اي کاش طرح هدفمندي رسانه ملي اجرا مي شد، يا نه اين انتظار بزرگي است، بايد گفت اي کاش در رسانه ملي تنها سهمي کمي بيشتر از آن چه امروز نزديک هيچ است به مستضعفيني که امروز آسيب پذيرشان مي خوانند اختصاص مي يافت.

به گزارش سرويس فرهنگي مشرق ، اين روزها بحث هدفمند کردن يارانه ها با توجه به اينکه دولت گفته است که در نيمه دوم سال آن را با جديت اجرا کند، داغ شده و از آگهي هاي بازرگاني بانک ها گرفته تا وله هاي تبليغاتي همه به نوعي در حال طرح بحث براي هدفمندي يارانه ها هستند و حتي مخالفان نيز با طرح انتقادات خود به گرمي اين بازار دامن مي زنند.
اگر از مسئولين اقتصادي و سياسي درباره اهداف اين طرح بپرسيد در درجه اول صحبت از ثروت هاي مملکت مي کنند و اينکه بايد اين ثروت ها به صورت عادلانه در اختيار مردم قرار بگيرد و بعد هم وقتي سراغ آنهايي مي روي که بر مبناي ارزش هاي انقلاب اسلامي سخن مي گويند، پاسخ مي شنوي که مگر نه اين است که مستضعفين بيش از همه در اين انقلاب و به ثمر رسيدن اين نظام حق دارند و اينکه "ولي نعمت هستند". قرار نيست به اين که اين طرح هدفمند کردن يارانه ها بر اساس چه اهدافي است و آيا اصلا به اين اهداف خواهد رسيد يا نه صحبت کنيم. اين مطلب اقتصادي نيست. اينجا بايد يک سوال مطرح کنيم تا به موضوع اصلي برسيم. آياي رسانه ملي هم يکي از ثروت هاي ايران است؟ رسانه اي با وسيع ترين طيف مخاطب، و با بودجه اي هنگفت و بسياري از ويژگي هاي ديگر که نياز به توضيح نيست نه در ايران که در هر کجاي اين کره خاکي باشد جزء ثروت هاي بزرگ محسوب مي شود. حالا اين ثروت چگونه تقسيم مي شود؟
مردم ايران تا چه ميزان و بنا بر چه الگويي از اين ثروت بهره مي برند؟ اگر استفاده از اين ثروت به معناي استفاده از برنامه هاي رسانه ملي است که در اين صورت شايد بشود برخي از اقشار مرفه را کنار گذاشت، شايد برخي از آنها اساسا مخاطب تلويزيون ايران نباشند. و امروز ديگر به لطف يک آنتن ساده مي توان در دور افتاده ترين نقاط ايران امواج چند شبکه مهم تلويزيون جمهوري اسلامي را دريافت کرد. اما اگر سوال به شکل ديگري مطرح شود که در اين تلويزيون کدام دنيا نشان داده مي شود و چه کساني مي توانند زندگي خود را در اين تلويزيون ببينند جواب متفاوت خواهد بود.
مدتي پيش يک استاد جامعه شناسي اطلاعات عجيبي در يک جلسه ارائه مي کرد که تکان دهنده بود. او درباره يک روستاي دور افتاده سخن مي گفت که تا پيش از انقلاب از هر گونه امکاناتي اعم از آب آشاميدني سالم تا برق و بسياري ديگر از امکانات محروم بود. بعد از انقلاب البته به همت بچه هاي جهاد بسياري از اين امکانات در اختيار مردم مظلوم اين روستا قرار گرفت و صد البته با ورود برق به اين روستاي کوچک تلويزيون نيز وارد اين روستا شد.
چند سال بعد شيوع ناهنجاري هاي روحي و رفتاري در ميان جوانان اين روستا باعث شکل گيري اين تحقيق شده بود. دليل اين ناهنجاري ها چيزي نبود جز ظهور آمال و آرزوهايي که اين جوانان آنها را بسيار دور از دسترس خود مي ديدند. چه عاملي باعث شکل گيري اين امال و آرزوها شده بود؟
نگاهي به برنامه هاي تلويزيوني بيندازيم؟ از مجموعه هاي تلويزيوني گرفته تا افرادي که زندگي شان به هر از چندي از يکي از شبکه هاي تلويزيوني پخش مي شود. اصلا چرا راه دوري برويم همين سريال هاي ماه مبارک رمضان. سهم سبک زندگي و نوع آدم هايي که در اين سريال ها به نمايش در مي آيند مربوط به کدام قشر است؟
جراحت
دو برادر و ماجراهايي که در ميان آنها در جريان است. کارخانه دارند، و هر دو خانه شخصي به سبک دوبلکس و يکي در حياط خانه قديمي اش يک استخر بزرگ هم دارد.برادر بزرگ بنز سوار مي شود و بچه هاي ننرشان تنها مشکلي که در زندگي ندارند مشکل درآمد و کرايه خانه است. تنها سهم يک خانواده کارگر و به اصطلاح توهين آميز برخي مسئولين قشر آسيب پذير، دقايقي است که پسر يک بنا در بازي فوتبال بوسيله پسر خانواده و آقا داماد مجروح مي شود و همين.
ملکوت
حاج فتاح سلطاني، چهل سال پيش پدري داشت که در شهرستان باغداري مي کرد. باغ او آنقدر بزرگ بود که وقتي پسرش آن را فروخت توانست کارخانه بخرد. ثروت سلطاني که حالا و در ملکوت در يک قدمي مرگ است آنقدر هست که تنها دو ميلياردش را مي خواهد به واسطه حقي که پايمال کرده است ببخشد.
سهم قشر آسيب پذير[و نه مستضعف!] در اين سريال نيز به اندازه چند دقيقه اي است که خانواده راننده کاميوني که حال مرده است و حقش توسط داماد فتاح پايمال شده در نهايت فلاکت التماس مي کند و نوه حاج آقا محبت کرد و 500 هزار تومان مرحمت مي کنند.
در مسير زاينده رود
آقا پسر دردانه و فوتباليست که با ماشين کروکي اش در خيابان هاي اصفهان ويراژ مي دهد، در ماجرايي با يکي از نخبه هاي اصفهاني درگير مي شود دست بر قضا ضربه اي به او مي زند و اورا مي کشد، کل داستان درباره کشمکش براي نجات همين جناب فوتباليست است. او داماد يکي از مشهور ترين خانواده هاي اصفهاني است که پدر خانواده تجارت خانه و بيا و برويي دارد. جالب اينجاست که مقتول هم دست کمي ندارد و خانواده پدرش از متمولين اصفهان هستند و چند مغازه و کلي املاک دارند به طوريکه براي تقسيم اين اموال که ارثيه هم هست ماجراهايي شکل گرفته است.
سهم قشر مورد نظر در اين سريال چيست؟ دختري جوان و بيست و چند ساله که با پدرش آمده است تا خود را به نوعي به عقد پدر شصت هفتاد ساله خانواده مقتول در بياورد شايد از اين سفره چيزي هم به او برسد.
*****
اين سهم بندي را مي توان در باقي برنامه ها نيز پياده کرد. هر چند که توجيه فراوان است و مي شود و مي گويند که استفاده از فضاي زندگي آدم هاي معمولي، که مستاجر هستند، هشتشان گروي نه شان است و صبح تا شب براي تامين رزق تلاش مي کنند و هزار ماجراي ديگر جذابيت ندارد، اما اگر نبود نمونه هاي اينچنيني که مخاطب فراوان پيدا کردند و جذابيت هم داشتند شايد مي شد اين استدلال ها را قبول کرد. نمونه اش برخي آثار مناسبتي در همين ماه رمضان در سال هاي قبل بود.هرچند اين نوع آثار در کل سهم اندکي و بسيار اندکي از توليدات تلويزيوني را تشکيل مي دهند. درست مانند سهم اندکي که ولي نعمتان انقلاب که اتفاقا درصد عمده مخاطبان تلويزيون را تشکيل مي دهند در رسانه ملي دارند.
اشاره به سريال ها مشتي بود از خروار که اگر قرار به ارزيابي باشد، مي شود همه توليدات را بررسي کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس