گروه سیاسی مشرق - سرانجام لیگ برتر فوتبال ایران به پایان رسید و سپاهانیها جام را بالای سر بردند اما حواشی جالب توجه و البته مبهم ورزشگاه یادگار امام (ره) تبریز سؤالات بسیاری را در ذهن افکار عمومی به وجود آورد. اینکه در این حادثه چه گذشت و چه ابعادی دارد به نظر میرسد بایستی در برنامههای کارشناسی ورزشی مورد بررسی قرار بگیرد و فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش باید جوابگو باشند؛ اما در این میان، ابهاماتی وجود دارد که سبب شده است برخی از رسانههای خاص، به سمت شیطنت و ماجراجوییهای ژورنالیستی برای جلب توجه مخاطب و در هدفی اساسیتر به سمت جهتدهی سیاسی افکار عمومی سوق داده شوند.
ازاینروست که داستانسراییهای این نشریات و رسانهها با چاشنی و کلیدواژه «توطئه» که جهت هر چه مهیجتر شدن این سناریو کاربرد دارد، آغاز میشود. قدم بعدی این رسانهها برای گرفتن ماهی از این آب گلآلود تکمیل آن از راه ارتباط دادن سفر استانی رئیسجمهور به تبریز با این ماجرای مبهم فوتبالی است.
برخی از رسانههای اصلاحطلب در مطالبی ضد و نقیض با آسمان به ریسمان بافتن ماجرای سفر رئیسجمهور به تبریز را با حادثهای که در پایان لیگ برتر اتفاق افتاد، مرتبط دانسته و در قالب گمانهزنیهای رسانهای ادعا کردهاند که تندروهایی که این رسانهها آنان را«دلواپسان» مینامند، چنین توطئه را طراحی کردهاند تا حاشیههای بازی تراکتورسازی به فضای سیاسی سرایت کند و طرفداران این تیم، سرخورده و دلآزرده شده و متعاقب آن در سفر رئیسجمهور به شهر تبریز اختلال ایجاد کنند!
سایت انتخاب که یکی از رسانههای طرفدار رئیسجمهور
است، از جمله این رسانهها بود که در موضعی جالبتوجه ماجرای ورزشگاه یادگار امام
تبریز را وارد فاز سیاسی کرد.
این رسانه در مطلبی با عنوان «آیا غائله ورزشگاه
یادگار امام (ره) ربطی به سفر آتی رئیسجمهور به تبریز دارد؟» در اقدامی جالبتوجه
با دامن زدن به شایعات نوشت: «خبر اعلام دروغ تساوی سپاهان و سایپا در ورزشگاه تبریز» در حالی منتشر
شد که چندین روز تا سفر روحانی به تبریز باقی نمانده است. همین مسئله در مورد انتشار
این دروغ عجیب، تئوری «از پیش طراحی شدن آن را» در ذهن جاری میکند.
بااینحال، به نظر میرسد که برخی از «مخالفان و دلواپسان همهجانبهٔ دولت» در آستانهٔ حضور رئیسجمهور در تبریز (که روحانی موفق به کسب تعداد رأی فراوانی در آن شهر در انتخابات ریاست جمهوری شده بود) قصد اخلال در این سفر را داشتهاند.»[1]
جالب اینجاست که این سایت خبری در حالی از توطئه در ورزشگاه تبریز سخن میگوید و انگشت اتهام خود را به سمت رقیب سیاسی نشانه میگیرد که بنابر ضربالمثلی فوتبالی، ورزش فوتبال 90 دقیقه و غیرقابلپیشبینی است؛ اینکه چنین توطئهای تا این سطح پیشبینی و در مورد سه تیمی که تا به اینجا رقابت نزدیکی داشتهاند، طراحیشده است بیشتر از اینکه به آن بتوان عنوان پیشبینی و طراحی جنگ روانی نام نهاد، مربوط به امور سحر و جادو و کارهای محیرالعقول است تا عقلانی.
این خط خبری خطرناک که بهنوعی تشویش اذهان عمومی نیز هست، توسط برخی از رسانههای مکتوب اصلاحطلب نیز دنبال شد. روزنامه آرمان امروز، ارگان رسانهای حزب کارگزاران سازندگی و خانوادگی هاشمی رفسنجانی در مطلبی با مضمون «تلاش ناکام تندروها برای عدم استقبال از رئیسجمهور؟!» نیز در همین قالب است. این رسانه القاء کرده است که «روز جمعه برخی در فضای مجازی با سوءاستفاده از فضای ورزشی و بازی فوتبال خواستند اتفاقات بازی تراکتورسازی و نفت تهران را بهانهای کنند تا مسیر هموار روحانی به تبریز را ناهموار سازند.»
روزنامه اصلاحطلب آفتاب یزد نیز در سرمقاله خود به این موضوع پرداخت و با روایت ماجرایی که در مجلس گذشته بود، دروغ و شایعه پراکنی را قبیح دانسته و آنرا منتسب به دلواپسان کرد.
این ادعا واکنشهای مسئولین استانی را نیز به دنبال داشت. سعید شبستری، معاون سیاسی استاندار آذربایجان شرقی در واکنش به این شایعهپراکنیها دخالت عوامل امنیتی و شورای تأمین استان در پخش خبر دروغ را بهشدت تکذیب کرده و گفت: «هیچ آدم عاقل و منطقی برای رفع یک خطر جزئی احتمالی، اقدام به بحران سازی سیاسی بزرگ نمیکند چراکه قطعاً بلافاصله صحتوسقم چنین خبری روشن میشود و نمیتوان عواقب بعدی آن را کنترل کرد.»[2]
این در حالی است که این شیوه شایعهپراکنی رسانههای اصلاحطلب ازجمله ابزارهای کهنه این جریان سیاسی برای رسیدن به مطامع جناحی است. مانور سیاسی و خبرپراکنی درزمینهٔ موضوعی مبهم و غیر شفاف که ذهنیت جامعه را نسبت به رقیب مشوش و خدشهدار میکند، شیوه غیر رسانهای و غیراخلاقی است که بارها و بارها توسط این رسانهها مورد سوءاستفاده قرارگرفته است.
ماجرای مبهم اسیدپاشی در اصفهان یکی از همین موارد اجتماعی بود که ابعاد آن ناشناخته ماند اما این رسانهها تیغ تیز اتهام افکنی را به سمت جریان ارزشی نشانه رفتند و سعی کردند از یک غائله مبهم بر ضد رقیب بحرانسازی کنند که البته نه تنها کمکی به شفافُسازی فضا نمیکند و مخل امنیت و سلامت جامعه است بلکه باعث غبارآلوده شدن بیشتر فضا و پنهان ماندن حقایق میشود.
درحالیکه رسانهها وظیفه شفافسازی و اطلاعرسانی دقیق و درست را بر عهدهدارند اما رسانههای خاطی بدون توجه به این رسالت خبری و رسانهای تنها به فکر منافع جناحی هستند و در این راه حقیقت و همچنین در برخی از موارد امنیت و سلامت جامعه را نیز به خطر میاندازند که چنین عملکردی در حیطه تشویش اذهان عمومی میگنجد و رسانههای خاطی بایستی در برابر قانون نیز پاسخگوی اعمال خود باشند.