زن جوان مدعي شد: مهران خود را کارمند يکي از ارگان‌ها و استاد دانشگاه وابسته به آن سازمان معرفي کرد. در ملاقات‌هاي بعدي به بهانه ازدواج و سرمايه‌گذاري مبلغ 4 ميليون تومان از من کلاهبرداري کرد. پس از مدتي درباره اين مبلغ و مسائلي ديگر از جمله اين که به حرکاتش شک کرده بودم بين ما اختلاف افتاد و وي هر بار با يک اسلحه مرا تهديد مي‌کرد. کارآگاهان پليس آگاهي رباط کريم با راهنمايي شاکي عصر 17 مرداد متهم را در رباط‌کريم دستگير کردند که در ادامه و با توجه به اينکه محل قرار و ملاقات‌ها و اخذ وجه از شاکي در تهران بود و متهم اعتراف کرد که با خودرواش در سطح شهر تهران و به صورت گردشي اقدام به حمل مسافر مي‌کند و احتمال انجام موارد مشابه ؛ با دستور قضائي از طريق دادسراي رباط کريم، پرونده به همراه متهم دستگير شده به شعبه چهارم بازپرسي دادسراي ناحيه 6 تهران ارجاع شد. به محض ارجاع پرونده به دستور بازپرس بيضي‌زاده پرونده به همراه متهم به پايگاه سوم پليس آگاهي تهران بزرگ تحويل شد. متهم در تحقيقات ابتدايي منکر کلاهبرداري از شاکي شد که با جمع‌آوري دلايل و مدارک مستند، وي به اخذ وجه به بهانه ازدواج از شاکي اعتراف کرد. در ادامه تحقيقات کارآگاهان پايگاه زن 34 ساله را که در سال گذشته در همان پايگاه از يک مورد کلاهبرداري و سوء استفاده اعلام شکايت کرده بود جهت شناسايي مهران به پايگاه دعوت کردند. اين شاکي پس از حضور در پايگاه سوم و اطلاع از دستگيري متهم وي را به عنوان متهم مورد نظر شناسائي کرد. شاکي قبلاً در سال گذشته طي شکايتي اعلام کرده بود: در محدوده شمال تهران به عنوان مسافر و کرايه دربست سوار خودرو مهران شدم. اين فرد مدعي شده بود در حال بررسي مدارکم در مورد تقاضاي تأسيس يک مؤسسه فرهنگي از وزارتخانه مربوطه بودم. اين فرد کنجکاوانه در مورد مدارکم پرسيد. با هر جواب کوتاه من سؤال مرتبط با آن اداره و کارم از من مي‌کرد. فهميد که من متقاضي تأسيس يک مؤسسه فرهنگي هستم. جايي توقف کرد و مدارکم را مثل يک کارشناس بررسي کرد و مدعي شد: در اداره مربوطه در آن وزارتخانه دوستاني دارد که مي‌توانند کارم را سفارشي انجام دهند. به همين بهانه و پس از فراهم شدن مقدمات آشنايي در مدت چندين ماه بعد از آن، مبلغ 6 ميليون تومان را به عنوان هزينه انجام کارها و پرداخت حق‌الزحمه به کارکنان اداره مربوطه، از من گرفت اما هيچ کاري برايم انجام نداد و پس از مدتي به تماس‌ها پاسخ نمي‌داد و متواري شد. در ادامه رسيدگي به اين پرونده، کارآگاهان تعدادي از شاکيان مرد و زن را که به صورت مشابه از آنها کلاهبرداري شده بود و از فرد کلاهبردار اعلام شکايت کرده بودند، به پايگاه دعوت کردند. از اين افراد تعداد 4 مرد که به عنوان مسافر سوار خودرو پرايد مشکي يا سمند سفيد رنگ شده بودند و براي انجام کارهاي اداري شان از آنها کلاهبرداري شده بود، متهم را به عنوان متهم پرونده خود شناسائي کردند. متهم با توجه به دلايل موجود به کلاهبرداري و جعل عنوان در معرفي خود به شاکيان اعتراف کرد و درباره تهديد با اسلحه شاکي نخست، گفت: اسلحه پلاستيکي بود. وي در اعترافات خود اظهار داشت: بعد از اتمام سربازي و با تهيه يک دستگاه خودرو پرايد مشکي در سطح شهر تهران مسافرکشي مي‌کردم و يکي دو سال گذشت. وي افزود: چون اغلب مسافران پس از سوار شدن و حتي بدون مقدمه از مشکلات خود صحبت به ميان مي‌آوردند و از کند بودن پيشرفت کارشان و يا عدم رضايت از نتيجه کارشان در آن اداره، گله و شکايت مي‌کردند؛ کم‌کم به فکرم خطور کرد تا از اين افراد به بهانه اين که در آن ادارات دوستاني دارم کلاهبرداري کنم. مهران گفت: چون مدت بيش از يک سال در يکي از ارگان‌ها بودم و از آنجا اطلاعاتي داشتم. براي اين کار ابتدا خودم را کارمند آنجا و استاد دانشگاهي وابسته به آن سازمان معرفي مي‌کردم. به طور معمول مسافر حرف‌هاي مرا باور مي‌کرد و به تصور اين که براي رضاي خدا و ثواب مي‌خواهم کارش را پيگيري کنم مشخصاتش و شماره تماسش را گرفته و در تماس‌هاي بعدي مدارکش را مي‌گرفتم و در ادامه اين که کارمند آن اداره براي انجام کار از من پول خواسته است مبالغي را از آنها مي‌گرفتم. وي ادامه داد: بعد از چند مورد کلاهبرداري، پرايد مشکي را فروخته و سمند سفيد رنگ خريدم و براي پيدا کردن طعمه‌ام اقدام به سوار کردن افراد مي‌کردم. سرهنگ کارآگاه محمدرضا ذاکر استقامتي رئيس پايگاه سوم پليس آگاهي تهران بزرگ، گفت: از آنجايي که اين احتمال وجود دارد متهم از افراد بيشتري کلاهبرداري کرده باشد، بازپرس پرونده با چاپ عکس وي در جرايد موافقت کرده است. لذا از شهرونداني که توسط اين فرد از آنها کلاهبرداري شده دعوت مي‌شود تا براي پيگيري پرونده خود به پايگاه سوم پليس آگاهي تهران بزرگ واقع در ميدان نيلوفر يا شعبه چهارم دادسراي ناحيه 6 تهران مراجعه و يا با شماره تلفن‌هاي 21865659 يا 21865662 تماس حاصل کنند. |
