رزمنده گردان 410 غواص محمد رسول الله لشکر ثارالله می‌گوید: اغلب افرادی که جذب گردان‌های غواصی می‌شدند، بدلیل اینکه با پای دل آمده بودند، عاشق شهادت بودند و به سبب مخاطراتی که عملیات‌ها داشت خود را دائما در مسیر شهادت می­دیدند و به واقع جان بر کف بودند. حتی در تمرین‌های غواصی یکدیگر را با لفظ "شهید" خطاب میکردند‌.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - "عباس قطب الدینی" رزمنده گردان 410غواص لشکر 41 ثارالله و رئیس امور استان‌ها در ستاد بازسازی عتبات عالیات، در گفت‌و‌گو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس به بیان برخی خاطرات خود در رابطه با غواصان دفاع مقدس پرداخت و گفت: بیشتر نیروهای گردان غواص رزمنده‌های تخریبچی و خط شکن معتقدی بودند که وقتی از معبری سالم می‌گذشتند اشک میریخنتد و طلب عفو به گناهی می‌کردند که سبب دوری آنها از شهادت شده بود.

گردان غواص، کلید قفل‌ عملیات‌ها

قرار بود عملیات والفجر8 انجام شود. تاکنون در رودخانه‌ای خروشان و وحشی همچون اروند، عملیاتی انجام نداده بودیم. منطقه عملیات باتلاقی بود. مناطق راس‌البیشه، ‌فاو،‌ خور عبدالله و حدفاصل خور و اروند. این عملیات به دنبال سه عملیات بزرگ، و تقریبا با موفقیت کم انجام می‌گرفت. والفجر مقدماتی،‌ خیبر و بدر سه عملیات بزرگ بودند که با عدم موفقیت مواجه شدند یا اینکه موفقیت‌هایشان در مقابل اهدافی که برای عملیات ترسیم شده بود کم و ناچیز بود. با توجه به اینکه این عملیات از سه عملیات قبلی سخت‌تر و پیچیده‌تر بود این ترس وجود داشت که نتیجه آن هم به مانند عملیات قبلی باشد این نتیجه می‌توانست تاثیر عمیقی بر روند جنگ بگذارد.

مشکلی که تاثیر زیادی در سرنوشت نیروهای خط شکن و غواص‌ها داشت، عرض رود اروند بود. عرض اروند در محدوده عملیاتی ما عریض‌ترین نقطه آن بود. شدت جزر و مد در آن بیشتر از سایر نقاط بود. ساحلی که آب در موقع جزر و مد آن را فرا می‌گرفت، بسیار وسیع و گسترده بود. در زمان جزر، ساحل بزرگ باتلاقی در مقابل داشتیم که صد تا صد و پنجاه متر به عرض آن در حالت مد اضافه می‌شد و عملا عرض اروند به 1300 تا 1400 متر می‌رسید. گاه این عرض به دو کیلومتر می‌رسید زیرا در حالت عادی نهرها پرآب می‌شدند ولی چون لایروبی نشده بودند، آب نهرها سرشکن می‌شد به تمام نخلستان‌‌ها و آن را فرا می‌گرفت...

باید خط دشمن با نیروی غواص می‌شکست. نیروی غواص، خط شکن و راه بازکن اهداف دیگر عملیات بود. در عملیات والفجر 8 که بیش از شش ماه قبل از آن عملیات بررسی و واکاوی منطقه از لحاظ سوق الجیشی صورت گرفته بود و زمان جذر و مد آب طی ماه‌ها مورد بررسی قرار گرفته بود؛ به این نتیجه رسیدند که یک ساعت در طول روز بین پدیده جذر و مد، آب به حالت سکون قرار می‌گیرد که بهترین زمان برای انجام عملیات است.

تمرین‌های سخت و طاقت فرسا نتوانست ذره‌ای بچه‌ها را از غواصی دور کند

سختی‌های به تن کردن لباس غواصی، نفس گیری با اشنوگر، نحوه فین زدن و شلیک از داخل آب گاه تا ده ساعت در روز داخل آب‌های شور دریای عمان یا سد دز و در نهایت بهمن شیر انجام می‌شد. سختی کار به حدی بود که خون از گوش و بینی بچه‌ها جاری می‌شد گاهی از مداومت تمرین‌های سنگین غواصی برخی بدن‌ها زخم برمی‌داشت که گاه چرکین می‌شد و در آبهای شور دریای عمان سوزش ایجاد می‌کرد. اما بچه‌ها به سبب هدف والایی که داشتند دست از کار نمی­‌کشیدند و مداومت و جدیت خاصی در این امر داشتند.

امدادهای غیبی و ایمان قلبی رمز پیروزی عملیات‌ها بود

در عملیات والفجر8، شدت امواج اروند، فروس چهار بود یعنی بدترین شرایط ممکن؛ در چنین آبی قایق نمی‌تواند حرکت کند و طبیعی است که غواص‌ها لای امواج گم می‌شوند اما هیچ شکی ندارم که دست‌های غیبی از پشت بچه‌ها را هدایت و آنان را به ساحل دشمن رساند. بنا به تحلیل مادی حرکت و پیشروی در آن آب امکان نداشت و امواج اجازه نفس کشیدن را به بچه‌ها نمی‌داد چه رسد که بتواند غواصی کند و از میان امواج به طول سه یا چهار متر جلو برود.

بچه‌ها وارد آب شدند و حرکت کردند. اضطراب وقتی بیشتر شد که خدا خواست ما را امتحان کند ­و همه چیز به هم ریخت تا هیچ نقشی در روند کار نداشته باشیم. شدت آب به قدری بود که همه‌مان را سر و ته کرد. ستون‌مان به هم ریخت و سر و صدای بچه‌ها که در معرض غرق شدن قرار داشتند به هوا بلند شد. هر کس در پی نجات جان خود بود و شرایط به گونه‌ای شد که انجام عملیات در نظرمان غیر ممکن شده بود. باد و باران، موج و طوفان مامور شده بودند تا صداها را بپوشانند و بدون جنگ با موج‌های وحشی اروند دقیقا به آن نقطه‌ی مورد نظر برسیم.

غواص‌ها با رمز یا زهرا(س) به پیش...

در زمان شروع عملیات بدلیل تعارض شرایط برنامه ریزی شده با طوفان و جو ناپایدار ایجاد شده، روحیه بچه‌ها بسیار ناامید کننده بود. حاج احمد به کنار اروند رفت و آن را به فاطمه زهرا قسم داد. فکر می‌کنم رمز پیروزی آن شب ما در آن شرایط بد جوی همین نجوای حاجی با آب بود. حاج احمد گزارش اولش را پس از عبور از اروند داد. با رمز گفت که به ساحل آن سو رسیدم. عجیب اینکه دقیقا به نقطه‌ای که برنامه ریزی شده بود رسیدیم. در شناسایی هیچ بار به آنجا نرسیدیم. رسیده بودیم درست رو به روی یادگار قشله و همان نقطه‌ای که باید خط دشمن شکسته می‌شد و زودتر از زمان پیش‌بینی شده رسیده بودیم. کاملا متوجه عنایات حق تعالی و امدادهای غیبی که مددکار رزمندگان بود می‌شدم.

با اعلام رمز عملیات از سوی حاج قاسم بچه‌ها تمام سنگرهای دشمن را منهدم کردند و خط شکسته شد. در همین حین حاج احمد پس از چشیدن حلاوت این پیروزی در نخلستان شهر فاو بر اثر انفجار گلوله توپ به شهادت رسید. نجوای غمگینی بین بچه‌ها شهادت حاج احمد را که ازاولین شهدای  گردان غواص در این عملیات بود خبر می‌داد. حاج احمد قلب گردان غواص بود. نزدیکی او با بچه‌ها و همین طور حسن خلقی که داشت همه را شیفته خود کرده بود.

اغلب افرادی که جذب گردان‌های غواصی می‌شدند، بدلیل اینکه با پای دل آمده بودند، عاشق شهادت بودند و به سبب مخاطراتی که عملیات‌ها داشت خود را دائما در مسیر شهادت می­دیدند و به واقع جان بر کف بودند. حتی در تمرین‌های غواصی یکدیگر را با لفظ "شهید" خطاب میکردند‌.

رزمندگان گردان غواص خاکی نبودند، افلاکی بودند

سردار قطب الدینی درباره دوست و هم‌رزم شهیدش علی هاشمی نیز اظهار داشت: شهید علی هاشمی متولد اهواز است و در یک منطقه محروم به نام حصیرآباد به دنیا آمد. او همچون دیگر هم‌محلی‌هایش یک زندگی معمولی داشت، ولی به لحاظ هوشی از هم‌سن‌های خود بزرگ‌تر بود. این استعداد به نحوی بود که خانواده هاشمی باوجود قلت وسع مالی، می‌خواستند علی را برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بفرستند. اما او مطیع فرمان امام و همواره فکر دفاع از خاک پاک میهن خود بود.

منبع: دفاع پرس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • عاشقان کربلا ۰۹:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۷
    0 0
    سلام بر روح بلند فرزندان شهید ایران زمین من همیشه اعتقاد دارم ایران با خون عزیزان وطن ابیاری شده وهیچ وقت دشمنان نخواهند توانست اینجا رو الوده کنند

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس