گروه اقتصادی مشرق- در سال هاي گذشته و با قرار گرفتن در وضعيت تحريمي كه مغرضانه بر عليه بخش هاي اقتصادي و توليدي ما در نظرگرفته شده است، تكيه بر توان داخلي و استفاده از تمام ظرفيت هاي علمي و دانش بومي بيش از پيش بايد جزو اهداف و ماموريت هاي مسئولان اجرايي كشور باشد.
مقام معظم رهبري در سال هاي اخير در سخنراني هايي كه دارند به اهتمام مسئولان براي بكارگيري اقتصاد مقاومتي براي گذر از اين پيچ تاريخي تاكيد هاي فراواني داشته اند، اما متاسفانه با نگاهي سطحي به بخش هاي مختلف صنعتي و اقتصادي مي توان دريافت اين رهنمود تنها در حد شعار و اجراي چند سمينار و یا كنفرانس باقي مانده و راههاي عملي آن هنوز در كشور اجرايي نمي شود.
در اين ميان صنعت با دارا بودن بخش هاي مهمي چون كشاورزي و معدن مي تواند نقش مهمي در ارز آوري به كشور و همچنين بي نيازي و خودكفايي كشور از نظر مواد غذايي و كالاهاي اساسي به كشورهاي بيگانه داشته باشد و حال با وجود اين تحريم هاي لجام گسيخته بين المللي، تنها راه پيش روي ما اجراي اقتصاد مقاومتي است تا با خودكفايي در اين حوزه بتوانيم نيازهاي خودمان را در داخل كشور توليد كرده و با ايجاد برندهايي معتبر در سطح دنيا، ديگر كشورها را در انواع توليدات به خودمان وابسته كنيم.
با سيدمحمدبياتيان، عضو كميسيون صنايع و معادن مجلس شورای اسلامی درباره سهم صنايع در اقتصاد مقاومتي گفتگويي داشته ايم كه مشروح آن در ادامه از نظرتان مي گذرد.
• صنايع چه سهمي در اقتصاد مقاومتي دارند؟
زير بناي اقتصاد مقاومتي توليد است، توليد كشور به بخش هاي صنعتي، معدني و كشاورزي ارتباط پيدا مي كند و برهمين اساس سهم صنعت و معدن در توليد ملي قطعا سهم بسزايي است، شايد بتوان گفت، بخش صنعت نزديك به 50 درصد در استخوان بندي اقتصاد مقاومتي نقش دارد و شاكله توليد ملي را مي سازد.
• خروج از ركود و احياي ظرفيت هاي تعطيل شده در صنايع كوچك، چگونه مي تواند به تحقق به اقتصاد مقاومتي كمك كند؟
در حالت فعلي در كشور چه در بخش هاي صنعتي و چه در بخش هاي معدن حدود 30درصد از ظرفيت آنها كار مي كنند، يعني ما 70درصد جاي كار داريم.
دلايل زيادي هم دارد كه چرا بخش ها كار نمي كنند؟ بنابراين اگر بتوانيم با همكاري و هماهنگي دولت، مجلس و دستگاه هاي مربوطه اين بخش هاي نيمه فعال و تعطيل را به فعاليت برسانيم، در كنار اين مي توانيم صنايع بزرگ را ايجاد كنيم كه زير مجموعه آن يكسري فرآيند كوچك و متوسط وجود دارند و مي توانند تغذيه صنايع بزرگ را برعهده بگيرند.
به هرحال صنايع بزرگ يكي از ملزومات صنعت هستند و در بخش هاي مختلف هم ظرفيت خالي داريم ولي با توجه به اينكه در ساليان گذشته خيلي نتوانسته ايم از شعار زدگي بيرون بياييم و به عمل برسيم هنوز موفق نشده ايم اما با سعي و تلاش مي توانيم به اهداف و افق هاي ترسيم شده برسيم.
• در حال حاضر مشصكلات و چالش هاي بزرگ نعت را در چه بخش هايي مي بينيد؟
يكي از مشكلات اصلي صنايع ما، معضل سرمايه در گردش است. آنها نقدينگي ندارند و در كنارش برخي مواد اوليه را براحتی نمی توانند تامین کنند و گاه هم بايد آن را از خارج وارد كنند.
يكي ديگر از مشكلات صنايع خلاء شبكه اي است كه بتواند محصولات توليدي آن ها را به فروش برساند، برخي هم با وجود اينكه ما در داخل توليد اين محصولات را داريم متاسفانه بر اساس سياست هاي غلط چند برابر ظرفيت داخل كشور، چنين محصولاتي را وارد كشور مي كنند كه مشكلات زيادي را براي توليدكنندگان به وجود مي آورد. بنابراين مشكلات و موانع ما در بخش صنعت زياد است.
به عنوان مثال در بحث معدن ما در طي ساليان گذشته نتوانسته ايم شبكه اي ايجاد كنيم كه از آنها حمايت كنند. شبکه ای به اين صورت كه صنايع مرتبط با معدن را شناسایی کند و بتوانند محصولات استخراجي را تبديل به محصولات جديد كنند.
ما به وسیله این شبکه می توانیم محصولات جديد را در بازارهاي جهاني به فروش برسانیم و انحصاراين كالاها را به نوعي در دست بگيريم و برندهاي معروفي در جهان براي خودمان داشته باشيم.
با توجه به تحريم ها و مشكلات مختلفي كه براي صنايع و بخصوص صنايع معدني بوجود آمده است، قبلاً مواد استخراجي معادن در فرآيند خام فروشي با قيمت هاي بالايي فروخته مي شد اما هم اكنون اينگونه نيست.
اما مي توان گفت خوشبختانه، معادن با اين مشكلات در حال حركت به سمتي هستند كه صنايع مرتبط با معادن را ايجاد كنند تا بتوانند ارزش افزوده براي خودشان ايجاد كنند .
با چنين رويكردي در كنار بدست آوردن ارزش افزوده، ما شاهد افزایش اشتغال خواهيم بود و بنظر مي رسد هر بخش از صنعت ما مشكلات خاص خود را دارد كه براي فائق شدن به اين مشكلات هم دولت و هم مجلس و نظام بانكي و شبكه اقتصادي كشور بايد به هم دست همكاري بدهند تا بتوانند اين مشكلات و معضلات را حل كنند.
• توليد ثروت صنايع چگونه مي تواند جايگزين فروش نفت خام شود ؟
توليد در بخش صنايع، نمي تواند همه بخش هاي مالي ما را تحت پوشش قرار دهد بخشي از اين را مي تواند در بر بگيرد.
اگر بتوانيم كيفيت توليدات صنعتي را افزايش دهيم، در آينده خواهيم توانست از ظرفيت هاي اين توليدات در بخش هاي گسترده اي از منطقه و جهان،سهمي از بازارها را بدست بياوريم.
اين توان بالقوه در كشور وجود دارد اما فعلا بستر آن فراهم نشده است و راه زيادي را هم در پيش داريم. منتها اجرايي شدن آن به سياستگذاري و اجراي اين سياستها برمي گردد كه مجري اصلي آن دولت و دستگاه هاي اجرايي در كشور هستند.
• آيا اقتدار مالي ناشي از صنايع قوي، پويا و درآمدزا مي تواند قدرت چانه زني ما را در صحنه های مذاکرات بين المللي بالا ببرد؟
هم اكنون با وجود تحريم هايي كه بر عليه ما كه در حوزه امور بانكي، نفت و ........اتخاذ شده، وقتي مي گوييم اقتصاد مقاومتي يعني اينكه به مرحله اي از توليد برسيم كه تحريم ها نتواند جلوي رشد و توسعه ما را بگيرد. خودمان توان اين را داشته باشيم كه ما يحتاج خودمان را در داخل توليد كنيم.
اين مهم وقتي در كشور بوجود بيايد ما مي توانيم تحريم ها را دور بزنيم و با توليدي كه در داخل كشورمان داريم ديگر تحريم ها بر ما اثري نخواهند داشت و در كنار آن خيلي از كشورها را نيازمند خودمان مي كنيم.
وقتي احساس نياز ديگر كشورها به محصولات منحصربفرد توليدي خودمان را بتوانيم ايجاد كنيم، مطمئنا آنها نيز در مقابل تحريم ايران خواهند ايستاد، در اين صورت توانمندي داخلي براي غلبه بر قدرت هاي خارجي در بكار گرفته مي شود.
• آيا در بين كشورهاي دنيا الگوهايي وجود دارند كه در اوج تحريم ها توانسته باشند به پيشرفت برسند و آيا اين تلاش هايشان را مي توان به نوعي اقتصاد مقاومتي در نظر گرفت ؟
• آيا در بين كشورهاي دنيا الگوهايي وجود دارند كه در اوج تحريم ها توانسته باشند به پيشرفت برسند و آيا اين تلاش هايشان را مي توان به نوعي اقتصاد مقاومتي در نظر گرفت ؟
كشوري مانند چين از جمله اين نمونه ها مي باشد كه در هر زمينه اي دست به توليد و خودكفايي زده است و حالا شايد يك مثال منحصر بفرد باشد. خيلي از كشورهاي پيشرفته دنيا شاكله اصلي اقتصادشان همان اقتصاد مقاومتي بوده و بدين وسيله به توانمندي رسيده اند.
فكر مي كنم با اين توانايي هايي كه بدست آورده اند هر گاه مورد تحريم هاي بين المللي قرار بگيرند براحتي مي توانند نيازهايشان را تامين كنند.
اقتصاد مقاومتي يعني اينكه همه ظرفيت هاي توليدي، صنعتي و كشاورزي مبتني بر توان داخلي باشد و ما نيز بايد اين توانايي را در داخل كشور بوجود بياوريم كه هرگاه تهديدي از جانب بيگانگان براي ما تحميل شد، در كوتاهترين زمان نيازهاي داخلي خودمان را تامين كنيم .