کد خبر 395418
تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۹

مهدی قاسمی هرچند که پیشنهاد تدریس در دانشگاه را هم داشته است، ولی این روزها در مترو کفی کفش می فروشد. مهدی البته هنوز صبح ها برای دانشجویان مقاله های ISI و پایان نامه می نویسد!

 به گزارش مشرق، تقریبا هر چند وقت یکبار در مترو او را می بینم. از باقی فروشنده ها کمی شیک پوش تر است. جنسش را با پلاستیک جابجا نمی کند. کیف به اصطلاح مهندسی اش را پر می کند از کفی های طبی کفش و واگن به واگن میچرخد تا کفی های دو هزارتومانی اش را آب کند. زمانی که به او پیشنهاد مصاحبه دادم تصور می کردم با یک دست فروش معمولی روبرو هستم اما گپ زدن در غروب جمعه و بعد از یک روزکاری سخت با مهدی قاسمی نشان داد که دستفروش سی ساله ما داستان زندگی متفاوتی دارد:

مهدی چند وقته که داخل مترو دستفروشی می کنی؟

هفت ماهی هست.

قبل از این هفت ماه چه کار می کردی؟

سرباز بودم. قبلش هم درس می خواندم. ناسلامتی فوق لیسانس زمین شناسی دارم.

از کدام دانشگاه؟

پیام نور تهران

مهدی قاسمی روزی که وارد دانشگاه شده بود برای این روزهایش چه شغلی متصور بود؟

فکر می کردم کارمند شرکت نفت یا کارمند یکی از معادن شوم. شاید هم کارمند دانشگاه!

برای کارمند شدن چقدر تلاش کردی؟

قبل از سربازی برای امریه گرفتن تلاش زیادی کردم حتی مصاحبه برخی از مراکز هم رفتم ولی بی فایده بود. الان هم تازه چند روز است که کارت پایان خدمتم را گرفته ام. خبری از استخدام دولتی نیست و شرکت های خصوصی هم پول خیلی کمی می دهند. مثلا با این مدرک و کار در یک معدن خارج از شهر ماهی ۸۰۰ هزار  تومان به یک مهندس می دهند. برای ۲۳ روز زندگی در بیابان و معدن حقوق خیلی کمی است.

چطور شد که دستفروشی در مترو را انتخاب کردی؟

بیکاری. زمانی که سرباز بودم یکی از دوستانم در مترو دستفروشی می کرد و او پیشنهاد داد که اوقات بیکاری ام را در مترو باشم. البته حقوق خوبی هم دارد.

هر کفی کفش را چند تومان میخری؟ چقدر سود دارد؟

کفی ها را ۱۲۰۰ تومان از یک کارخانه حوالی مترو خیام می خرم و دو هزار تومان می فروشم.

روزی چندتا از این کفی های کفش را می فروشی؟

به طور متوسط روزی ۹۰ تا.

چطور این جنس را انتخاب کردی؟

یکی از دلایلی که می توانست چالش ها و حاشیه های اطراف کارم را کم کند، استفاده از محصولی بود که کمتر در مترو وجود دارد. البته چهار نفر دیگر هم در خطوط دیگر مترو و دیگر ایستگاهها این کفی های کفش را می فروشند. ما معمولا با هم و از کارخانه خرید می کنیم به همین دلیل قیمتش مناسب است وگرنه در غیراین صورت باید هر کفی را ۱۶۰۰ تومان بخریم و همین امر سبب شده که دیگران نتوانند وارد بازار ما شوند.

دستفروشی که مقاله ISI می‌نویسد

مجرد هستی یا متاهل شده ای؟

هنوز در خانه پدرم هستم. پدر مادرم بازنشسته های آموزش پرورش هستند. دو خواهر دارم یکی درس می خواند و دیگری ازدواج کرده است. با این وضعیت توانایی ازدواج را ندارم.

تو از من حقوقت بیشتر است. پس چطور توانایی ازدواج نداری؟

خب سن که بالا برود نگاه به ازدواج هم تغییر می کند. شما جوان هستید و در کنار این درآمد کم امیدتان به آینده زیاد است و با امید به پیشرفت به سمت ازدواج می روید. با این وضعیت زندگی ها درآمد ۳ یا ۴ میلیون تومان هم درآمد متوسط محسوب می شود!

روزی که راهی مترو شدی فکر این را هم کردی که ممکن است با انتخاب شغل برای خودت یا خانواده محدودیت ایجاد شود؟

کسی که به سن ۳۰ سالگی می رسد و راهی را جلوی خودش نمی بیند و پل های پشت سرش هم خراب شده، چاره دیگری ندارد. و در کار آزاد مترو جایی است که سرمایه زیادی نمی خواهد. اکثر آدم هایی که داخل مترو کار می کنند معمولا کسانی هستند که در زندگی بیرون از متروشان یک بار شکست خورده اند. یا تحصیل کرده بیکار  هستند یا ورشکسته. البته برخی هم دستفروشی در مترو برایشان شغل دوم محسوب می شود.

در مترو دیدن دوستان و همکلاسی ها خیلی محتمل است. این اتفاق برای شما هم افتاد؟

بله من در مترو استاد راهنمای خودم را دیدم. برخی دوستانم را دیدم. آنهایی که کمی با من صمیمی تر بودند می گفتند این کار در شان تو که یک مهندس هستی؛ نیست. اما زندگی در شرایط امروز انسان را وادار می کند که برخی از کارها را قبول کند. همه این قواعد را پول مشخص می کند. من از دانشگاه آزاد رودهن پیشنهاد تدریس داشتم ولی فقط ساعتی هشت هزار تومان برای تدریس می دانند و با ۵ ساعت تدریس در دانشگاه نمی توان زندگی را گذراند. ضمن اینکه اگر وارد مترو شدی باید دور برخی شغل ها مثل معلمی یا تدریس در دانشگاه را خط بکشی!

واکنش پدر مادرت به انتخاب این شغل چه بود؟

اوایل نمی دانستند که دستفروشی می کنم. بعد از مدتی که فهمیدند مخالفت کردند. گفتند این کار در شان تو و خانواده نیست. ولی با این شرایط زندگی می توان از خیلی از چیزها کوتاه آمد. الان هم من دنبال کار هستم و نمی خواهم همیشه دستفروش باقی بمانم.

به نگاه مردم بی تفاوت شده ای؟

اوایل برایم مهم بود. هنوز هم برای من مهم است که فکر نکنند دارند از یک گدا یا یک آدم بی فرهنگ خرید می کنند. مثل قدیم نیست که یک عده گدا یا بی سواد در مترو دستفروشی کنند الان خیلی از دستفروش های مترو تحصیل کرده هستند. من حداقل پنجاه دستفروش لیسانسه می شناسم.

خیلی از مردم تصور می کنند دستفروش های مترو به صورت شبکه ای و تیمی کار می کنند و همه با هم آشنا هستند. این ذهنیت تا چه اندازه به واقعیت نزدیک است؟

کار در مترو نیاز به سرمایه زیادی ندارد و با ۲۰۰ هزار تومان هم می توان کار را شروع کرد. برخی به صورت خانوادگی در این کار ورود کرده اند و هوای یکدیگر را دارند و اجازه نمی دهند غریبه وارد این کار شود. مثلا سفره فروش ها اجازه نمی دهند شخص دیگری وارد حریم شان شود. یا مثلا خانواده ای ۹ نفره از یکی از شهرهای غربی کشور با یکدیگر در خط دو مترو جنس می فروشند. باند بازی در این کار موجب می شود موفق تر باشی!

جریمه دست فروشی در مترو چقدر است؟

نگهبانان مترو موظف هستند که جنس دستفروش را چک کنند و او را به بیرون از مترو هدایت کنند و اگر دستفروش ممانعت کند می توانند اجناس او را ضبط کنند. مسئولان حراست برایمان اساسنامه را توضیح داده اند. در بعضی از زمان های خاص مثل کنفرانس جنبش عدم تعهد طرح های سنگینی اجرا شد و همه جنس ها را گرفتند و پس ندادند. البته از کارمندان مترو شنیده ام که گویا برای مهر امسال هم قرار است طرح جمع آوری اجرا شود.

چه ساعتهایی در مترو کار می کنی؟

از ۱۱ صبح تا ۱۰ شب.

چرا صبح ها دستفروشی نمی کنی؟ معمولا صبح ها مترو شلوغ تر است.

در حقیقت توان بدنی ام اجازه نمی دهد از صبح تا ۱۰ شب کار کنم. ضمن اینکه برای اینکه از فضای درس و فضای علمی دور نشوم، صبح ها به پایان نامه نویسی و نوشتن مقاله برای کنفرانس های علمی مشغول هستم و سفارش مقاله ISI قبول می کنم. این کار هم درآمد خوبی دارد هم اینکه کمک می کند در فضای رشته خودم باقی بمانم.

مقاله علمی به اسم خودت هم منتشر کرده ای؟

در داخل کشور و در سمینارهای داخلی مقاله زیاد داشته ام اما مقاله خارجی یا ISI نداشته ام چون پرداخت هزینه دلاری ثبت مقاله کمی مشکل است.

شاید با این وضعیت نیاز داری که حداقل خودت به خودت ثابت کنی که چه توانایی هایی داری؟

بله. گاهی نیاز می شود خودم را به خودم ثابت کنم.

برخورد مردم با دستفروش ها چطور است؟

نه همه مردم ولی برخی از مردم تصور می کنند با یک معتادِ بیکار روبرو هستند.

وضعیت ظاهر تو خیلی خوب است. با تو هم همینطور برخورد می کنند؟

مترو پر از مسافر است که از همه جای کشور در آن هستند. پس طبیعی است که برخی نتوانند بین یک معتاد و گدا با یک آدم معمولی تفاوت قائل شوند.

خودت از کفی های کفشی که می فروشی استفاده می کنی؟

نه! کفش من با توجه به اینکه زیاد باید سرپا بمانم طبی است و برای همین داخل کفشم جای زیادی برای کفی کفش ندارد.

منبع: مجله مهر

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 13
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 3
  • امین ۱۱:۴۵ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۶
    0 0
    قابل توجه مسئولین محترم!!!!!!!!!!!! (هرچند که کار ایشان را به دلیل تلاش برای کسب روزی حلال تحسین می کنم)
  • ۱۱:۴۶ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۶
    0 0
    کسی که isi نویس باشه و دستفروشی کنه این با منطق جور در نمیاد
  • ۱۱:۵۳ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۶
    0 0
    خوب خوبه دیگه عزیزم روزی ۹۰ تا کفی هر کقی ۸۰۰ تومان میشه ماهی ۲۱۶۰۰۰۰ با نظمام ۸۰۰-۹۰۰ تا هم پایان نامه و مقاله در امدش به ماهی ۳ میلیون میرسه. این شخص اگه برای جایی هم کار کنه با توجه به صفر کیلومتر بودنش ۱ میلیون حقوق میگیره. احتمال بخاطر در امد ۳ برابری هم که شده خودش راضی به استخدام شدن نباشه جون میتونه تو ۱۰ روز پول یک ماه کارمند رو در بیاره تازه میتونه ۱۰ روز تفریح و استراحت کنه پول ۱۰ روزش رو هم پس انداز کنه حالا کی بهتر زندگی میکنه کارمند تحصیلکرده یا تحصیلکرده دستفروش؟؟؟ برای این آدما هم اشک تمساح نریزید تا بهره برداری سیاسی نشه. همه جای دنیا اینجوری هست. من مدیر یه رستوران بودم یه روز یه نفر با فوق لیسانس فیزیک اومد برای ظرفشویی استخدامش کنم. وقتی پرسیدم چرا با فوق لیسانس میخواد این کار رو بکنه گفت: من کر خودم رو از دست دادم و ممکنه ماه ها طول بکشه تا بتونم شغل مناسب و متناسب با تخصیلاتم رو پیدا کنم ولی شکم خال بچه و صاحبخونه طلبکار برای کرایه و قبوض آب و برق و .... نمیتونن تا اونموقع صبر کنن بنابر این امروز باید کار گیرم تا از پس هزینه های زندگی امروز بر بیام تا شاید فرداها کارهای بهتری پیدا کنم. تا اونوقت زندگی باید یه جوری ادامه پیدا کنه و این یه کاریه که الان احتیاجات من رو براورده میکن. به این میگن واقعبین بودن هدفدار بودن و کاری بودن. برعکس مردم ایران هم میخوان کار نکنن هم پول دار باشن هم با کلاس. مردم با دیپلم توقع شغل لیسانسه ها رو دارن برای همین مردم ایران خودشون تن به کار نمیدن. این آقای دستفروش هم یک انسان کاری پویا و واقع بینه و باید تشویقش کرد که با جیب خال پز عال نداره و جوهر کر داره. به این میگن مرد. این شخص دلسوزی نمیخواد قدردانی میخواد.
  • ۱۱:۵۶ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۶
    0 0
    چرا جور در نمیاد،‌دانشمندان بیکار زیادی داریم.
  • ۱۲:۰۸ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۶
    0 0
    اگر چه کار عار نیست و اراده این شخص هم قابل تحسین است اما این وضعیت ننگی است برای همه مسوولان سیاسی و اقتصادی کشور. خجالت نمی کشید بزور افراد را راهی مدرسه می کنید و به اسم علم آنها خر می کنید که بروند دانشگاه و بعد هم بزور آنها را سربازی می برید اما موقع کار که می شود ولشان می کنید به امان خدا! بهتر بود از همان اول به امان خودا ولش می کردید. اگر این مرد با اراده همان دوره تحصیلش را به جای تلف کردن دانشگاهها مشغول دستفروشی بود الان برای خودش مثل رییس شرکت دوو شده بود.
  • سید امیر ۱۲:۲۳ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۶
    0 0
    اول درود بر شرف این مرد که داره با این همه سختی روزی حلال در میاره حالا از مقاله یا دستفروشی.. دوم اف به بعضی مسولین بی خاصیتی که رابطه جای ضوابط رو گرفته و فقط شعار میدن! اما خودشون نه سوادی دارند و نه توان اجرایی!
  • ۱۴:۱۱ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۶
    0 0
    البته فروش مقاله درست نیست وچون کمک به مدرک گرفتن تقلبی است جایز نیست.
  • محسن ۱۹:۴۲ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۶
    0 0
    واقعا وقتی کار برای تحصیل کرده ها نیست دونوع سوء استفاده از آن ها شده یک اینکه جیب این ها را به عنوان شهریه گرفتن زده اند دوما کار نداده اند . پس چرا این همه تحصیلات عالیه را تبلیغ می کنید؟ بگذارید مردم یک شغلی یاد بگیرند که زودتر خانواده تشکیل دهند . تحصیل کرده ها از شما سوئ استفاده شده ومی شود این همه برای دستیابی به کار مدرک نگیرید برید فنی حرفه ای شغل بیاموزید .
  • ۲۲:۳۹ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۶
    0 0
    همین که دوستاش همکلاساش و خونواده بهش گفتن ان کاردر شان اون نیست یعنی اینکه دیگران کار در شان خودشون و تخصیلاتشون دارن. پس بیکاری یک نفر دال بر بدبختی کل جامعه و تعمیم یک معذل نمیشه. این آقا خودش این مسیر رو برای پول بیشتر انتخاب کرده و به وضعیت کشور ربطی نداره.
  • ۰۱:۵۰ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
    0 0
    ایشان فروش نمی کنه، می نویسه. در ضمن اگر کسی میگه اشکال شرعی دارد، و ایشون رو داره امر به معروف می کنه، زمینه رو مهیا کنه، براش کار درست کنه، تا ایشون هم ننویسه.
  • ۰۲:۱۰ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
    0 0
    خوب پس چه احتیاجی بود بهترین سالهای عمر خود را برای کسب دانش تلف کنند؟ از همان اول به قول شما کار می کردند و تازه جلو می افتادند! اینها به امیدی رفتند درس خواندند و روزها و شبهای سخت امتحان را تحمل کردند. البته کار عار نیست.
  • مهدی7 ۱۵:۳۶ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
    0 0
    مشرق پیام رو منتشر نمیکنی لااقل ایمیلش هم بزن فکر نکن اینطوری از یادم میره از چی میترسی؟ از چندتا کلمه؟ هه ...
  • ۲۱:۳۹ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۵
    0 0
    من هم با دکترا از بهترین دانشگاه کشور سه ساله که بیکارم

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس