به گزارش مشرق، محمد جواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان در آستانه مذاکرات حساس ایران و 1+5 گفتوگویی با روزنامه دنیای اقتصاد درباره تاثیر دیپلماسی در توسعه اقتصادی کشور و همچنین نگرش دستگاه دیپلماسی کشور درباره مذاکرات هستهای و لغو تحریمها انجام داده است که در ادامه بخشی از سخنان وی می آید:
***********
* مقام معظم رهبری سال گذشته در سمیناری که با حضور سفرا و کارداران برگزار شد، فرمودند «چه بسا دولتهای بسیار قدرتمندی که اهدافشان را به جای آنکه با ابزار نظامی پیشببرند با ابزار دیپلماسی پیش میبرند.» زیرا ابزار دیپلماسی بسیار کمهزینهتر و فشار آن روی مردم نیز کمتر است.با در نظر گرفتن این دو موضوعی که ذکر شد بهعنوان مقدمه، نتیجه میگیریم که سیاست خارجی باید در خدمت توسعه یک کشور باشد نه اینکه باری بر دوش توسعه کشور باشد. یعنی دستگاه سیاست خارجی باید تلاش کند همان اهداف و آرمانها را به شکلی دنبال کند که زمینه برای توسعه فراهم شود و مانعی برای توسعه نباشد. به عبارت دیگر خیلیها شاید بگویند برای توسعه اقتصادی باید اهداف انقلاب را کنار بگذاریم؛ اما من معتقدم در آن صورت دیگر ما موجودیت و هویتی نیستیم که بتوانیم برای خودمان اهدافی تعیین کنیم و سپس بخواهیم به آنها دست پیدا کنیم.در این صورت تبدیل به یک موجود بیخاصیت و بیاثر در صحنه بینالملل خواهیم شد و ابزارهای قدرتی مان را از دست خواهیم داد.
* اگر کسی تصور میکند که با فراموش کردن آرمانها میتوانیم به توسعه اقتصادی برسیم کاملا در اشتباه است؛ اما اینکه آرمانهایمان را به شکلی پیگیری کنیم که کمترین هزینه و بیشترین عامل قدرت را برای نفوذ بیشتر و حضور جدی تر داشته باشیم، این یک سیاست خارجی جامع است که در خدمت توسعه نیز هست؛ ضمن اینکه اهداف و آرمانهایش را نیز فراموش نکرده است.
* ما طی دوران انقلاب همواره یک بازیگر ضدهژمون بودیم؛ ولی این دلیل نمیشد که بر اقتصاد کشور هزینهای تحمیل شود. شما در یک معادلهای در جامعه بینالملل بازی میکنید. یعنی در یک فضایی که باید آن را به فضای تعادل برسانید. اینکه بروید و تمام تخممرغهایتان را در یک سبد بچینید یعنی مشابه کاری که یلتسین در روسیه انجام داد، به نتیجه نخواهید رسید. یعنی با از دست دادن هویت یا به عبارتی تبدیل شدن به یک بازیگر کاملا سازگار با سیستم و نظم موجود، به جایی نمیرسید.
* تلاش برای تعریف اولویتها به شکلی که یک دوگانگی میان منافع ملی و منافع آرمانی ایجاد میکنید براساس یک مفهوم غلط پایهگذاری شده است. پایه این مفهوم غلط به اندیشههای هنری کسینجر، وزیر خارجه اسبق آمریكا باز میگردد که میگوید زمانی ایران میتواند یک بازیگر قابل اعتماد باشد که بین ایران آرمانی و ایران ملی، یکی را انتخاب کند. با توجه به اینکه من این بحث را شخصا با کسینجر داشتم یکی از شاگردان او از من همین سوال را پرسید که من پاسخی که به ایشان دادم را به شما نیز میدهم: «هر وقت آمریکا توانست بین آمریکای آرمانی و آمریکای ملی اختلاف قائل شود و یکی را انتخاب کند میتواند از دیگران نیز چنین توقعی داشته باشد.»
* ما در بحث هستهای اگر بتوانیم براساس منافع ملی و براساس دیدگاهها و آرمانهای خود حضوری داشته باشیم که بدخواهان انقلاب را از امنیتیسازی ایران محروم کنیم در آن صورت ضمن حفظ هویت میتوانیم به منافع اقتصادیمان نیز دست یابیم. اما اگر بخواهیم هویت خود را از دست بدهیم ممکن است برخی منافع کوتاه مدت اقتصادی کسب کنیم، اما این منافع هرگز پایدار نخواهند بود و هرگز نخواهند توانست برای ما شرایط ویژهای را ایجاد کنند که بتوانیم در درازمدت آن را پیشببریم.
* یقین داشته باشید فشارهایی که به کشور ما وارد شد الزاما به دلیل این نبود که ما تلاش داشتیم سیاست مستقلی را دنبال کنیم.دلایل متعددی داشت و مقدار زیادی از آن به خاطر ندانم کاریهای داخلی بود. زیرا کشوری که میخواهد در برابر سیاستهای جهانی بایستد بیش از حد خود را وابسته به واردات نمیکند؛ این ندانمکاری به دلیل ناتوانی از پیشبینی آینده بود.
* نکتهای که رئیسجمهوری نیز بر آن تاکید داشتند این است که تحریمها بر زندگی مردم تاثیر منفی بر جای گذاشته است و کسی در این مساله شکی ندارد. اما تحریمها به اهداف خود نرسیده است. من چند بار این موضوع را در مصاحبهها تکرار کردم و حتی یک قطعه کوچکی را در یوتیوب تهیه و پخش کردیم بر این مبنا که تحریم باعث شده است تا سانتریفیوژهای ایران از 200 عدد به 20 هزار عدد برسد. حتی باراک اوباما نیز به این مساله اذعان داشت.
* در نتیجه تحریم بر زندگی مردم تاثیر منفی داشته اما هیچ تاثیری بر سیاستهای ما نداشته است. امروز اگر ما مذاکره میکنیم به این دلیل است که میخواهیم بنبستی را که دنیا با آن مواجه شده بود حل کنیم. حال حل این بنبست چه زمانی آغاز شد؟ وقتی که مردم ما در انتخابات به دنیا نشان دادند تحریم آنها را به آن هدف خاص نمیرساند. هدف تحریم که فشار آوردن نیست بلکه هدفش این است که مردم را از حاکمیت جدا کند.
* من رساله فوق لیسانسم را در سال 1361 هجری یا 1982 میلادی راجع به تحریم ارائه دادم. دکترایم را راجع به تجاوز و دفاع نوشتم. در آن رساله هدف تحریم، ایجاد فشار اقتصادی برای جدا کردن مردم از حاکمیت عنوان شده بود. به بیان دیگر تحریم وقتی موفق است که مردم از حاکمیت جدا شوند و وقتی شکست میخورند که مردم از حاکمیت جدا نشوند. اهمیت انتخابات 92 در این است که نقطه شکست تحریم را ترسیم کرد. بعد از آن بساطی که در تبلیغات راه انداختند و اتفاقاتی که متاسفانه در گذشته افتاده بود، اما به دنبال صحبتهای مقام معظم رهبری که خواستار رای همه مردم شدند، 73 درصد مردم پای صندوقهای رای رفتند و یک حماسه سیاسی خلق کردند؛ حماسهای که باطلالسحر تحریم بود.
* سیاست خارجی نباید برای مردم هزینه درست کند بلکه باید هزینهزدایی کند. وظیفه من بهعنوان مسوول سیاست خارجی همین است. روز نخستی که میخواستم به مجلس شورای اسلامی بروم نیز در برنامهام به این مساله اشاره کردم که سیاست خارجی باید هزینه را از مردم کم کند. اما تلاش برای «کمکردن هزینه» با این نگاه که فکر کنیم «تحریم» باعث شده میخواهیم چنین کاری انجام دهیم فرق میکند.
* در رابطه با بحث هستهای هم باید بگویم که ما همیشه پشت میز مذاکره بودهایم. شاید من خیلی به روشی که طی چند سال گذشته مذاکره شد اعتقاد نداشته باشم اما نقطه شروع این مساله که دنیا پذیرفت با ایران باید براساس عقلانیت، منطق و منافع مشترک مذاکره کند.
* نامهای که چند روز پیشباب کورکر، رئیس كمیته روابط خارجی سنای آمریکا به باراک اوباما نوشته بود نشان میدهد که آنها در تلاش هستند تا از آنچه توافق شده است زیادهخواهی کنند. در حال حاضر نیز مرحله حساس مذاکرات را پشت سر میگذاریم و ما نیز متوجه هستیم که فعالان اقتصادی به اطمینان نیاز دارند. اتفاقا بیشترین کاری که اکنون در مذاکرات پیگیری میشود ایجاد اطمینان است. البته این ایجاد اطمینان دو طرف دارد: یکی ایجاد اطمینان نسبت به برنامه هستهای ایران و دیگری ایجاد اطمینان نسبت به رفع تحریمها. امروز بیشترین مذاکرات ما در حوزه ایجاد اطمینان نسبت به رفع تحریمهاست تا اگر تحریمها رفع شود فعالان اقتصادی بتوانند با اطمینان وارد شوند. بحمدالله توانستهایم قدمهای مثبت و مهمی را در این زمینه برداریم اما هنوز کار داریم.
* ما معتقدیم که اصلا چیزی با عنوان پیامدی وجود ندارد چون هیچگاه برنامه هستهای ایران ابعاد نظامی چه احتمالی و چه غیراحتمالی نداشته است. بنابراین با آژانس مشغول همکاری بودهایم و این همکاری را ادامه میدهیم تا اگر شبههای را از طریق اطلاعات غلط ایجاد کردهاند حل کنیم. اجازه دهید اینکه این مساله در چه قالبی حلوفصل خواهد شد در میز مذاکره تعیین شود.
· ما امروز عضو پادمان هستیم و اگر قرار باشد توافق صورت بگیرد خب علیالقاعده ما باید به سمت یک روش بهینه از نظر بینالمللی حرکت کنیم که آن هم پروتکل الحاقی از نظر ضوابط بینالمللی است، آنچه آنها میگویند مهم نیست، آنچه انجام خواهد شد درقالب مقررات بینالمللی خواهد بود.
* ما اعتقاد داریم که موضوع موشکی هیچ ربطی به بحث هستهای ایران ندارد و بحث رفاهی ما بیرون از مذاکرات است و این را هم همواره گفتهایم. هنوز هم نحوه پایان دادن به این موضوع حلوفصل نشده است و مشغول مذاکره هستیم. شما میدانید که قطعنامه 1696 یعنی اولین قطعنامهای که علیه ایران تصویب شد، تحت ماده 40 فصل هفتم بود و از قطعنامه 1737 تا قطعنامه 1929 یعنی 1737، 1747، 1803 و 1835 و 1929 در قالب ماده 41 از فصل هفتم منشور صادر شده است و در ماده چهل و یکم فصل هفتم منشور اجازه اعمال فشارهای اقتصادی به شورای امنیت داده میشود. الان نزدیک به 8 سال است که پرونده ایران در آن چارچوب در حال بررسی است. خروج ایران از آن تحریمها باید براساس همان ماده 41 فصل هفتم باشد. چارهای نیست جز اینکه براساس ماده 41 جهت خروج از تحریم ظالمانهای که علیه ایران تحمیل شده و قطعنامههای ظالمانهای که علیه ایران تصویب شده، قطعنامه جدید صادر شود. در مورد اینکه چگونه این تصمیمگیری بشود و چه مفادی در قطعنامه گنجانده شود،هنوز مذاکرات ادامه دارد.
* ما کاری به مقررات داخلی آمریکا نداریم. دولت آمریکا باید اجرای تحریمها را لغو کند و همین اصطلاحی است که در توافق به کار رفته است؛ باید اجرایش را متوقف بکند. این به خاطر این است که نخواستیم وارد دعواهای داخلی آمریکا بشویم. ما دولت آمریکا را مسوول میدانیم نه اینکه در کنگره چه اتفاقی میافتد یا رئیسجمهور چه اقدامی میکند. رئیسجمهور آمریکا این اختیار را طبق قانون اساسی دارد که اجرای این تحریمها را متوقف کند و اگر توافق انجام شود،این مسوولیت داخلی رئیسجمهور آمریکا بهعنوان یک وظیفه بینالمللی رئیسجمهور شناخته میشود. الان در مذاکراتی که دوستان ما دارند، با توجه به اظهارنظرهایی که انجام شده ما داریم اطمینان حاصل میکنیم که این اقدام اوباما تعهد دولت آمریکا خواهد بود و آثارش هم این خواهد بود که تحریمی علیه کسی اعمال نشود.
* ما که زیادهخواهی نمیکنیم، فقط طرف مقابل زیادهخواهی میکند. همیشه زیاده خواهی میکرده و هنوز هم تلاش دارد زیادهخواهی کند، ولی ما نشان دادیم که در مقابل زیاده خواهی میایستیم. از روز اول هم نشان دادیم و هنوز هم نشان میدهیم. آن چارچوبهایی که از روز اول تعیین کرده بودیم، همان چارچوبهایی است که امروز داریم.
* ما فراموش نکنیم که دولت آمریکا زمانی که بسیار قدرتمندتر از امروزش بود؛ یعنی دهه 90 میلادی، تحریمهای یکجانبه بسیار گستردهای را علیه ایران وضع کرد و نزدیکترین متحدانش آن تحریمها را اجرا نکردند. امروز متاسفانه دولت آمریکا توانسته این تحریمهای ظالمانه را بر قطعنامههای شورای امنیت سوار کند و از آن طریق اینها را وضع بکند. اگر ما توافقی داشته باشیم، نه تنها تحریمی را نمیشود سوار بر قطعنامه شورای امنیت کرد، بلکه باید قطعنامه شورای امنیت را دولت آمریکا نقض کند و من یقین دارم این اتفاق نخواهد افتاد و اگر هم بیفتد تاثیری بر کنشگران اقتصادی نخواهد داشت؛ بنابراین من با اطمینان قابل توجهی پیشبینی میکنم که اگر ما توافقی داشته باشیم این توافق را دولت بعدی آمریکا نمیتواند نقض بکند و اگر هم بکند، اثری نخواهد داشت.
* دنیا داعش را دارد تهدید میبیند، ما را تهدید نمیبیند. یعنی اینکه ما میتوانیم در گفتمان تهدیدانگاری ایران خلل وارد کنیم و این توفیق ما است، توفیق دوستان ماست و من تاکید میکنم، توفیق جبهه مقاومت است که این کار را ما بکنیم.