کد خبر 41689
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۱۶:۳۹

ديري است که فرياد برادران‌مان از منامه بلند است... ديري است که خون پاک شهيدان راه عزت و آزادگي، سنگفرش خيابان‌هاي بحرين را رنگين کرده و امنيت و آسايش مسلمانان بحريني در تعرض مزدوران آل‌خليفه و آل‌سعود است.

مشرق - ... و به‌جز اندکي آزاده و زجر دوران‌ها کشيده، هنوز هيچ جايگاه رسمي بين‌المللي و هيچ انسان‌نماي متمدني پيدا نشده که اين جنايات عظيم را محکوم کند!! کجايند مدعيان حقوق بشر؟! کجايند طرف کله کج نهادگان دموکراسي و آزادي؟! کجايند منورالفکراني که از تمدن، فقط مفهوم کت و شلوار و کراوات را خوب فهميده‌اند؟! که ما حرف امروز را سال‌ها قبل اين‌گونه بر صحنه عالم سروده‌ايم و مدت‌هاست که مي‌گوييم: اگر خاموش بنشيني گناه است..!
آل‌خليفه از سر ناچاري ميدان اللؤلؤة را خراب کرده است، اما نمي‌داند با دُرّ چشمان مادران مظلوم و ستمديده و ردپاي خشکيده اشک بر صورت دخترکان يتيم چه‌کند؟! بعد از اين پاسخ لؤلؤةهايي که در قلب هر بحريني ايجاد شده را چه خواهد داد؟! آيا مي‌تواند لؤلؤ همبستگي شيعه و سنّي در مقابل ظلم و ستم را هم خراب کند؟! و آيا چاره‌اي جز تسليم در مقابل حق هم دارد؟! مساجد را خراب کنيد! حسينيه‌ها را به آتش بکشيد! مسلمانان را قتل‌عام کنيد! و هرچه مي‌توانيد رخ بنماييد که اين کارها جز نشان دادن چهره پليدتان و رونمايي از تفکر اربابان بهره‌اي ديگر برايتان ندارد!
لؤلؤة، ميدان باشد يا چهارراه، تفاوتي در حق‌طلبي نخواهد داشت، چرا که خون شهيدان بحرين رنگ سپيد لوءلوء را به رنگ جامه آزادي و آزادگي پيوند داده است. ديگر لؤلؤ، متعلق به بحرين نيست، لؤلؤ جهاني شده است، لؤلؤ متعلق به تمام آزادگان جهان است، لؤلؤ، تلألؤ ايثار است و جانبازي، حديث عشق است و جاودانگي و لؤلؤ، نشانه‌اي است تا همه بدانند آزادگي تا ابد خواهد درخشيد!
و پيام برادري مسلمان به عزيزان دل‌شکسته و داغ‌ديده‌اش در بحرين:
خوشا به احوال شما که با پايمردي و استقامت خود در اتصال حلقه‌هاي بيداري به لحظه‌هاي ظهور عزيز سفرکرده عالم از هيچ کوششي دريغ ننموده‌ايد! خوشا به احوال شما که لحظه‌هاي سخت مسير انتظار را با رشادت‌ها و عشق وصال هموار کرده‌ايد و خوشا به احوال شما که مي‌دانيد دفاع و پايمردي‌تان، تأخير ظهور صاحب‌مان را نزديک‌تر خواهد ساخت! در مسير حقيقت عقل و عشق را به هم گره زنيد و استوار بمانيد که دعاي خير ما، نه! دعاي خير بزرگ منجي عالم و اصل حقيقت بدرقه راهتان است.
در پايان اين کلام همه دل‌هايمان را يکي مي‌کنيم و اين‌گونه نواي عشق مي‌سراييم:
گو به ما ظلم بي‌حساب کنند / ما امير محاسبي داريم
خلق ظلم مي‌کند، تو بيا / تا بدانند صاحبي داريم!
که اين از اعتقادات قلبي و باورهاي ديرينه ماست و معتقديم که صاحب ما ما را تنها نگذاشته و نمي‌گذارد...
چشم به راه ظهور اوييم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس