/this-day-in-history/archduke-franz-ferdinand-assassinated
http://www.eyewitnesstohistory.com/pearl.htm
http://persian.euronews.com/2015/01/07/france-charlie-hebdo-attack
http://bigstory.ap.org/article/adc34eb67b3b4f4ca64498b2c88b100b/europe-us-split-over-form-syria-talks
http://eurica.ir/modules/news/article.php?storyid=652
http://www.telegraph.co.uk/history/world-war-one/10930863/First-World-War-centenary-the-assassination-of-Franz-Ferdinand-as-it-happened.html
http://www.history.com/this-day-in-history/archduke-franz-ferdinand-assassinated
http://www.eyewitnesstohistory.com/pearl.htm
http://persian.euronews.com/2015/01/07/france-charlie-hebdo-attack
http://bigstory.ap.org/article/adc34eb67b3b4f4ca64498b2c88b100b/europe-us-split-over-form-syria-talks