
به گزارش مشرق به نقل از پايگاه اطلاع رساني هابيليان(خانواده شهداي ترور کشور)، سربازان آمريکايي که چندي پيش و تا قبل از تحويل پادگان اشرف به پليس عراق، حفاظت از اين پادگان را بر عهده داشتند، در گفتگو با خانوادههاي خود معتقدند اين سازمان يک سازمان تروريستي است که اعضاي آن بسيار متوقع و «غرغرو» هستند.
بر اساس اين گزارش، يک سرباز زرهي آمريکايي که سابق بر اين در پادگان اشرف، مسئوليت محافظت از منافقين را بر عهده داشت، ميگويد: اگر قصد داريد در آينده به اشرف بياييد چند چيز هست که بايد بدانيد؛ مجاهدين(منافقين) به دلايلي به عنوان تروريست طبقهبندي شدهاند و يکي از جنايات انجام شده توسط آنها قتل سرگرد هاوکينز در دهه 70(ميلادي) است.
وي ادامه ميدهد: مجاهدينخلق(منافقين) تلاش ميکنند شرايط را در اينجا کنترل کنند، من با آنها غذا خوردهام و چاي نوشيدهام، اما حرف آخر من اين است که آنها تروريست هستند.
اين سرباز آمريکا ادامه ميدهد: آنها ديکته ميکنند و خوراک تبليغات ميدهند تا بخواني و خيلي احمقانه است(سبک مغز شويي آنها) اما واقعيت اين است که مجاهدين خلق(منافقين) در عراق بازندهاند و نظام ايران برنده است.
وي همچنين ميگويد: مجاهدينخلق معصوم نيستند و جداشدهها از اين فرقه به ايران برگشتهاند و تا آنجا که من متوجه شدهام از زندگي در ايران راضي هستند.
«مک» يکي ديگر از سربازان آمريکايي بود که مدتي در پادگان اشرف بود و اينگونه عنوان ميکند: اين مطلب براي من مشخص نشده که چرا سربازان آمريکايي بايد از تروريستها محافظت ميکردند و با عزيزان خودشان در کشورشان نباشند؟ من در اشرف بودهام و اصلاً جاي خوبي نيست و خود مجاهدين(منافقين) هم اصلاً نميخواستند ما آنجا باشيم.
يک پليس نظامي آمريکايي هم که مدتي در پادگان منافقين بوده ميگويد: مجاهدين(منافقين) تروريست هستند، آنها خودشان اعتراف کردهاند که از انقلاب 1979 در ايران تاکنون هزاران نفر را در ايران کشتهاند، افرادي که معصوم باشند و تروريست نباشند هزاران انسان را به قتل نميرسانند.
اين گزارش مي افزايد،زماني که در اين تالار گفتگو يکي از هواداران منافقين، خطاب به اين پليس نظامي، وي را مزدور و تروريست خطاب کرد، وي اينگونه پاسخ داد: بله من تروريست هستم که ماهها وقتم را صرف مراقبت از سازماني کردم که صدها آمريکايي، ايراني، عراقي و حتي اعضاي خودش را شکنجه دادهاست، ما با جان و دل به آنها خدمت کرديم اما آنها غرغروترين گروهي هستند که در عمرم ديدهام، آنها قدر ناشناسترين آدمهايي هستند که در طول خدمتم ديدهام.
وي ادامه مي دهد: ما با آنها بدرفتاري نکرديم، حتي وقتي مجبور بوديم آنها را براي نيازهاي پزشکي و دندانپزشکي به اردوگاههاي ديگر ببريم در حفاظت از آنها کمک کرديم و تشکري که به جاي اين خوبيها دريافت کرديم ناله و شکوه بود، اکثر آنها مثل بچههاي کوچک رفتار مي کردند.