
مشرق--
اول)
«روايت متفاوت رئيس ايرنا» تيتر اول صفحه سياست نشريه شرق شماره 1240 دل تمامى اصولگرايان را سوزاند، خوش به حال آنان که نديدهاند ولى با اين مقدمه از همه آنها تقاضا دارم که براى نجات دولت اصولگرا از دست امثال اين طرفداران «ايرنايى» دعا کنند. به آسمان و ريسمان کردن اين گفتوگو نمىپردازم که خيلى جاى کار دارد فقط جهت يادآورى رئيس جمهور محترم چند نکته دارم. رئيس جمهور محترم، خوب مىداند که ما به ايشان علاقه داشته و در مقابل فتنهگران نيز حامى او بوده و به ايشان رأى دادهايم و پشيمان هم نيستيم اما در اين دوران فترت اخير از ايشان نقل شد «از بعضى حزباللهىها نمىگذرم» مجدد مثل آن جلسه 150 نفر علمايى که يکى از پنج نفرى که نطق داشتند من بودم و 12 نکته از توصيههاى رهبر عزيزتر از جانم را نوشته و گفته و در پايان تقديم ايشان نمودم باز هم حسن مطلع را از جان جانان مىآورم که فرمودند «دولت به عنوان يک دولت اصولگرا شناخته شده» و «نبايد موجب بشود که دولت اصولگراى معتقد به مبانى انقلاب تضعيف بشود» و «... بهانه هم دست ديگران ندهيد من مىبينم متأسفانه گاهى بهانههايى هم از طرف خود شما داده مىشود که اين را هم بايستى توجه کنيد مراقبت کنيد: حزم کنيد، مواظب باشيد اتقوا من مواضع التهم براى خودتان و براى دولت مسأله درست نکنيد»(2/6/87)
دوم)
در اين گفتوگو نشريه شرق خيلى خودى به حساب آمده و به اصولگرايى جفا شده و «به اصطلاح اصولگرايى» از رئيس ايرنا مطرح و مکتوب شده که هرچه زودتر بايد اصلاح نموده و همچنين گفته است «احمدىنژاد به جريان اصولگرايى تعلق ندارد» در اين رابطه لازم است اولاً شرق را معرفى و سپس در مورد اصولگرايى هم مختصرى براى اين تازه پيوستگان به اصولگرايى بياوريم از قديم گفتهاند دستم بگرفت و پا به پا برد...
و اما
الف) نشريه چندين بار مشکلدار شده شرق براى خدا با آقاى جوانفکر مصاحبه نکرده است زيرا اين روزنامه از مهمترين رسانه اصلاحطلبان براى حذف جريان اصولگرايى بوده و از تمامى امکانات خود براى اين هدف بهره گرفته و مىگيرد و اين مصاحبه شرق با آقاى جوانفکر مرا ياد مقاله صادق زيباکلام در 25/1/84 روزنامه شرق مىاندازد که براى ايجاد شکاف در اصولگرايان تحليلى از احتمال نامزدى آيتالله هاشمى ارائه مىدهد و ضمن تجليل از ايشان ضرورت حضور ايشان در انتخابات نهم رياست جمهورى را اينگونه مىآورد: «... در اين 25 ساله در نظام ما، اصطلاحى باب شده به نام تکليف اگر چه بسيارى از آن بهرهبردارى ناصواب کردند اما اگر تکليف مصداق و معنايى داشته باشد اتفاقاً هاشمى رفسنجانى مىبايستى از باب تکليف وارد عرصه انتخابات شود ولو آنکه ديگران از او به مراتب رأى بيشترى بياورند و هاشمى «هو» شود. براى عاشق چه بهتر از هو شدن در راه فرشتهاش. در رويارويى با محافظهکاران اصولگرا نيز حکم همين است»... در اينجا نيز هاشمى رفسنجانى عملاً تنها نامزدى هست که مىتواند در مقابل اصولگرايان بايستد اگر هاشمى نتواند در مقابل محافظهکاران اصولگرا بايستد به طريق اولى هيچ شخصيت و جريان ديگرى نيز قادر به انجام اين مهم نخواهد شد». قابل توجه آقاى دکتر احمدىنژاد همان دغدغهاى که آن روز نيروهاى ارزشى و اصولگرا در مورد نامزدى آقاى هاشمى داشتند از همين زاويه بود و شد آنچه که بر اصولگرايان سنگين بود و امروز نيز جوانفکرها همان صادق زيباکلامهاى همزبان با روزنامه شرق هستند که احمدىنژاد عزيز ما را از اصولگرايان کمى فاصلهدار کرده و خطر حذف آن را در دستور دارند و خود هيچگاه به اصولگرايى تعلق نداشته و ندارند پس جريان اصولگرايى را درياب، اى دکتر عزيز. جلساتى را که با متکىها، توکلىها، زاکانىها، حاجحسينها، خورشيدىها و... شب و روز داشتيم فراموش نمىکنم. که نه مشايى بود و نه بهداد و نه جوانفکران و بقايى و نه...
ب) و اما مختصرى از تاريخچه اصولگرايى باز هم براى تازه به اصولگرايى ملحق شدهها بيان مىشود در دو انتخابات دوره دوم شوراهاى اسلامى و مجلس هفتم پيروزى از آن جريانى بود که با عناوينى چون اصولگرايى، و جناح ارزشى به رقابت با جريان اصلاحطلبى پرداختند و کافى است به نشريات دو جريان در آن مقطع مراجعه شود. و بديهى است که اصولى مورد نظر اين جريان بوده که اهم آن اعتقاد به جامعيت اسلام، قرائت امام خمينى به عنوان شاخص، اعتقاد به قانون اساسى جمهورى اسلامى، تبعيت از ولايت مطلقه فقيه و... مىباشد و ظاهراً آقاى جوانفکر هيچوقت در جريان اصولگرايى نبوده است و گرنه به ياد داشت که پيروزى اصولگرايان در شوراى شهر تهران مقدمه انتخاب شهردارى اصولگرا، يعنى آقاى احمدىنژاد شد از باب يادآورى دقت شود:
1. هفتهنامه يالثارات در 18/3/82 به گفتگويى با دکتر على مطهرى پيرامون پيدايى و تعريف اصولگرايى پرداخته که ايشان مىگويد: «به هرحال در مقابل اينها جريانى به نام اصولگرا پيدا شد و حرف اين جريان اين بود که ما در هر شرايطى معيارهاى اسلامى را ملاک قرار مىدهيم.
2. آقاى بنايى نماينده مردم قم و عضو فراکسيون اکثريت مجلس هفتم طى نطق قبل از دستور خود در تعريف اصولگرايى مىگويد:... اسلامگرايى عدالتخواهى، حفظ وحدت و... به منظور ارتقا و کارآمدى نظام از سوى ديگر تعريف اصولگرايى است» (هفتهنامه شما 24/8/83)
3. نشريه داخلى جمعيت ايثارگران در شماره مهرماه 1383 خود ابتدا به معرفى جريان اصولگرايى پرداخته و پس از آن راهبردها و گزينههاى انتخاباتى اين اصولگرايان تا آن مقطع يعنى حدود نه ماه قبل از انتخابات رياست جمهورى دوره نهم را مطرح و در بخش کانديداهاى محتمل اصولگرايان به ترتيب الفبايى ابتدا نام دکتر محمود احمدىنژاد شهردار فعلى تهران و بعد دکتر احمد توکلى و بعد دکتر محسن رضايى و بعد دکتر حسن روحانى و دکتر على لاريجانى و دکتر على اکبر ولايتى و آيتالله هاشمى رفسنجانى يعنى هفت نفر را به عنوان کانديداهاى محتمل اصولگرايان بيان کرده است.
4. خانم مريم بهروزى در گفتوگو با ايرنا در فروردين 84 مىگويد عنوان آبادگران به کل اصولگرايان تعلق دارد و شوراى هماهنگى هم متولى آن است آبادگران جدا از شوراى هماهنگى نيست بلکه شعارى از دل شوراى هماهنگى است که تابلوى انتخاباتى شوراى دوم بود و اصولگرايان شورا و هماهنگى هم يکى بيشتر نيست... اصولگرايان طيف عظيمى هستند نه اينکه يک تشکيلات و حزب باشند.
5. مهندس چمران رئيس شوراى شهر تهران در 16/1/84 در گفتگويى با روزنامه رسالت به عنوان سخنگوى ائتلاف آبادگران يعنى همان شورايى که آقاى احمدىنژاد را شهردار معرفى کرد مىگويد: «راه آبادگران جدا از راه شوراى هماهنگى نيروهاى انقلاب نيست آبادگران نه يک جريان حزبى و سياسى بلکه يک جريان فکرى فرا جناحى است.»
بهرحال امثال آقاى جوانفکر که تاکنون در جريان اصولگرايى نبوده است حق ندارد محصول جريان اصولگرايى را مصادره به مطلوب کرده و انشقاق بهوجود آورد. حافظه او اگر بناست پاک شود جريان اصولگرايى که شب و روزها با خون دل خوردن از جريان اصلاحطلب با روحيه جبههايى و رمز «چراغ خاموش موتور روشن» حاکميت جريان اصلاحطلب را کنار زد و شوراى دوم و سوم و مجلس هفتم و هشتم را شکل داد اجازه نخواهد داد مجدد نفوذىهاى اصلاحطلبان با امکانات اصولگرايان جاده صاف کن آنان باشند.