گروه تاریخ مشرق- روزهايي كه بر ما میگذرد، تداعيگر سالروز يادگار امام است. هم او كه بهاي اين عنوان را با امواج سهمگين انتقامها، در قالب پارهاي تاريخ نگاريها و خاطره نگاري هاي كينه توزانه پرداخت. بي ترديد حيات و منش مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی فصلي شاخص و در خور تحقيق در تاريخ انقلاب اسلامي است كه همچنان جاي پژوهش و بررسي دارد. اينك درسالروز رحلت جانسوز آن بزرگوار،حديث خواندني سلوك او را از زبان دوست ديرينش،جناب حجت الاسلام والمسلمین محمد حسن رحيميان مي خوانيم.
• جنابعالی از چه مقطعی و چگونه با مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی آشنا شدید و چه خصالی را در ایشان برجسته دیدید؟
من در جوانی به عشق زيارت حضرت امام
از اصفهان به قم آمدم و طلبه شدم. در سال44 در پی تبعید امام که به تركيه
و نجف منتقل شدند، از ايران خارج شدم و به نجف رفتم. با آنكه به مرحوم حاج آقا
مصطفي نزديك بودم و به منزلشان رفت و آمد داشتم، اما مرحوم حاج سيد احمد آقا را
نديده بودم. در تابستان سال 45 يا 46 بود كه مرحوم احمد آقا براي اولين بار به نجف
مشرف شد و از نزديك با ایشان آشنا شدم. خيلي زود رفاقت صميمانهاي پيدا كرديم و
گاهی با هم در كنار شط کوفه، نزدیک منطقهاي به نام قصر ملك، ناهار میخورديم. در
آن سفر ایشان بيشتر براي ديدن حضرت امام آمده بود و مدت زيادي در نجف نماند.
• ارتباط شما با ايشان پس از انقلاب، چگونه تدواوم يافت؟
به هرحال آن دوران گذشت و ما به ايران آمديم و پس از چندسال انقلاب به پیروزی رسید. وقتی حضرت امام در جماران مستقر شدند، از آنجا ارتباط مستمر ما مرحوم با حاج احمد آقا شروع شد. وقتی امام فرمودند به صورت ثابت آنجا باشيم، منزل را به جماران منتقل كرديم و ماندگار شديم. كل دفتر امام عبارت بود از چهار اتاق و كاركنان آن هم هفت هشت نفر شامل اعضا و كاركنان خدماتي بودند. بعدها يكي دو دكتر نوبتی ميآمدند كه در دو اتاق بالاي حسينيه اقامت میكردند. انبوه نامهها و وجوهات شرعيهاي كه ميآمد، صدور قبوض و حساب و كتاب به عهده سه نفر یعنی آقای رسولي محلاتي، شهید سلیمی و بنده بود.
حاج احمد آقا در امور مالی دخالت نميكرد و ما مستقيماً زير نظر حضرت امام كار ميكرديم. ملاقاتهاي امام و تنظيم برنامه آنها را بيشتر خود حاج احمد آقا انجام میداد. ایشان حتی خودش را رئيس دفتر هم نميدانست و اعضای دفتر مسائل را با خود امام مطرح ميكردند. احمد آقا گاهي در جريان امور قرار ميگرفت و راهنمايي ميكرد.
• از ارتباط امام و حاج احمد آقا برایمان بگوئید. مخصوصا اعتماد جدي و بليغ ايشان به فرزندشان؟
حاج احمد آقا، در حيطه مسائل كلان نظام، معتمد و رابط حضرت امام بود و در این گونه مقولات نقش اول را داشت. مسائل اساسي مربوط به نظام و جنگ، از طريق احمد آقا خدمت امام گفته میشد. ابلاغ پيامها هم طبعاً به عهده حاج احمدآقا بود. ايشان واقعاً مورد اعتماد حضرت امام بود. براي خود و نظر خود، هيچ شأني قائل نبود، بلكه همه وجودش در خدمت اجراي فوری دستورات امام بود. ايشان قبل از آنكه فرزند امام باشد، معتمد و امين امام بود. اكثر اوقات با امام زندگي ميكرد و کمتر از امام جدا میشد.
• جرياني كه هیچگاه جرات رويارويي مستقيم با حضرت امام را نداشت، امروزه سعی میکند تا چنين القا كند كه امام در سالهاي آخر عمر، در رويدادهاي بزرگ تحت تأثير حاج احمد آقا بودند. تحلیل شما چیست؟
احمد آقا در امور دفتر دخالت نميكرد. البته تمام اعضای دفتر بعد از امام، بيشترين احترام را براي ایشان قائل بودند. بهطور کلی برخی از اختیارات قابل تفویض هستند، کما اینکه امام بعضی از اختیارات خود را به اعضای دفتر تفویض کرده بودند و ما بر اساس معیار و مبانی مشخصی، آن امور را انجام میدادیم. اگر منظور از تفويض و اعتماد،اين باشد، حضرت امام به هر یک از افراد در حد خودش اعتماد میکردند و مثلاً اگر حاج عيسي ميگفت که آقا! اين استكان نجس است، قبول میکردند و یا اگر ما ميگفتيم فلانی برای اجازه امور حسبیه آدم موثقي است، براي امام قابل قبول بود. احمدآقا هم در جاي خودش معتمد امام بود و بعضي از مسائل به ايشان احاله میشد.
اما ممكن است كسي بگويد امام حال رسيدگي به امور مهم رانداشتند و احمد آقا خودش تصميم میگرفت که يكي را عزل و دیگری را نصب كند و يا احمد آقا می توانست در ذهن امام نفوذ و جوسازي كند، بدیهی است که ما امامي را كه كارش را در مسائل سرنوشتساز كشور و آنچه كه شأن خاص نظام است، چشمبسته به ديگري تفويض كند، را اصلا قبول نداریم! اگر امام اين طور بود كه سازمانهاي عريض و طويل كارشناسي و جاسوسي و امنيتي دنيا و قدرتهای مختلف میتوانستند به او رو دست بزنند، در حالی که بر عکس است و امام به آنها رو دست زد! اگر احمد آقا مثل امام بوده كه واقعاً خارقالعاده و نابغه بوده، در حالي كه فاصله همه با حضرت امام از زمين تا آسمان بود. هوشمندي، دورانديشي، فراست، تقوا و بصیرتی که محصول هفتاد سال رياضت مشروع و نماز شبها و عبادتها و رياضتها و تقواي امام بود، به ايشان منحصر بود. افراد و گروههاي مختلف چپ و راست هرگاه مطلبي خلاف نظرشان بود و جرئت نداشتند تعريضي به امام بكنند،احمد آقا را هدف قرار میدادند. پس از رحلت امام هم خيليها در مورد موضوعاتي كه خلاف ميلشان بود، وقتي نميتوانستند مستقيماً به امام تعريض كنند، اين مسائل را به حاج احمد آقا منتسب میكردند.
من هرگز به ياد ندارم كه حاج احمد آقا خواسته باشد امام را سانسور كند، جز در چند روز اول بيماري ایشان، كه پزشكان اكيداً توصیه كرده بودند مسائل ناراحت كنندهاي كه قلب امام را تحت فشار قرار میدهد به ايشان گفته نشود، به همین دلیل براي چند هفتهاي، عكس شهدا را خدمت امام نبرديم كه امضا كنند.
در مورد ارتباطات هم، امكان نداشت فردی بخواهد با امام ارتباط برقرار كند و كسی، حتی احمد آقا بتواند جلوي اين کار را بگيرد. ما چند نفر در دفتر هم هر یک با طيفي از مجموعههای داخل نظام ارتباط داشتیم و حرفها را به گوش امام میرساندیم.
خارج از دفتر هم کسانی بودند كه ارتباط مستقيم و مستمر با امام داشتند و كسي نميتوانست مانع ورود آنها بشود، از جمله مرحوم آقاي لواساني یا مرحوم آقاي پسنديده که امام احترام برادر بزرگتري و پدري و استادي را يكجا براي ایشان قائل بودند و به هر درخواستی كه ايشان داشت، گوش ميكردند.
آنچه را كه احمد آقا انجام ميداد به دستور و با اطلاع امام بود. ایشان همیشه پا به ركاب بود که امام دستوري بدهند و با قاطعيت انجام بدهد. احمدآقا منعكس كننده نفي و اثباتهاي امام بود ومن هرگز شاهد برخورد يا جدال شخصي از سوی ایشان نبودم.
• نقش حاج احمدآقا را در فرآيند منتهی به عزل آیتالله منتظری چگونه ميبينيد؟ چون بيشتر ادعا ها وخاطره نگاري ها در اين حوزه صورت گرفته است؟
حاج احمد آقا در این قضیه هم حتی یک قدم جلوتر از امام حركت نکرد. قبل از اين جريان و در تمام طول سالهاي مبارزه، ما شاهد علاقه عمیق احمد آقا به آقاي منتظري بوديم، اما بهرغم گرايشات مثبت و رفاقت و رفت و آمدهايي که با آقاي منتظري داشت، در جرياناتي كه پيش آمدند، دقيقاً پا جاي پاي امام گذاشت.
• به سجاياي اخلاقي ایشان هم اشارهای بفرمائید.
ما هيچ وقت نديديم كه احمد آقا بخواهد به عنوان فرزند امام و ارشد كساني كه در دفتر و بيت امام بودند، جایگاهش را به رخ کسی بكشد یا دخالتی در كار ما بكند. روح بلند و افق ديد بسيار وسيعي داشت. اساساً فرمانروايي، تحكم و فرمان دادن در ذاتش نبود. به هيچ وجه اهل هواهاي نفساني و حبّ و بغضهاي شخصي نبود.
مراقبت دقيق از سلامتی امام دغدغه مهم و اساسي احمد آقا بود. درمانگاهي كه در جماران ساخته شد به پيشنهاد و ابتكار احمد آقا بود و شايد این تنها كاری بود كه بدون اجازه امام انجام داد. راهاندازي اين درمانگاه اقدامي بسيار حياتي و اساسي بود كه با تدبير احمدآقا انجام گرفت و در واقع با احداث آن، امام نجات پيدا كرد.
از فرزند امام بودن جز سختيها و مسئوليتهايي كه در ارتباط با شخص امام داشت، از نظر مادي و يا اشغال مسئوليتهای سياسي و اجتماعي هیچ بهرهای نداشت. از نظر معيشتي زندگي طلبگي داشت و مثل امام در خانه استيجاري زندگي ميكرد، در حالي كه خيلي راحت ميتوانست خانه بخرد. وضعیت زندگیش عادي و مثل بقيه مردم بود. اتاق كارش در كنار دفتر امام، بسيار ساده و طلبگي و كپي اتاق ساده امام بود.
ايشان از بسياري از جهات شبیه امام بود، از جمله علاقه عميق به خانوادههاي شهدا. امام بعد از ماه رمضان قبل از رحلت همه ملاقاتها غیر از خانواده شهدا را لغو کردند. همين علاقه به خانواده شهدا را بعد از رحلت امام عيناً در حاج احمد آقا مشاهده میكرديم. در همه مناسبتهايي كه در بهشتزهرا براي شهدا برگزار میكرديم، حاج احمد آقا بلااستثنا شركت میكرد. قبل از سخنراني بچههاي شهدا ميآمدند و ايشان دست نوازشي به سرشان ميكشيد. در حسينيه هم هرچه درخواست ملاقات براي خانواده شهدا میكرديم، خودش شخصاً ميآمد و براي بچههاي شهدا صحبت ميكرد.
حاج احمد آقا در سالهاي آخر عمرش چندين نوبت مرا صدا زد و گفت، «دلم ميخواهد براي خانواده شهدا كاري انجام بدهم.» ميگفتم،«آقا! كار از اين بالاتر كه هر مراسمي در بهشتزهرا يا حسينيه جماران داشته باشيم و از شما درخواست كنيم، ميآييد، بچههاي شهدا را نوازش و برايشان سخنراني ميكنيد.» می گفت، «خير، اين چيزها مرا اشباع نميكند. ميخواهم بروم شخصاً به خانواده شهدا خدمت كنم.» من چند جور به ايشان پيشنهاد كردم كه متناسب با شأن ايشان باشد و همه را ميگفت، «خير! اينها به درد من نميخورد. كاري بگو كه بيايم خدمت كنم.» انگار ميخواست بگويد بگو بيايم جايي را جارو بكشم، لباسشان را بشويم. از اين نوع خواستهها داشت.
• با تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.