
به گزارش مشرق به نقل از فارس، درپي افشاگري فرماندار شيراز در مورد زمينخواريها در اين شهر جمعي از دانشجويان شيرازي طي نامهاي از رئيسجمهور خواستند که از وي حمايت کند که احزاب سياسي وخاندانهاي وابسته به آن و آقازادهها و مفسدين در يک جبهه عليه فرماندار به دنبال برکناري وي هستند.
متن اين نامه به شرح ذيل است:
جناب آقاي دکتر احمدينژاد
رياست محترم جمهوري
با سلام و عرض تسليت به مناسبت دهه فاطميه
بايد که برگزيدهترين وزيران تو کساني باشند که سخن حق بر زبان آورند، هر چند حق تلخ باشد و نبايد که نيکوکار و بدکار در نزد تو برابر باشند. زيرا اين کار سبب شود که نيکوکاران را به نيکوکاري رغبتي نماند، ولي بدکاران را به بدکاري رغبت بيفزايد.
برگرفته از عهدنامه مالک اشتر
احتراما ضمن عرض خسته نباشيد خدمت جنابعالي و مجموعه دولت خدمتگذار پيرو حوادث و رخدادهاي جاري فارس و شهر مقدس شيراز بنا به تکليف شرعي و وظيفه انقلابي به عنوان فرزندان انقلاب اسلامي نامه حاضر را به محضرتان تقديم ميداريم. پيشاپيش از صبر و حوصله جنابعالي در قرائت آن تشکر وقدرداني مينماييم.
همانگونه که مستحضريد خطه فارس از ديرباز تاکنون يکي از مهمترين پايگاههاي احزاب سياسي منفعت طلب و خاندانهاي قدرت مدار بوده است. در نقطه مقابل دلسوزان و مومنين به گفتمان اصيل انقلاب اسلامي وعدالتخواهي با وجود سعي فراوان براي شکستن آپارتايد مستحکم موجود در انزوا و تحت بايکوت شديد جريانات زر و زور و تزوير قرار داشتهاند.
مناصب سياسي و حکومتي در اين استان همچون طعمهاي لذيذ و دندانگير در ميان گروهي معدود از آقازادههاي پررو دست به دست ميگشته و افرادي که محروم از مولفههاي لازم و کافي کسب قدرت مخصوص فارس چون رانتهاي سياسي فاميلي، پول و ثروت و قدرت و نفوذ موروثي بودند، هيچگاه فرصت خدمت به مردم را در فارس نمييافتند ورود به محافل مرادف حضور در مناصب انگاشته ميشد.
رسيدن به جايگاههاي حکومتي کاناليزه شده و صرفا از طريق سفارشهاي مافياي قدرت ميسر ميگشت و مسئولين بايستي در مقابل جايگاه بادآورده، امکانات عمومي و بيتالمال مسلمين را هزينه فعاليتهاي انتخاباتي،اقتصادي و کسب قدرت روزافزون پدرخواندههاي پشت پرده ميکردند.
با روي کار آمدن دولت نهم و عدم وابستگي رئيسجمهور محترم به احزاب، کفه تناسبات ديرين قدرت در هم ريخت. اما متاسفانه در استان فارس نه تنها اينگونه نشد بلکه در واقع امر افرادي ذينفوذ با تاسيس يک شرکت سهامي با نگاه مناصب دولتي به عنوان نقطه فرصت و سکوي پرش، هر يک از مسئوليتها را بدون توجه به اصل شايسته سالاري و توانمندي افراد بين خاندانهاي سياسي و قومي تقسيم کردند.
در اين پروسه چرخش هارمونيکي مديران کم بازده و پرمصرف که ناخواسته بنا به فرهنگ غلط مديريتشان، هزينهها را براي دولت اسلامي بالا برده و امت هميشه در صحنه را از رويش و نوزايي و کارآمدي چرخه مديريتي استان نا اميد کرده تا همچنان فارس در آتش فرقهگرايي و خان زدگي پسامدرن بسوزد و اميد و فرصت براي مومنين به گفتمان عدالت از بين برود.
در کنار مباحث ياد شده مواردي از جمله فساد اقتصادي به طور ويژه مبحث زمينخواري در سالهاي اخير موجب سرخوردگي، ياس و نااميدي مردم از صداقت مسئولين و مانع رشد و پيشرفت و توسعه فارس بوده است.
زمينخواري نه صرفا يک فساد اقتصادي که علت موجبه وحدت و ائتلاف جريانات سياسي نيز بوده است. پيوند شوم و نامبارک مافياي زمين و احزاب و گروههاي سياسي از يک طرف و مشارکت آقازادههاي مدعي پررو و مديران تهيدستي که در طول مدت زمان کوتاهي به ثروتهاي نجومي رسيدند، از طرف ديگر اجازه فعاليت سالم به هيچ سرمايهگذار يا مسئول پاکدستي نميداد و انحصار طلبي گروهي خاص فضاي سرمايهگذاري و پيشرفت را در استان پهناور فارس زنداني در قفس فولادين پنجههاي خاندانهاي متنفذ کرده بود.
هر کس در مقابل اين اختاپوس بيرحم مقاومت ميکرد محکوم به شکست بود و متاسفانه آنها بودند که در فارس حکومت ميکردند و شکل جديدي از فئوداليسم در حوزههاي مختلف زمين و مسکن و اقتصاد بوجود آورده و همه را رعيت و زيردست خود ميپنداشتند.
در چنين فضايي و با استقرار دولت دهم که برآمده از اراده و خواست اکثريت قاطع مردم بود بارقهاي از اميد در چشمان مستضعفين دردمند موج زد.
استان فارس نياز به شخمزني داشت و به حق جنابعالي اين مهم را خوب دريافته بوديد و با شکستن فرهنگ سنتراليزم حکومتي مديراني کارآمد را به خارج از پايتخت گسيل کرديد تا ايراني آباد به جاي "تهران آباد " ايجاد گردد.
بديهي است که زرنگهاي کوچه خلوت که تا ديروز خود را چون قوامالملک ميديدند و در اوهام خودشان حکومت 150 سالهاي را بر جان ومال مردم فارس متصور بودند و هم آنان که زمينخواري و سرمايهسالاري را باب کردند وحالا دستشان از بيتالمال کوتاه گشته و نفوذشان از بين رفته بيکار نمينشينند و هر روز توطئهاي جديد به راه مياندازند و قصد شکستن تيغ و تيشه عدالت را در سر ميپرورانند.
مصداق اين توطئه شوم را ميتوان در کارشکنيها ومشکلسازيها در راه مبارزه بيامان و دليرانه با زمينخواري به خصوص در شهر شيراز مشاهده کرد.
زمينخواري پديده شومي است که متولي آن در شيراز سرمايه داران زالو صفت و خاندانهاي مدعي هستند که زمينهاي بکر شيراز را با زورگويي و گردن شکني و گاها تفنگ کشي واتکا به اسم و رسم و اعتبار خاندان تصرف کرده و اراضي ملي حاشيه شيراز را چون ملک پدري از آن خود کردهاند و اين همه چيز جز به وجود آمدن مافياي عظيم فساد اداري و حکومتي از يک سو و بدبين شدن مردم به نظام از سوي ديگر نصيب اين استان فسادزده نکرده است.
ظهور و بروز آفت زمينخواري را در داستان پرغصه باغ شهر و ويلاسازي حومه شيراز ميتوان ديد. طرحي که توسط اطرافيان برخي متنفذين و با زورگويي منجر به تصرف عدواني مراتع عشاير و اراضي ملي و فروش غيرقانوني آن گرديد و در فارس امروز موجب بروز مشکلات و آسيبهاي بي شمار گشته که در نهايت موجب موضع گيري صريح رهبري انقلاب و مخالفت با ادامه آن گرديد.
احزاب سياسي موسوم به چپ و راست هم نشان دادهاند وقتي پاي منافع کلان اقتصادي و سياسي به ميان آمد با هم به وحدت ميرسند و با پردهبرداري از تزوير خيالين جنگ احزاب عيان است که در مسائل شيرين اقتصادي آنان دوقلوهاي به هم چسبيدهاي هستند و دعواهاي صوريشان چيزي جز فريب مردم نبوده است.
اين نفاق در ماجراي تخريب دولت به ويژه در سطح به وضوح ديده شد و دولت در بين قيچي با دو لبه چپ و راست مجروح گشت.
حضور نماينده دولت کريمه که تالي شعارها و خط مشي عدالتخواهي رياست محترم جمهوري به مبارزه با فقر و فساد و تبعيض مبادرت کرده براي قدرت طلبان و آقازادههايي که قدرت و سلطه خود را با تثبيت گفتمان عدالت در معرض نابودي ميبينند تلخ مينمايد.
بديهي است فرو غلتيدن در گرداب خودبيني که از هيچ تخريب و تهمتي فروگذار نکنند که الغريق يتشبت به کل حشيش.
سفرهاي مداوم فرماندار شيراز که مدلي بومي از سفرهاي استاني مقام محترم رياست جمهوري است و مشي مردممداري و عدالتخواهانه وي موجب اميدوارشدن مردم به گرهگشاييها و باور به راستين بودن شعار دولت خدمتگذار شده و اين مهم موجب روي آوردن و حمايتهاي روز افزون مردمي از مسئولين دولتي گرديده است چنانکه گويي رايحه خوش عدالت تازه به فارس رسيده است.
که در اين باب حضرت امير در نامه به مالک اشتر چنين مي فرمايد:
بايد که محبوبترين کارها در نزد تو کارهايي باشد که با ميانهروي سازکارتر بود و با عدالت دم سازتر و خشنودي رعيت را در پي داشته باشد زيرا خشم تودههاي مردم خشنودي نزديکان را زيرپاي بسپرد و حال آنکه خشم نزديکان اگر تودههاي مردم از تو خشنود باشند ناچيز گردد.
فرماندار شيراز از بدو ورود به نيابت از مردم عدالتخواه فارس با عزمي راسخ به مبارزه بيامان با مفسدين اقتصادي و زمينخواران پرداخته که بازپس گيري حدود هزار ميليارد از 5هزار ميليارد اراضي ملي از چنگال زمينخواران گواه اين مدعاست.
سفرهاي مدام به ميان مردم در معيت امام جمعه محترم و سرکشيهاي پي در پي جهت پيگيري امور مستضعفين و محرومين باعث محبوبيت ايشان در ميان اقشار مختلف مردم شده است. چرا که مسئولين کشوري تا قبل از ظهور دولت نهم به جاي آنکه براي حال محرومان و فقرا تلاش کنند يا به فکر توسعه اقتصادي با مدل ليبرالي و نسخه صندوق بينالمللي پول بودند که اين امر همزاد مانور اشرافيت و له شدن ناگذير طبقات محروم زير چرخ دندههاي توسعه اقتصادي بود يا با توسعه به اصطلاح سياسي و مدينه النبي تصور کردن جامعه مدني به اعتراف خودشان هفته به هفته براي نظام مقدس جمهوري اسلامي بحران آفريني ميکردند.
گاها مديران سازندگي و اصلاحات به جهت مدل فکري اشرافيتي تنها محلات بالاشهر و بهرهمند از بايستههاي شهرنشيني مدرن را ميشناختند و اگر نقشه جغرافيايي شهري حوزه مديريتشان را به آنان نشان ميدادند شايد با تعجب و تحير به نامهاي غريب محلات و بخش هاي دوردست مينگريستند.
تضاد فيمابين مطالبات مردمي و مدل فکري و تصميمگيري مسئولين به جهت عدم مقاربت و تجانس آنان ذهنيت به ريل نشستن لوکوموتيو مردم سواري ديني را به جاي مردمسالاري ديني به وجود ميآورد که طبعات آن در بلند مدت مشکلات عديدهاي را براي حاکميت نظام در پي داشت که با حلول دولت اسلامي نهم و نحوه سياستگذاريهاي عملي کارگزاران بالا دست اين باورها به گراي اعتماد و محبت تغيير درجه داد.
سفر به گراي اعتماد ومحبت با رسوخ رويه مديريتي انساني در بدنه کارگزاران رده مياني دولت دهم در شهرها و روستاها نيز شروع شد و مردم رنج ديده و زخمخورده از بيعدالتي براي بازپسگيري حقوق تضيع شده گرداگرد مديران اسلامي جمع شدند.
امروز بيش از صدها هزار نفر از مردم به ويژه در مناطق محروم از اقشار مختلف درگير پديده شوم زمين خواري و کلاهبرداري آقازادهها و سرمايه داران مقدس مآب هستند که براي دادرسي به کميته ويژه مبارزه با مفاسد اقتصادي و زمينخواري فرمانداري شيراز دل بستهاند. فرماندار شيراز اعتماد از دست رفته مردم که با سوء مديريت برخي مديران وآقازادگان منجر به بدبيني شده بود را احيا کرد واگر ادامه يابد قطعا موجب اعتماد حداکثري مردم به مسئولين خواهد بود و چه خدمتي بالاتر از اين؟
بي شک تعويض مديران انقلابي که از محبوبيت فوق العادهاي در ميان مردم برخوردارند موجب سرخوردگي نيروهاي ارزشي و عدالتخواه و دوستداران دولت خواهد بود و مردم نيز گمان ميکنند که مفسدين قدرت از ميان برداشتن هر مديري را خواهند داشت و اينگونه تداعي ميشود که مديران عدالتخواه هيچگاه فرصت خدمت نخواهند يافت و ترکيب قدرت سياسي در فارس به حالت سابق بازخواهد گشت.
امروز که احزاب سياسي وخاندانهاي وابسته به آن و آقازادهها و مفسدين در يک جبهه عليه فرماندار به دنبال برکناري وي هستند.
ما دانشجويان به عنوان تشکلهاي مستقل که هميشه جز استقرار عدالت و ادامه راه انقلاب و اجراي منويات رهبري دغدغهاي نداشتهايم ضمن حمايت خود از فرماندار شيراز از جنابعالي درخواست ميکنيم که موجبات ابقا هرچه بيشتر ايشان در اين مسند را فراهم آورده تا انشاءالله شاهد خدمات و اقدامات مؤثر جناب آقاي قاسمي در اين شهر باشيم.