کشاکش در طبقه سوم هتل موونپیک زوریخ در روز 4 جولای 1988 ادامه داشت. سه هیئت برزیلی، مراکشی، و آمریکایی در اتاقهای خود منتظر اعلام نظر فیفا برای میزبانی جام جهانی 1994 بودند. حدود ساعت 1 بعد از ظهر، کمیته اجرایی فیفا، روسای فدراسیون سه کشور –از جمله "ورنر فریکر" رییس فدراسیون فوتبال وقت آمریکا- را جهت اعلام نتیجه فراخواند.
البته آمریکا امنیت جام جهانی را تامین کرد و این به نقطه مثبتی در کارنامه فوتبالی این کشور تبدیل شد. سالها بعد، تیم مردان این کشور تبدیل به یکی از قدرتهای "کونکاکاف" (کنفدراسیون اتحادیه فوتبال آمریکای شمالی و مرکزی و کارائیب) شد. تیم زنان آمریکا نیز اکنون قدرت اول جهان فوتبال است. قطع یقین، این اتفاقهای خوشایند بدون آن میزبانی جام جهانی رخ نمیداد.
اما پشت پرده آن روز در 27 سال پیش چه بود؟ چرا فیفا تصمیم
گرفت که پانزدهمین میزبانی تاریخ خود را به کشوری بدهد که اصولا فوتبالی محسوب نمیشد.
آمریکایی که 38 سال پیش در سال 1950 یک بار کاندیدای برگزاری جام جهانی شده و بیتوفیق مانده بود و حالا پس از 38 سال تشنه میزبانی مینمود. خوب به یاد دارم که در 30 جولای 1982، در دانشگاه مرکزی ایندیانا در خوابگاه پسران، "جین ادواردز"–رییس فدراسیون فوتبال وقت امریکا- برای من از نیات فدراسیون تحت امرش سخن گفت. شاهد اینکه، در همین بحبوحه که زمزمههای میزبانی جام جهانی 1986 و 1990 توسط امریکا دهان به دهان میچرخید، ناگهان کاشف به عمل آمد که آمریکا خواستار میزبانی جام جهانی 1994 است. ادواردز یک بار به من گفت: "میزبانی جام جهانی 1990 که از آن اروپا شده است؛ حالا دیگر نوبت ما است". البته اظهارنظر وی چندان مورد استقبال جراید آمریکایی و بینالمللی قرار نگرفت. چرا که در آن زمان، چندان احترام و توجهی نسبت به فوتبال آمریکا وجود نداشت.
از آنجایی که فوتبال آمریکا پس از فصل 1984 رو به افول بود، این کشور، میزبانی را به هر قیمتی میخواست. اما تلاشهای امریکا برای میزبانی جام جهانی 1986 نتیجه نداد و اعتراضات و اتهامات بچهگانه فدراسیون فوتبال این کشور بود که بروز کرد. آمریکا، روسای فیفا را به تبانی با مکزیک متهم کرد. در این زمان، "کلایو توی" –مربی وقت نیویورک کاسموس- چنین جملهای را گفت: "فیفا مرا به یاد یک باشگاه میاندازد. وقتی شما میخواهی عضو یک باشگاه بشوی، باید قوانین آن را رعایت کنی. و وقتی هم به ریاست رسیدی، میتوانی آن قوانین را عوض کنی. اما تغییر قوانین اینگونه نیست که در خارج از محیط بایستی و ناگهان در را با لگد کوبیده و به محض باز شدن در از سوی یک نفر، به صورتش آب دهان پرت کنی".
بالاخره، با عوض شدن ریاست فدراسیون آمریکا، آمریکاییها توانستند کاندیدای میزبانی جام جهانی 1994 شوند. فریکر در آن زمان گفت: "فیفا و مردم دنیا خیلی مایل هستند که جام جهانی را در آمریکا تجربه کنند. فیفا خواهان پیشرفت در فوتبال آمریکاست".
آمریکاییها حتی برآورد کرده بودند که کتابچه
راهنمای جام جهانی 1994 آمریکا، 500 هزار دلار هزینه در بر خواهد داشت. این کتابچه، شامل تمامی جزییات مربوط به میزبانی و مربیان
و بازیکنان و تماشاگران حاضر در جام جهانی میشد. اما توی که همچنان دست بردار
نبود، گفت: "چیزی که باید به فیفا نشان میدادیم شخصیت و کرامتمان بود. حال
امروز این کرامت از کتاب جنگ و صلح تولستوی قویتر است. آری، تکبر به کرامت ما
زانو زد و فیفا دید که آمریکا در رویکرد عزتمندش سرفراز است".
بالاخره، فیفا روز 30 ژوئن را به عنوان روز اعلام نتیجه میزبانی مشخص کرد. اما در روز 3 مارس، این تاریخ به 4 جولای 1988 تغییر داد. اینجا بود که همه تحلیلگران با خود گفتند که قضیهای در کار است. چرا در دویست و دوازدهمین سالروز بیانیه استقلال آمریکا؟
آمریکاییها خوشحال و سرمست از اطمینان به پیروزی به نظر میرسیدند. اما سوال بزرگ کارشناسان این بود که در صورت میزبانی آمریکا، بحث فوتبال غیر حرفهای این کشور، چمن غیر استاندارد استادیومهای آن، و مسئله پوشش تصویر و خبری مسابقات به سراسر دنیا چه خواهد شد؟! با همه این توصیفات، به سراغ روز تاریخی 4 جولای 1988 در هتل موونپیک زوریخ سوئیس میرویم:
دکتر ژئو هاوهلانژ –رییس وقت فیفا- به دلیل برزیلی بودن، حق مشارکت در کار کمیته انتخاب را نداشت. این کمیته، با ریاست "هری کاوان"–نایب رییس وقت فیفا- کار خود را شروع کرد. در ابتدا، به گفته کاوان سه تخم مرغ پلاستیکی که حاوی اسامی سه کشور بود قرار داده شد و قرعه نوبت ارائه توضیح (پرزنت) به ترتیب به نام برزیل، مراکش، و در آخر آمریکا در آمد. قرار شد که برای هر کشور، 30 دقیقه زمان ارائه توضیح در نظر گرفته شود.
در ساعت 10 صبح، هیئت برزیلی به ریاست "اوکتایو پینتو گیمارس"–رییس فدراسیون- وارد اتاق میشوند و ارائهای نه چندان قوی از خود نشان میدهند. ساعت به 10:40 دقیقه میرسد و هیئت مراکشی به ریاست "عبداللطیف صملالی"–وزیر ورزش- وارد اتاق میشوند. سملالی تمام تلاش خود را میکند که به کمیته حاضر در اتاق بفهماند که کشورهای رو به توسعه نیازمند این توجه از سوی فیفا هستند نه آمریکایی که هیچ احتیاجی به سود ناشی از برگزاری جام جهانی ندارد و به قدر کافی در رویدادها و ورزشهای دیگر میزبانی داشته است. به گفته منابع حاضر در اتاق، مراکشیها ارائه بسیار خوبی از خود نشان میدهند. در ساعت 11:25 دقیقه، آمریکاییها به رهبری فریکر وارد اتاق میشوند و ترجیح میدهند که یک ارائه 22 دقیقهای داشته باشند. آنها، یک ویدئوی 2 دقیقهای از سخنرانی ریگان نشان میدهند و بعد به ادامه ارائه میپردازند. "پل استیل"–برگزار کننده جام جهانی 1994- بعدها در بیانی متلکوار و معنادار گفت: "ما نمیخواستیم از پرچانگیمان، مغز افراد کمیته منفجر شود. کوتاه و بیانگر سخن گفتیم، آنطور که میبایست. همه ما خرسند بودیم چرا که میشد رضایت و خوشبینی را در صورت افراد کمیته فیفا دید".
در ساعت 1:21 بعد از ظهر بود که هاوهلانژ و کاوان در مقابل بیش از 100 خبرنگار ورزشی جهان حاضر شدند و کاوان اینگونه اعلام داشت: "امروز کمیته اجرایی فیفا در تصمیمی بسیار دقیق و مسئولانه، میزبان جام جهانی 1994 را انتخاب کرد. بنده، از طرف ریاست محترم فیفا اعلام میدارم که آمریکا میزبان جام جهانی 1994 خواهد بود".
آری، کاوان که ریاست آن کمیته را بر عهده داشت، میزبانی جام جهانی را به آمریکا داد تا کمک عظیمی به فوتبال این کشور کرده باشد و امروز نتیجه آن حرکت را میبینیم. بعدها، سپ بلاتر در توجیه تصمیم فیفا گفت: "مراکش فقط دارای دو استادیوم با استاندارد جهانی بود و حداقل فیفا 10 استادیوم است. ما که نمیتوانستیم منتظر ساخت استادیوم در آینده باشیم. ما با استادیومهای آماده سر و کار داریم. جام جهانی، وسیله بهبود زیرساخت کشورها نیست".
حرف آخر
از مطلب لوئیز، اینگونه برمیآید که غش کردن فیفا به طرف آمریکا و ندادن فرصت به مراکش مستعد برگزاری جام، قضیهای در پشت لوای خود دارد. چطور است که بحث میزبانی مراکش (که فقط خواستار مهلت برای آمادهسازی استادیومها بود و زمان هم به قدر کافی وجود داشت و میتوان آن را در قضیه قطر 2022 دید) به مثابه وظیفه نداشتن فیفا در قبال بهبود زیرساخت کشورها محسوب میگردد اما بحث میزبانی آمریکا که همانا به قول خود کاوان کمک بزرگ به فوتبال این کشور بود، صرفا لیاقت آمریکا به دارا بودن میزبانی را نشان میدهد؟
انتخاب روز 4 جولای آنقدر مذبوحانه و علنی بود -که با توجه به مطلب لوئیز- از لحظه اعلام آن، کارشناسان اطمینان یافتند که باید اجماع 1994 فوتبال جهان را در امریکا دید. و در آخر اینکه، شادی پل استیل و لبخندهای گرمابه و گلستانی آن جلسه روز استقلال آمریکا در اتاق تصمیمگیری فیفا را آیا میتوان نشانی از خبر محرمانه از پیش اعلام شده به آمریکاییها دانست؟ و آیا نمایش روز 4 جولای فیفا را میتوان همانند نمونههای دیگری که فیفا تا به حال از خود نشان داده، به سخره گرفتن چشم جهانیان برشمرد؟
آمریکا در برنامهای چند ساله، خواب پیشبرد فوتبال خود و رویاهای متعاقب آن را در سر میپروراند و نتیجه آن را امروز در قهرمان جهان شدن تیم ملی زنان این کشور و بسیار مطرحتر شدن تیم ملی مردانش میبینیم و فیفا این کمک بسیار بزرگ را به قوت زور بازو به آنها کرد.
http://www.theguardian.com/football/2015/jul/04/usa-world-cup-94-inside-story