به گزارش مشرق، شست نقد و بررسی کتاب «فارابی و فلسفه هنر دینی» اثر نادیا مفتونی عضو هیأت علمی دانشگاه عصر روز گذشته (یکشنبه 17 اسفند ماه) با حضور مؤلف اثر، علی معلم دامغانی رئیس فرهنگستان هنر، حسین نوری هنرمند جانباز (همسر نادیا مفتونی) و مهدی فضائلی مدیرعامل مؤسسه انتشارات سروش در این مؤسسه برگزار شد.
* هر کس به جایی رسیده از نیستی است
علی معلم در این مراسم بیان داشت: بنده با مطالعه کتاب فارابی و فلسفه هنر دینی یادآوری کردم که از سالهای پیش خدمت بانو مفتونی و همسر گرامیشان ارادت داشتم، ایشان همیشه در چشم ما هستند و واقعاً نمیدانم که در چه جایگاهی قرار دارند، استاد نوری دقیقاً از سنی که هیچ وقت انسان گمان نمیبرد، یک موجودی این اندازه احساس مسئولیت کند، دست به کارهای بزرگ و خطرناک زدند، برعکس انسانهایی که ظاهراً مثل ما هستند، اما به هیچ چیز رحم نمیکنند و نتایجی به بار میآورند که حقیقتاً هستی را به نیستی میرساند.
وی با اشاره به اینکه نیستی اصل هستی است و جایگاهی دارد که اگر هر کس بدان دست یابد، رشد میکند، توضیح داد: هیچ کس را در این جمع نمیشناسیم که از هستی دروغین به جایی رسیده باشد، هر کس به جایی رسیده از نیستی است! کودک در نیستی به وجود میآید و به بار مینشیند و ابوعلی سینا، فارابی و حضرت محمد(ص) تربیت میشود، شاید دراین روزگار که هستی کاذب گریبان ما را گرفته، دعوت به نیستی دعوت خوبی نباشد، چرا که نیستی را در دایره مرگ و زندگی تجربه میکنیم.
معلم با طرح چند پرسش نظیر آیا واقعاً آدمی با مردن خلاص میشود، آیا خود زندگی معنی خلاص شدن است و ... توضیح داد: تا لحظهای که خداوند اراده نکند، هیچ قدرتی و خطری انسان را تهدید نمیکند، ولی این معنیاش این نیست که انسان خود را به مهلکه بیندازد!
وی با اشاره به زندگی این زوج موفق و خوشبخت بانو مفتونی و استاد نوری گفت: اینها نمونه زندگی شگفت هستند، بنده برای خانم مفتونی احترامی بیش از آنچه تصور کنید قائل هستم، همیشه تعریفها و تمجیدهای ما درباره شخصیت ایشان بوده است، اگر مردانه بیاندیشیم، این قدر توانایی و حوصله که حتی وقتی تعریف شما را میکند قابل درک نیست.
* مرد یعنی مرگ و زن یعنی زندگی!
رئیس فرهنگستان علوم با تشریح برخی مباحث از زندگی اعجاز آمیز حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) گفت: در همین اجتماع چند نفر مثل بانو مفتونی و استاد نوری جلوی چشم خود دیدیم و ندیدیم! شاید آن قدر اینها بزرگ هستند که به قول شمس تبریزی اگر سر بر کنیم کلاه از سر بیافتد! بنابراین نیستی کار اختیاری است، مثل کار خانوم مفتونی گاهی قدرتهای انسان آزاد میشود، انسان از برده بودن به بنده بودن میماند، ولی هیچ یک از اینها پشیمانی برای دقیقهای کوشش به بار نمیآورد.
معلم با تأکید بر اینکه پرداختن به فلسفه و هنر دینی در ادبیات ما دشوار است، چون فلسفه را هیچ گاه دنیا دوستان نپذیرفتند و حتی خود فیلسوفان نیز بیشتر تخیلی بودند تا عاقل، گفت: بنده با آثار افلاطون فهمیدم که او فیلسوف نیست، چون هر چند بحث فلسفی کرده است، اما آنها را در دهان سقراط گذاشته است و خودش در برخی جاها شاعر بوده است، پس از انبیا و اولیا همه مردم جهان شاعر هستند، چون با عقل دوراندیش زندگی نمیکنند و آنچه را اصل قرار دادهاند، امر و نهی دینی است.
وی درباره خواستگاری خانم مفتونی از آقای نوری گفت: بنده باز هم معتقدم که استاد نوری از همسرشان خواستگاری کردهاند و آن هم با طنازی خاصی بوده که باعث جلب توجه همسرشان شده است، در نهایت بگویم که مرد یعنی مرگ و زن یعنی زندگی! برای همین بچهها از مادران متولد میشوند و فرزندان پس از مرگ مادرشان است که یتیم میشوند! مرد و زن آیینه یکدیگر در خانه هستند؛ تنها در یگانگی رسیدن است که سعادتمند میشوند.
وی درباره کتاب «فارابی و فلسفه هنر دینی» گفت: بنده کتاب را تصدیق میکنم، اگر چه همه مطالب فارابی را تصدیق نمیکنم، یکی از مسائل جالب این کتاب جنبه تمثیلی آن است، به عنوان نمونه هنری مباحث قصهوار و همین طور اسطورهای که در این اثر آمده است، توصیه بنده افزودن قصه درویشخان و شرح کیمیایی به این اثر است، انتظار میرود جلد دوم این اثر در این قالب منتشر شود.
*وقتی همسرم از من خواستگاری کرد، سجده شکر به جا آوردم
در ادامه این مراسم مهدی فضائلی با اشاره به روزهای پایانی سال و عطر دل انگیز فاطمی انتها و ابتدای سال گفت: انشاءالله این آغاز و پایان موجب خیر و برکت بیشتر برای کشورمان شده است، در سال 93 این انتشارات توفیق داشته که دو اثر به نوعی مزین به فارابی کند که در ابتدای سال نیز اثری در حوزه موسیقی رونمایی شد.
وی افزود: اساساً موضوع هنر خصوصاً وقتی که با کلمه دین کنار هم مینشیند موضوع پیچیده میشود، اگر چه برههای این موضوع تأمل برانگیز است و تفکر و تعمق میطلبد، ولی نمیتوان از آن جدا شد، چرا که سراسر زندگی ما با هنر آمیخته است، بنابراین اگر هنر درست را نشناسیم و آن را فراگیر نکنیم، چیزهای دیگری به جای هنر برای ما ساخته میشود.
فضائلی یادآور شد: اندیشه اسلامی و سلوک دینی ما با هنر قرابت پیدا میکند، اگر چه برخی از سر ناآگاهی تلاش میکنند، اینها را با هنر بیگانه کنند.
وی در پایان درباره ارتباط خود با نادیا مفتونی گفت: بنده تا مدتها همکاری با ایشان نمیدانستم چه شخصیتی دارند، بعدها فهمیدم که بسیار غفلت کردهام، خلاصه ارادت ما به ایشان دوچندان شده است، چرا که ایشان به عنوان زن نمونه در عرصههای مختلف منزل، خارج از منزل و مقاومت در همه عرصهها تلاش کرده و همین طور با یک هنرمند بزرگ چون استاد نوری زندگی کردهاند، این دو نمونه سبک زندگی اسلامی ایرانی هستند.
* اثر تمثیلی دیگری در دست کار دارم
همچنین در ادامه نادیا مفتونی با اشاره به اینکه از سوی انتشارات سروش دو عنوان کتاب با عناوین «پژوهش در فلسفه علم و دانشمندان مسلمان» و «فارابی و فلسفه هنر دینی» منتشر کرده است، گفت: علاقهمندان میتوانند راجع به مباحث تخصصی کتاب به دانشکده الهیات مراجعه کننده و هرچه قدر که لازم باشد دربارهاش صحبت میکنم.
وی ادامه داد: درباره همان کرامت و مباحثی که استاد معلم دامغانی گفتند، باید بگویم که اصل زندگی ما همان هنر و نقاشی و تئاتر بود تا سال 79 که مشهد زندگی کردم، جلسات خانگی ما درباره هنر برپا بود و الان هم البته به تناسب جلساتی داریم، دوستان از اصالت وجود و ماهیت و ملاصدرا میگفتند، ما هم در حوزه فلسفه در حوزه درس میخواندیم، خلاصه خواستم این اطلاعاتم را بیشتر کنم، لذا به فضای فلسفی و عرفانی دانشگاه پناه بردم و به قول استاد معلم و فارابی مردم با خیال زندگی میکنند غیر از خود انبیا و اولیا، بنابراین اگر سعادت را میخواهیم سطح جامعه چارهای جز بها دادن به خیال نداریم.
مفتونی با بیان اینکه کتاب دیگری به عنوان همان جلد دو که استاد معلم گفتند، در دست کار دارم که در آن نمونه چنین تمثیلها را کار خواهم کرد، توضیح داد: این نمایشنامه مانند است، خلاصه من دستور استاد معلم را پیشاپیش اجرا کردم.
در پایان این مراسم از استاد حسین نوری همسر نادیا مفتونی که نقاش و نمایشنامه نویس زبردستی است همراه با کلیپی از زندگی ایشان و سفرهایشان به خارج از کشور، تقدیر و تشکر به عمل آمد و از سوی انتشارات سروش یک مجموعه کامل کتاب ایران که مورد تقریظ رهبری نیز قرار گرفته بود، به این خانواده تقدیم شد.
* تجلیل از حسین نوری جانباز هنرمند
پیش از پایان یافتن نشست حسین نوری با تشکر از استاد معلم دامغانی و اعضای انتشارات سروش گفت: یک زمانی با خانواده استاد حمید سبزواری رفتوآمد میکردیم، گاهی منزلشان میرفتم، یک باری نورالله مردانی نیز حضور داشت، من از استاد سبزواری پرسیدم که از شعرای ایران به چه کسی علاقهمند است و ایشان بدون مکث نام استاد معلم دامغانی و سپس مردانی را آوردند، در حوزه هنری گاهی استاد را میدیدم، اما بعدها به دلیل مشغله در خانه ماندم.
وی افزود: در نمایشنامهای که اخیراً نوشتهام، گفتم که آیا تا به حال خاری به پایت رفته است تا حالت را مشاهده کنی؟ آیا میله فلزی در دست و پا و کمرت رفته؟ آیا اسیر چرخ و عصا بودهای؟ و آیا... پایداری در بیپایی مهم است و دارایی در نداری، اما اینها همه طنز است که با من درگیر است، وصل معشوق حقیقی است، سی سال است با این وضعیت همسرم با من زندگی میکند، در حالی که شبها تا صبح چندین بار از درد کلیهها و خونریزی داخلی من از خواب بیدار میشود، حتی یک بار هم خم به ابرو نیاورده است، مرا تا آن سوی دنیا نیز برده است. آیا انسان میتواند 30 سال نقش بازی کند؟ این چه عشقی است از کجا آمده است؟
نوری در ادامه گفت: یکی از علمای شوخ و به نام ما روزی به حوزه هنری آمدند و با جمعی از هنرمندان زیر درختی نشستند، بچهها خطاب به این عالم گفتند: حاج آقا شعری برای همسرتان بگویید، ایشان هم به من گفتند: شعرت را بخوان و من هم خواندم، بعد از آن استاد بسیار تعریف کرد و همسر بنده به طنز به ایشان گفت: استاد اگر حسودیتان میشود، شما هم برای همسرتان یک شعر بگویید و استاد هم گفت: «الهی وقتی برگشتم نباشی...» و همه خندیدند.
وی در ادامه صحبتهایش گفت: زمانی که همسر بنده از من خواستگاری کرد، من سجده شکر به جا آوردم، با این حال پیش خود گفتم که تو چه حقی داری این دختر نمونه دانشگاه شریف با این حسن و جمال را اذیت و درگیر مشکلات خود کنی؟ مانده بودم چه بگویم که چند مصرع شعر گفتم و از ایشان خواستم که آن را کامل کنند و ایشان هم به بهترین نحو آن را کامل کردند.
در این بخش از نشست حسین نوری این اشعار را قرائت کرد و همسرش نیز مصرع دوم آن را خواند و اشک شوق از دیدگان حضار و همینطور استاد معلم دامغانی روان شد.
نوری در پایان برای تغییر حالات حضار گفت: در جاهایی به من میگویند که چه حسی داری که همسر به این خوبی داری؟ من هم میگویم: خب! خود من هم خوب هستم!