با این احوال، همان وقتها یکی از دوستان بود که بهشدت روی این مساله حساس شدهبود و میگفت حس خوبی ندارد و میخواهد تهوتوی ماجرا را در بیاورد و بالاخره هم درآورد.
مدرسه عالی سینما اصلا انگار از همان اول بنا شده بود تا حیات خلوت مدیران سینمایی( و تفکر فرانسوی که بهجان سینمای ایران افتاده بود ) باشد. حیات خلوتی که باید در آن تصمیمات مهم گرفته شود. توازن مالی بخشهای مختلف سینما در آنجا برقرار شود و کسریها هم از موازنههای انجام شده در آنجا جبران شود و ..
این مدرسه یک سپر هم دارد که مانع از نفوذ و اثرگذاشتن هر نقدی میشود. مجموعهای از اهالی سینما که اغلب از خوشنامترین و کمحاشیهترین سینماگران هستند. مجموعه سینمایی که احتمالا خودشان هم خبر ندارند سد دفاعی محکمی شدهاند برای حیات خلوت مدیران سازمان سینمایی.
هیات موسس این مدرسه را علی جنتی، حجت الله ایوبی و مجید مجیدی تشکیل میدهند و اعضای هیاتمدیره هم روح الله حسینی، لیلا حاتمی و سعید پوراسماعیلی هستند.
هنرمندان محبوب و کم حاشیهای مانند مجید مجیدی و لیلا حاتمی و ناصرتقوایی هم تحت عنوان هیات امنا یا مسولیتهای دیگر قرار است سپر و حفاظ این مدرسه باشند تا هر انتقادی به سپر و دژ محکم فیلمسازان محبوب برخورد کند و مانع از تاثیر هرگونه نقدی بر حیات خلوت مدیران سینمایی باشد.
فروردین ماه امسال حجت الله ایوبی رییس سازمان سینمایی با اشاره به راه اندازی مدرسه عالی سینما اظهار داشت: مدرسه ملی راه افتاده است. آقای جنتی اساسنامه مدرسه عالی سینما را شخصا بررسی کردند و در اردیبهشت ماه شش کارگاه خوب خواهیم داشت و در عرصه سی جی آی چند جوان را به دیگر کشورها می فرستیم تا سینمای ایران را به استانداردها نزدیک کنیم و مدرسه سینما نیز به این مهم کمک می کند.
اهداف مدرسه عالی سینما
جدای از هدف کلی "ارتقای سطح کمی و کیفی صنعت سینمای کشور" دو هدف مهمی که برای راهاندازی این مدرسهعالی درنظر گرفته شدهاست یکی "شناسایی استعدادهای جوان" و دیگری "آموزش آنها و کمک به پیشرفت این استعدادهای جوان" است.
دو هدفی که با هیچ منطقی درست و صحیح بهنظر نمیرسد. چرا؟ اول اینکه همین حالا در بخش خصوصی بیش از 80 مرکز آموزش فیلمسازی در تهران وجود دارد. در کنار آن و در بخش نیمه دولتی هم چندین دفتر سینمای جوان در سراسر کشور به جوانهای علاقمند، سینما یاد میدهد. و باز در بخش دولتی هم مراکز آموزش عالی و دانشگاههای دولتی و آزاد و پیام نور و ...هستند. کلاسهای دولتی بعضی مراکز هم هستد که سینما یاد میدهند.
این یعنی هم در بخش دولتی بهلحاظ کمی و کیفی آموزش سینما بهقدر کافی وجود دارد. هم در بخش خصوصی و دولتی و هم نیمه دولتی. تمام این مراکز و کلاسها هم یقینا مستعدترینهایشان و جوانهایی که پدیده هستند را معرفی خواهند کرد و با تمام توان برای پیشرفت آنها خواهند کوشید.
شناسایی استعداد
از سوی دیگر حدود 100 جشنواره سینمایی در سال با صرف هزینه زیاد وظیفه شناسایی استعداد و معرفی جوانهای آیندهدار و کمک و پشتیبانی بعدی استعدادها را بهعهده دارند. در همه بخشها و برای همه نگاهها هم دست کم یک جشنواره وجود دارد. مثلا جشنواره شهر باید مستعدهای حوزه فیلم شهری و اجتماعی را شناسایی کند، جشنواره رویش برای علاقمندان سینمای دینی است و ...این استعدادها هم درطول سال قاعدتا باید ازسوی معاونت سینمایی مورد پشتیبانی و حمایت قرار گیرند.
با این اوصاف یعنی آموزش و استعداد یابی و پشتیبانی بهقدر کفایت وجود دارد. پس هر دو هدف مدرسه عالی سینما پیش از این با دو بازوی مراکز آموزشی و جشنوارهها، عملی و کاربردی شدهاست. ازسوی دیگر، اینکه بخواهیم هردو هدف را فقط با یک مدرسه سینمایی محقق کنیم هم معنای خوبی ندارد و حتی معنایی توهینآمیز دارد. چراکه این یعنی تمام مراکز دولتی و خصوصی و نیمه خصوصی با هم نتوانستهاند مسولیت آموزش و را انجام دهند وهمه این جشنوارهها با کلی هزینه هم نتوانستهاند وظیفه شناسایی استعدادها را انجام دهند. سازمان سینمایی هم ازپس پشتیبانی برنیامدهاست.
هدف واقعی احتمالی
با این اوصاف چیزی که بیشتر از همه به ذهن میرسد این است که جایی درست شده و قرار است برگزیدههایی که احتمالا توصیه میشوند و از طریق روابط قوی به این مدرسه راه پیدا کنند جمع شوند. مختصرآموزشی ببینند و بعد با صرف بودجهای کلان در جهت اهداف رییس مدرسه که رییس سازمان سینمایی هم هست حرکت کنند (این هم بماند که اگر در سالهای گذشته، رییس فلان جای دولتی، رییس یک مرکز آموزشی یا دانشگاه میشد هزار پرونده رانت و ...برایش درست میکردند). در واقع خروجیهای این مدرسه یحتمل، گروهی خواهند بود که سینمای مدنظر رییس را که نزدیک به همان شبه سینمای هنروتجربه است به خورد مردم بدهند و تلاش کنند تا ذائقه مردم را به ذائقه فرانسویها نزدیک کنند. ذائقهای که با سینمای خاکستری و بیقهرمان جور است. با سینمایی که در آن از ایثار و ارزشهای اخلاقی و اسلامی خبری نیست. عصبیت، بی هویتی و دنیای فاقد حماسه و ایثار جهان این سینماست.
به تعبیری سازمان سینمایی حالا دیگر بی تعارف و بیپروا وارد گود شده است. برگزیدهها را جدا میکند. به آنها بهصورت ویژه آموزش میدهد، هزینه شبهفیلمهایشان را تامین میکند و درنهایت، خروجیهای این افراد بهعنوان ورودیهای سینمای هنروتجربه مورد استفاده قرار خواهد گرفت. سینمایی که این روزها سازمان سینمایی برای همهگیر شدنش حاضر است هر هزینهای را تقبل کند.
* کیوان امجدیان