کد خبر 41591
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۱۱:۵۰

اصرار براي کشاندن عبدالله (به عنوان نماد ديکتاتوري امريکايي و انگليسي در منطقه) به تهران و برنامه ريزي قطعي براي سفر او، علي رغم علم به مخالفت همه نهادهاي مسئول در عالي ترين سطوح، چه معنايي دارد؟ تيم مشايي به دنبال چه بوده است؟

به گزارش وبلاگستان مشرق، نويسنده وبلاگ "نقد مشائيسم" در يکي از مطالب اخير وبلاگ خود با اشاره به پس پرده سفر ملک عبدالله پادشاه اردن، با بيان اينکه بايد مردم مومن ايران و دوست داران دولت آقاي دکتر احمدي نژاد در جريان عمق خيانتي که از جانب باند مشايي در حال انجام بود قرار بگيرند، نوشت: دو چيز درباره مسئله سفر ملک عبدالله به ايران کاملا روشن است و تصديق آن نياز به هيچ اطلاعات ويژه اي ندارد.

نخست اينکه دعوت از عبدالله براي سفر به ايران توسط شخص مشايي انجام شد. در حالي که پس از دستور صريح رهبر بزرگوار انقلاب بنا بود موازي کاري در سياست خارجي متوقف شود، سفرهاي مشايي و بقايي به کشورهايي مانند اردن، مصر و يمن که اکنون حکومت هاي امريکايي و ديکتاتوري آنها يا سقوط کرده يا در معرض سقوط است ادامه داشت و همين موضوع بود که باعث شد منوچهر متکي به اعتراض وزارت خارجه را ترک کند.

و دوم، پس از آنکه سفر عبدالله به تهران در آخر اسفند 89 منتفي شد سايت هاي وابسته به تيم مشايي و يکي از معاونان وي به هيچ وجه حاضر به پذيرش اينکه اصل اين کار اشتباه بوده نشدند و همچنان به دفاع از آن ادامه دادند. يک معاون مشايي با خامي و بي دانشي تمام سعي کرد استدلال کند که چرا بايد عبدالله به تهران مي آمد، و دو سايت نزديک به او هم همه توان خود را صرف توجيه تراشي هاي مضحک براي اين امر کردند.

پس نکته کليدي اين است: تيم مشايي خود قبول دارد و تصريح کرده که موافق و مدافع سفر عبدالله اردني به تهران بوده و همين مقدار کافي است تا پرسشي بسيار سهمگين خود را نشان بدهد: در حالي که ديکتاتورهاي منطقه زير فشار انقلاب هاي اسلامي مردم خود در حال خرد شدن هستند، در حالي که امريکايي ها بدترين دوران خود را در منطقه مي گذرانند و همه هستي آنها در معرض نابود شدن است و در حالي که چشم اميد همه مبارزان منطقه به ايران است، اصرار براي کشاندن عبدالله (به عنوان نماد ديکتاتوري امريکايي و انگليسي در منطقه) به تهران و برنامه ريزي قطعي براي سفر او، علي رغم علم به مخالفت همه نهادهاي مسئول در عالي ترين سطوح، چه معنايي دارد؟ تيم مشايي به دنبال چه بوده است؟

سفر عبدالله به تهران براي هفته آخر اسفند برنامه ريزي شده و همه هماهنگي هاي آن در حالي که جريان مشايي از مخالفت قطعي نهادهاي عالي نظام مطلع بود انجام شد. اين جريان نه تنها پس از اطلاع از اين مخالفت ها سفر را منتفي نکرد بلکه حتي حاضر نبود اين مخالفت را به طرف اردني منتقل کند و عبدالله در حالي عازم تهران بود که حتي نمي دانست کدام مقام ها با او ملاقات خواهند کرد و کدام ها نخواهند کرد و تصور مي کرد مطابق روال روتين همه مقام هاي نظام او را خواهند پذيرفت. اين سفر در دقايق پاياني، با مداخله مستقيم آقاي دکتر احمدي نژاد و فقط پس از آنکه يک فشار رسانه اي سنگين ايجاد شد منتفي گشت که اگر اين فشارها نبود ظاهرا اين جريان قصد داشت به هر قيمت ممکن عبدالله را در فرودگاه مهرآباد به زمين بنشاند.

و حالا مسئله اين است: مي دانيم و در اين ترديدي نيست که امريکايي ها عقيده دارند انقلاب هاي منطقه در ايران شروع شده و بايد در ايران هم تمام شود. راه ميان بر براي متوقف کردن انقلاب هاي منطقه از ديد آنها اين است که يا ايران آنقدر به هم بريزد که انقلابيون منطقه خود به خود مايوس شوند، و يا اينکه ايران به طريقي خود را از جبهه دفاع از انقلاب هاي منطقه کنار بکشد. اين بسيار مهم است که توجه کنيم اکنون اولويت شماره يک امنيت ملي امريکا –که هيچ موضوع ديگري با آن قابل مقايسه نيست- اين است که به هر ترتيب و با استفاده از هر ابزاري انقلاب هاي منطقه را متوقف کند. اکنون تصور کنيد کساني در ايران تصميم گرفته بودند که در کوران انقلاب هاي منطقه دست يک ديکتاتور امريکايي و انگليسي کاملا نام و نشان دار را بگيرند و به ايران بياورند. اگر عبدالله وارد تهران مي شد و تصويري از او در حالي که کنار مقام هاي ايران ايستاده است به سراسر دنيا مخابره مي شد –که مسلما آنچه اتفاق مي افتاد بسيار بيش از اين بود- آن وقت آيا ديگر رمقي و انگيزه اي براي انقلابيون منطقه باقي مي ماند؟ و آيا راهي سريع تر وموثرتر از اين براي خاموش کردن موج انقلاب هاي ضد امريکايي در منطقه وجود داشت؟

بعيد است يافتن پاسخ اين سوال ها نياز به فکر و اندشه طولاني داشته باشد. آنچه بايد به آن انديشيد اين است که چه کساني مي خواستند اين خيانت بزرگ را در اين مقطع تاريخي مرتکب شوند؟ چه کساني بنا بود تاريخي ترين خدمت ممکن به امريکا را انجام بدهند؟ و چه کساني آنقدر براي نجات دادن امريکا از مخمصه اي که در آن گرفتار شده دغدغه دارند که حتي حاضرند دست به انتحاري چنين باور نکردني بزنند؟ و چه کساني بنا بود پروژه ناتمام موسوي و کروبي در 25 بهمن را تمام کنند؟

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس