شهید جعفری‌منش یک سال پیش بعد از تحمل سال‌ها درد مجروحیت به شهادت رسید. حالا در سالگرد شهادت او، تنها پسرش هم از کار برکنار شده است. همسر شهید می‌گوید: «اغلب مردم فکر می‌کنند رسیدگی به خانواده شهدا، یک رسیدگی تمام عیار است.»

گروه جهاد و مقاومت مشرق - «رضا جعفری منش» سال 73 فقط پنج سال داشت که  یک روز وقتی در حال بازی کردن بود و مادرش هم نماز می‌خواند ناگهان با صحنه غیر منتظره‌ای روبرو شد. دوان دوان پیش مادر رفت و گفت: «مامان! بابا مرد.»  مادر می‌گوید: «وقتی پسرم این حرف را زد، آمدم دیدم همسرم زمین افتاده است. از دهانش کف می‌آید و دست و پا می‌زند و سیاهی چشمش رفته است. من با همان چادرنمازی که سرم بود رفتم بیرون خانه و همسایه‌ها را صدا کردم. چون برای اولین بار این اتفاق می‌افتاد نگران شده و ترسیده بودم. یک نفر آمد کمک و او را برد بیمارستان.» از آن موقع به بعد مشکلات پدر روز به روز بیشتر شد و تشنج می‌کرد. دیگر همه می‌ترسیدند او را در خانه تنها بگذارند.

شهید «محمد جعفری‌منش» سال 62 در عملیات والفجر4 و در ارتفاعات 1904 بر اثر برخورد ترکش به سرش مجروح شد. روزگار جانبازی او از 22سالگی آغاز شد. در سال‌های اول مجروحیتش، وقتی ترکش داخل سرش بود خیلی وضعیتش سخت نبود. راه می‌رفت و فعالیت داشت. حتی توانست بعد از جنگ درسش را هم بخواند. فقط موج‌گرفتگی شدید داشت. اما از سال 73 عوارض ترکش و مجروحیت های جنگی کم کم بروز کرد. بعد از تشنج‌ها سمت چپ بدنش لمس شد. چشم چپش را تخلیه کردند، کام مصنوعی گذاشت. مجبور شد وقت و بی‌وقت تشنج حاصل از مجروحیت را تحمل کند. لگنش چندین بار عمل شد، کلیه‌هایش را از دست داده و دیالیز می‌شد. موج‌گرفتگی شدید آزارش می‌داد و پای راستش را نیز مجبور شدند از زیر زانو قطع کنند.

رضا جعفری‌منش تنها پسر شهید محمد جعفری‌منش است. اومتولد 1368 است. فقط پنج سالش بود که شاهد روز به روز وخامت حال پدر جانبازش شد و با این وضعیت تا 25 سالگی زندگی کرد. او تنها کسی بود که دوشادوش مادر سال‌ها پرستاری پدر را بر عهده داشت و از خیلی فرصت‌های جوانی خود برای رسیدگی به پدر جانبازش گذشت. طلبه حوزه علمیه قم بود که به خاطر پرستاری از پدر مجبور شد درس را نیمه کاره رها کند و به ورامین بیاید.

مرضیه اصفهانی همسر شهید جعفری منش می‌گوید: «وقتی همسرم پایش را از دست داد پسرم مجبور شد که از قم به ورامین بیاید. یک مدتی به‌صورت مهمان در حوزه ورامین درس خواند اما مشکلات پدرش خیلی زیاد بود و نتوانست ادامه دهد. به‌خصوص که همسرم وضعیتی پیدا کرده بود که هنوز من نسبت به نگهداری ایشان در آن دوره آشنایی نداشتم و بلد نبودم. گاهی پسرم سر کلاس بود و من دائم با او تماس می‌گرفتم: «از پس فلان کار برنمی‌آیم و بیا کمک کن!» به همین دلیل یک سال هم مرخصی گرفت و بعد دید چاره‌ای نیست و درس را نیمه‌کاره رها کرد.»

رضا جعفری منش در مورد وخامت حال پدر می‌گوید: «دکترش گفته بود که باید در منزل فیزیوتراپی بشود اما چون هزینه‌هایش از طرف مسئولین پرداخت نمی‌شد برای ما مقدور نبود. غذا خوردن و حمام رفتنش نیاز به رسیدگی زیادی داشت. حتی گاهی که حالشان خیلی بد بود و من دست تنها بودم و نمی‌توانستم جابه‌جایشان کنم باید می‌رفتم و از خیابان یک کسی را برای کمک می‌آوردم.» رضا اما در عین حال خدمت به پدر جانبازش را توفیقی می‌دانست که خدا نصیبش کرده است. پدر از سال 85 تا 93 دیالیز می‌شد. هفته‌ای سه بار و هر جلسه چهار ساعت باید زیر دستگاه دیالیز می‌رفت و تمام این سال‌ها پسرش او را  یک روز در میان برای دیالیز به بیمارستان می‌برد و می‌آورد. و بیشتر از هرکس دیگری به مشکلات درمانی او آشنا بود.

آن هم در وضعیتی که بنیاد شهید با 65 درصد جانبازی او بیشتر موافقت نکرده بود و این جانباز نمی‌توانست از تسهیلات ویژه جانبازان 70 درصد که حق او بود بهره ببرد. به همین دلیل خانواده با مشکلات عدیده مالی و درمانی برای او مواجه بودند و در کنار آن مجبور بودند حرف‌های تلخ برخی از مسئولین را هم تحمل کنند و کوهی از مشکلاتی که هیچ کس مسئولیت کم کردنش را به عهده نمی‌گرفت بر دوش خانواده سنگینی می‌کرد. ده سالی طول کشید تا رفت و آمد و چانه زنی خانواده‌ به راهروهای تو درتوی بنیاد شهید جواب داد و 70 درصد جانبازی که حق چندین ساله او بود به او تعلق گرفت. اما فقط پنج ماه آخر عمرش نام او در شمار جانبازان 70 درصد بود و در نهایت بعد از تحمل 31 سال رنج جانبازی محمد جعفری منش در مرداد ماه سال 93 به شهادت رسید و خانواده را با درد فراقش تنها گذاشت.

سختی ناملایمات اداری و مدیریتی برای تنها پسر خانواده با مسئولیت‌های فراوان غیر منصفانه است

رضا جعفری منش می‌گوید: «ما هنوز هم باورمان نمی‌شود که دیگر نیست. از سال 85 هربار که به اتاق عمل می‌رفت، می‌گفتند حتی اگر عمل ساده باشد معلوم نیست برگردد. چون رگ‌هایش از بین رفته است. 27  بار عمل شد. این اواخر دیگر بیهوشش نمی‌کردند. خطرش بالا بود. حتی عمل قطع پایش بیهوشی نداشت.  پدر همیشه دوست داشت من درسم را بخوانم. می‌گفت: «می‌خواهی خانه‌مان را به قم ببریم تا تو درست را بخوانی؟» خیلی ناراحت بود. چند بار هم گفته بود. اما شرایط جوری نبود که بشود قم بمانیم. در سال پنج شش بار به مدت 15 روز تا یک ماه بستری می‌شد و وضعیت طوری بود که باید حتما یک نفر پیشش می‌ماند. در این شرایط نمی‌شد درس خواند. فرصتی نمی‌ماند. یک مستند می‌دیدم اینطور شروع شده بود که چند دقیقه دوربین سقف را نشان می‌داد و حوصله تماشاگران سر رفت و اعتراض کردند. دوربین پایین می‌آید و می‌گوید چند دقیقه از زندگی یک جانباز است. این قضیه درست مثل پدرم بود. واقعا همین وضعیت را داشت. مسئولان هرکاری کنند نمی‌توانند جوابگوی جانبازان باشند. کار بزرگی برای آن‌ها انجام نداده‌اند. امیدوارم حداقل جوری باشد که دردی را از دردهای آن‌ها دوا کنند نه اینکه به مشکلاتشان اضافه کنند.»

رضا هم اکنون دانشجوی ترم سوم مدیریت در دانشگاه علمی کاربردی ورامین است. او بیش از سه سال کارمند اداره اوقاف شهرستان ورامین بوده است و در کنار همه ناملایمات زندگی، شرایط کاری و شغلی خود را نیز لحاظ می‌کرده است. همه سعی خود را برای بهتر انجام دادن وظایفش می‌کرد و این وظایف را در کنار وظایف فرزندی و همسری در نظر داشت تا اینکه در آستانه سالگرد شهادت پدر، از کار خود برکنار شد. خودش می‌گوید: «گفته شده به دلیل پایین بودن ارزیابی قرآنی شهرستان ورامین من کارم را از دست داده‌ام.» حالا اینکه برخورد سلیقه‌ای مدیران سازمان مربوطه باعث این اقدام شده است یا سوء تفاهمات کاری، دقیقاً مشخص نیست. چیزی که در این میان قابل توجه است اینست که بعد از رنجی که این خانواده برای حمایت مطلوب از پدر جانباز خود متحمل شده است، سختی ناملایمات اداری و مدیریتی برای تنها پسر خانواده که این روزها عهده‌دار مسئولیت‌های مادر، خواهر کوچکتر، همسر و فرزند خویش است، اقدامی غیرمنصفانه تلقی شده است.

رئیس بنیاد شهید: سهمیه 25 درصد استخدام جامعه ایثارگری در سازمان‌ها و نهادها در حال اعمال است

حجت الاسلام سید محمد علی شهیدی محلاتی نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران، معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید چندی پیش با تأکید بر اینکه رفع مشکل اشتغال از اولویت‌های بنیاد است، گفت: با بازگشت مأموران سایر سازمان‌ها به ادارات خود و بازنشسته کردن افراد با سابقه 30 سال و استخدام نیروی جدید در بنیاد از میان فرزندان معزز شهدا و ایثارگران در سال گذشته نزدیک به 400 نفر در بنیاد شهید و امور ایثارگران مشغول به فعالیت شده‌اند.

او در ادامه با اشاره به قانون استخدام جامعه ایثارگری گفت: طبق قانون، سهمیه 25 درصد استخدام جامعه ایثارگری در سایر سازمان‌ها و نهادها نیز در حال اعمال است. حجت الاسلام شهیدی همچنین در نشست دیگری به برگزاری جلسات با وزیر مسکن و شهرسازی در خصوص رفع مشکلات مسکن ایثارگران اشاره کرد و افزود: رفع مشکلات اشتغال جامعه ایثارگری از دیگر مسائل مورد پیگیری در بنیاد است که در این زمینه با اجرای طرح تکاک و همفکری با سایر مسئولان گام‌هایی برداشته شده است.

رئیس بنیاد شهید همچنین در سال گذشته با اشاره به اشتغال زایی برای 3 هزار و 900 فرزند ایثارگر گفت: برنامه ریزی‌های ما برای اشتغال جامعه ایثارگری ادامه دارد و گروهی از فرزندان شاهد را برای آسیب ‌شناسی اشتغال ایثارگران استخدام کردیم تا این موضوع را بررسی کنند.

سردار محسن انصاری قائم مقام بنیاد شهید و امور ایثارگران نیز در جلسه تکریم و معارفه مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان اصفهان گفت: رفع مشکل اشتغال، درمان، سالمندی و اولویت دادن به  ایثارگران در تسهیلات و مدیریت‌های کشور از دیگر دغدغه‌های نهاد بنیاد در طول 5 سال آینده است.

مسئولین بنیاد شهید بارها بر رفع مشکل اشتغال فرزندان شهدا و ایثارگران تاکید داشته‌اند

مسئولین بنیاد بارها و بارها بر رفع مشکل اشتغال فرزندان شهدا و خانواده ایثارگران تاکید داشته‌اند و رسیدگی به این موضوع را از اولویت های خود در بنیاد برشمرده‌اند. به نظر می‌رسد مشکلاتی از قبیل مشکل خانواده شهید جعفری منش با اتفاقات ناگواری که در طول سالیان سال متحمل شده‌اند نیز می‌بایست در کنار این مشکلات در اولویت قرار بگیرد و توجه ویژه‌ای به آن صورت بگیرد. رضا جعفری منش در این باره به تسنیم می‌گوید: «الان حدود یک ماه است که از کار برکنار شده ام. اکثر مسئولین ورامین در جریان مشکل من قرار گرفته‌اند. اما هنوز اقدام موثری صورت نگرفته است. از بنیاد شهید ورامین یک نامه برای مساعدت در مورد وضعیت شغلی گرفته ام. امام جمعه شهرستان ورامین نیز نامه‌ای در این خصوص نوشته است. که این دو نامه را ضمیمه نامه ای به قلم خودم که شرح ماوقع مشکلات شغلی بوده خطاب به ریاست سازمان اوقاف نوشته‌ام، اما با این وجود متاسفانه اقدام موثری صورت نگرفته و بهانه گیری و سوتفاهمات همچنان ادامه دارد.»

متن نامه فرزند شهید محمد جعفری منش به شرح زیر است:

محضر حضرت حجت الاسلام والمسلمین محمدی نماینده ولی فقیه و ریاست سازمان اوقاف

با عرض سلام و احترام

اینجانب محمدرضا جعفری منش فرزند شهید جعفری منش که از تاریخ 20 دی ماه 1390 به دستور حضرتعالی تا کنون افتخار همکاری با آن سازمان محترم را داشتم به دلیل برخی سوءتفاهمات که با مسئولان اداره اوقاف شهرستان ورامین به وجود آمده، به درخواست آنان توسط اداره کل اوقاف استان تهران از سازمان در آستانه سالگرد شهادت پدرم اخراج شدم که این امر در شهر نسبتاً کوچکی مثل ورامین موجب وهن حقیر و خانواده‌ام گردیده. لازم به ذکر است که اینجانب از بدو نوجوانی و بلکه دوران کودکی شبانه روز شاهد ذوب شدن جسم و روح پدرم که جانباز 70 درصد دوران دفاع مقدس بودند بوده‌ام که این امر تاثیرات بسیار منفی روی خود و خانواده‌ام داشته، و اکنون که به عنوان تنها سرپرست خانواده عهده دار مسئولیت های مادر و خواهر کوچکتر خود نیز هستم و در آستانه اولین  سالگرد شهادت ایشان هستیم از مسئولان نظام مقدس جمهوری اسلامی انتظار  لطف و رحمت داشته‌ایم نه آنکه ناگاه با حکم اخراج مواجه شویم که بار بسیار منفی بر بنده و خانواده‌ام خواهد داشت. لذا از محضر حضرتعالی که از پیشتازان جهاد و شهادت و نمایندگی ولی فقیه در سازمان‌های مختلف نیروهای مسلح و اینک نماینده ولی امر مسلمین در سازمان اوقاف هستید، استدعا دارم دستور فرمایید قبل از آنکه با آبرو و حیثیت خانواده بسیجی و اعتبار پدر شهیدم لطمه ای وارد شود اینجانب را به خدمت اعاده نمایند.

با تشکر

متاسفانه اغلب مردم فکر می‌کنند رسیدگی به خانواده شهدا، یک رسیدگی تمام عیار است

مرضیه اصفهانی همسر شهید نیز در این باره به نکته مهمی اشاره می‌کند. او می‌گوید: «متاسفانه اغلب مردم فکر می‌کنند رسیدگی به خانواده شهدا، یک رسیدگی تمام عیار است و ما به عنوان خانواده شهید این روزها دیگر مشکلی نداریم. و مردم تحت تاثیر حرف هایی که از گذشته در مورد رفاه خانواده شهدا میان مردم شایعه بوده نیز فکر می‌کنند، تمام مشکلات ما حل شده است. درحالیکه طی یکسالی که همسرم به شهادت رسیده است ما هنوز از امکانات گفته شده، نصیبی نبرده‌ایم و در مورد وضعیت شغلی پسرم نیز رسیدگی انجام نشده است.»

خانواده جعفری منش در تمام روزهای سختی که گذراندند هیچ گاه توقعات نابجا و مطالبه‌های ناحق از کسی نداشتند. آن‌ها آرام و موقرانه بار تمام مشکلات جانبازی که مجروحیت‌های ناگوار و خاصی را در میان دیگر همرزمانش به دوش کشیده بود، تحمل کردند و در کنار او روزهای مقاومت را طی کردند. آن‌ها امروز هم مطالبه ناحقی از کسی ندارند. رضا جعفری منش سال‌های زیادی از عمر خود را در کنار پرستاری از پدر گذراند. این روزها نیز وظیفه سنگین نگهداری از دیگر اعضای خانواده بر عهده اوست. در شرایطی که او به استخدام در سازمان مربوطه امیدوار بود، به صورتی ناگهانی کار خود را از دست می‌دهد و وضعیت بلاتکلیفی پیدا می‌کند. امید است با توجه به قوانین اشتغال ایثارگران و نامه بنیاد شهید برای مطلوب شدن وضعیت شغلی او مشکلات این خانواده نیز مورد توجه قرار گرفته و راه حلی اندیشیده شود.
منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس