ترور این مخالف سیاسی، آن هم در آستانه برگزاری یک تظاهرات ضد کرملین، که سازماندهنده اصلی آن نمتسوف بود، طبیعتا بحثها و گمانهزنیهای بسیاری را در رسانههای جمعی دنیا و فضای عمومی جامعه روسیه برانگیخته است. در سطور پیش رو، گزارش ویژه مشرق به معرفی این شخصیت، اظهارنظرها و تحلیلهای موجود در باب قتل نمتسوف میپردازد.
جسد بوریس نمتسوف
رگبار در قلب مسکو
وقتی بوریس نمتسوف[1] پنجاهوچهار ساله به همراه مدل 23 ساله اوکراینی، آنا دوریتسکایا[2]، پس از یک شام رمانتیک در مجتمع تجاری لوکس گوم [3] مسکو، روی پل منتهی به میدان سرخ قدم میزد، توسط سرنشین یک خودروی سفیدرنگ لادا پریورا، از پشت سر مورد اصابت 6 گلوله قرار گرفت.
آنا دوریتسکایا؛ همراه نمتسوف در شب ترور
خودرویی که احتمالا در ترور مورد استفاده قرار گرفت
طبق گزارش پلیس، به همراه آقای نمتسوف آسیبی نرسید و او در اولین فرصت برای بازجویی به اداره پلیس منتقل شد. این در حالی بود که نمتسوف، معاون پیشین نخست وزیر در دوره یلتسین، در آستانه برگزاری یک تجمع بزرگ از مخالفان پوتین در حومه مسکو قرار داشت. همین مساله بر پیچیدگیهای این ترور به شدت میافزاید. از سوی دیگر، قتل در چند ده متری کاخ کرملین، در منطقهای با ضریب بالای امنیتی و مملو از دوربینهای مداربسته رخ داده است. همین مساله باعث شد که در دقایق نخست مخابره خبر، خودآگاه و ناخودآگاه ذهنها در وهله اول به سوی کرملین سوق پیدا کند. مضاف بر این که، در روسیه سوابق چندی از قتل مخالفان سیاسی به ثبت رسیده است.
نکته قابل توجه این که، درست ساعاتی پیش از این ترور، آقای نمتسوف در یک برنامه زنده رادیویی به اسم «اِخو موسکوی[4]»، با اجرای «آلکسی وندیتوف»، حاضر شد و از مردم مسکو خواست تا در راهپیمایی روز یکشنبه شرکت کنند.
نمتسوف در برنامه رادیویی «اخو مسکووی»، چند ساعت پیش از واقعه
راهپیمایی مذکور، بعد از اعلام خبر ترور، با یک تجمع سوگواری به یاد بود نمتسوف مقتول، جایگزین شد که روز یکشنبه با حضور چند هزار نفر از علاقهمندان او و مخالفان پوتین در محل ترور برگزار شد.
مراسم یادبود نمتسوف در محل ترور
ایلیا یاشین[5]، همکار قدیمی نمتسوف و از چهرههای اصلی اپوزیسیون، در توئیتر خود مدعی شد که آقای نمتسوف در حال تکمیل گزارشی با عنوان«پوتین. جنگ»[6]، درباره نقش سربازان نیروی مخصوص و سرویسهای امنیتی روسیه در صفوف جدایی طلبان شرق اوکراین بود.
ایلیا یاشین در محل یافتن جنازه دوستش
گفتنی است که نمتسوف به شدت و آشکارا از سیاست کرملین در قبال مناقشات اوکراین انتقاد میکرد. طبق گفته میخایل کاسیانوف[7]، نخست وزیر سابق روسیه، و از رهبران اپوزیسیون، در ماههای اخیر نمتسوف تهدیدات جانی بسیاری، به ویژه در شبکههای اجتماعی، دریافت کرده بود.
میخایل کاسیانوف؛ نخستوزیر پیشین و هم حزبی نمتسوف
وکیل او، «وادیم پروخروف»[8]، دو سه ماه پیش به پلیس مراجعه و این تهدیدات را گزارش کرده بود که به ادعای او ترتیب اثری به آن داده نشد. اما مساله جنجالیتر این است که خود نمتسوف، در تاریخ 10 فوریه امسال، در مصاحبه با سایت اینترنتی نشریه روسی «سوبِسدنیک»[9]، به صراحت گفت:" میترسم پوتین مرا بکشد." و وقتی از او پرسید که آیا نمیترسد، چنین پاسخ داد:" اگر میترسیدم نمی توانستم رهبر یک حزب اپوزیسیون باشم و همه کارهایی که کردهام را انجام داده باشم."
البته همه این قراین، به همان نسبت که ممکن است ذهنها را به سوی کرملین ببرد، شکبرانگیز هم هست، چرا که حذف فیزیکی یک مخالف سیاسی تابلودار و معروف، با چنین کیفیتی، و در چنین شرایطی، نه با درایت سیاسی ( که قطعا اصحاب کرملین به مقدار کافی از آن برخوردارند) جور در میآید و نه روش تاکنونی کرملین بوده است. همین بر پیچیدگی تحلیل این قضیه میافزاید.
موضع گیریها درباره ترور
ساعاتی پس از اعلام خبر، دمیتری پسکوف[10]، سخنگوی پوتین از جانب او، ضمن محکوم کردن شدید این قتل، گفت که این قتل همه علایم یک قتل اجیرشده[11] را دارد تا کشور را تحریک کند.
دمیتری پسکوف؛ سخنگوی رییس جمهور
پوتین بلافاصله از سران دستگاههای «کمیته تحقیقات روسیه»، «وزارت کشور» و «سرویس امنیت فدرال» خواست که کمیته تحقیقی درباره این قتل تشکیل دهند و خود سرپرستی آن را به عهده گرفت. (به نقل از ایتارتاس روسیه)
به علاوه، رییس جمهور روسیه در پیامی به مادر آقای نمتسوف چنین اظهار همدردی کرد:
پوتین وعده داد عاملان این "جنایت نفرتآور" مجازات شوند
"ما هر کاری خواهیم کرد تا اطمینان دهیم که عاملان این جنایت نفرتآور و همراه با رذالت، و آنها که پشت ماجرا قرار دارند به نحو شایسته مجازات شوند. لطفا همدردی عمیق من را برای این خسران جبران ناپذیر بپذیرید و مرا در درد خود شریک بدانید."
سخنگوی وزارت خارجه بریتانیا هم چنین موضع گیری کرد:
" ما بهتزده و ناراحت هستیم. این عمل جنایتکارانه را محکوم میکنیم. آنهایی که مسؤول این عمل هستند باید به عدالت سپرده شوند. ما شرایط را از نزدیک پیگیری میکنیم."
باراک اوباما هم که در سال 2009، در مسکو با نمتسوف دیدار داشت، درباره قتل او گفت که او "مدافع خستگیناپذیر" روسیه و حقوق شهروندان روسیه بود و مبارزه او با فساد را تحسین کرد.
فرانک اشتاین مایر، وزیرخارجه آلمان:
" مانند بسیاری از مردم روسیه، ما هم از قتل همراه با خونسردی یک رهبر مخالفین در خیابانهای مسکو، بهتزدهایم. همدردی ما نثار خانواده و دوستان او."
فرانسوا اولاند، رییس جمهور فرانسه: "بوریس نمتسوف یک مدافع بیوقفه و شجاع دموکراسی و یک مبارز تند و تیز علیه فساد حکومتی بود."
رییس جمهور اوکراین، پترو پوروشنکو، هم ساعاتی پس از این خبر، در توئیتر خود چنین نوشت:
پوروشنکو؛ رییس جمهور اوکراین
"باور کشته شدن او سخت است. شکی ندارم که قاتل او دیر یا زود به دست عدالت میافتد. روحت شاد."
خبرگزاری اینترفکس روسیه، از قول گنادی زیوگانف، رهبر حزب کمونیست، نوشت:
"این یک تحریک است؛ برای آتشافروزیهای بزرگ، قربانیهایی مورد نیازند."
گنادی زیوگانف؛ رهبر کمونیستها
سرگئی میتروخین، رهبر حزب لیبرال اپوزیسیون، یابلوکو، آن را «تروریزم سیاسی» خواند، "این چالشی نه فقط برای اپوزیسیون، که برای رهبری کشور است."
سرگی میتروخین؛ رهبر حزب لیبرال یابلوکو
میخایل کاسیانوف، نخست وزیر سابق، و از سران فعلی مخالفین، این گونه احساس خود را بروز داد:
" در قرن 21، یک رهبر اپوزیسیون، آشکارا بیرون دیوارهای کرملین ترور میشود"
گری کاسپاروف، قهرمان سابق شطرنج جهان، و از چهرههای کلیدی ضد کرملین هم در اظهاراتش در فیس بوک، طبق معمول، کرملین را بینصیب نمیگذارد:
"با شنیدن خبر مرگ خونسردانه همکار قدیمی خودم در اپوزیسیون، بوریس نمتسوف، در مسک، درست در کنار کرملین، نابود شدم..... او همیشه باور داشت که روسیه می تواند از درون و بدون خشونت تغییر کند، بعد از 2012، من با این نظر مخالف بودم. وقتی بحث می کردیم، بوریس می گفت که من خیلی عجول هستم و این باید در روسیه زمان زیادی زندگی کنی، تا شاهد تغییر باشی. حال او هرگز(تغییر) را نخواهد دید. روحش شاد."
کاسپاروف(چپ) در کنار نمتسوف
سوابق بوریس نمتسوف
او در سال 1959، در شهر سوچی به دنیا آمد. پدرش مهندس ساختمان، و مادرش متخصص اطفال بود. در همان سال خانواده او به شهر گورکی( اکنون نیژنی نُوگورود[12]) نقل مکان کردند. بوریس، در دانشگاه گورکی در رشته فیزیک تحصیل کرد و به یک دانشمند برجسته در این رشته هم تبدیل شد. او حدود شصت مقاله علمی در زمینه فیزیک کوانتوم، ترمودینامیک و آکوستیک نگاشت.
کار سیاسی او در اواخر دوران اتحاد شوروی، به عنوان نماینده پارلمان شروع شد، و در اوایل دهه 1990 از طرف بوریس یلتسین به فرمانداری منطقه نیژنی نوگورود رسید.
او در انتخابات سال 1995 به عنوان اولین فرماندار انتخابی این منطقه شد. نمتسوف در همین سمت افکار و گرایشهای لیبرالیستی خود را با در پیش گرفتن اصلاحات اقتصادی بروز داد. از جمله اصلاح قوانین مالکیت زمین و آزادی رسانهها در این منطقه، نام او را بر سر زبانها انداخت. مارگارت تاچر، در دیدار خود از نیژنی نوگورود تحت تاثیر اقدامات لیبرالیستی این فرماندار جوان قرار گرفت و از او ستایش کرد. وجهه بینالمللی او از همین جا کلید خورد.
در دوران فرمانداری نیژنی نوگورود
نمتسوف، فرماندار نیژنی نوگرود در کنار بوریس یلتسین، دوران اقتدار لیبرالها
در 1997، نمتسوف به مسکو آمد. در مسکو ابتدا به سمت وزیر
انرژی، و بعد معاونت نخست وزیر در دوره ویکتور چرنومردین رسید. او در آن برهه،
سیاستمداری محبوب بود و حتی گمانهزنیهای زیادی از نامزدی او برای جانشینی یلتیسن
مطرح بود. شاید یکی از ریشههای اصلی رقابت و تضاد میان او و ولادیمیر پوتین به
همین جا بازمیگشت. به هر حال، پیوندهای او با فساد مالی دولت «سرگئی کریینکو» در
همین سالها، از محبوبیت او کاست. او همچنین در رسانهها به دریافت رشوه در موضوع
«شرکت هلدینگ تولید برق روسیه»[13]
نیز متهم شد.
لوگوی هلدینگ تولید برق روسیه
سرگی کریینکو؛ نخست وزیر اسبق روسیه
نمتسوف پس از ترک دولت در سال 1999، به حزبسازی روی آورد و «اتحاد نیروهای راست» یا اسپیاس را با آناتولی چوبایس [14] و ایرینا خاکامادا [15] تاسیس کرد.
نمتسوف در کنار خاکامادا و سرگئی استپاسین
در همان سال او با لیبرالهای روسیه برای حمایت از ولادیمیر پوتین در انتخابات ریاست جمهوری سال 2000، ائتلاف کرد. اما بعدها ابراز پشیمانی کرد و مدعی شد که به پوتین رای نداده است. مورد مناقشه برانگیزی که در کارنامه او وجود دارد، گروگانگیری در تئاتر دوبروفکای مسکو، در 23 اکتبر 2002، توسط جدایی طلبان چچنی بود. او در فهرست کسانی قرار داشت که گروگان گیرها برای مذاکره روی آن ها توافق داشتند. خاکامادا، همکار نمتسوف برای مذاکره به تئاتر محاصره شده رفت. اما نمتوف ناگهان از صحنه ناپدید شد. او بعدا مدعی شد که با دستور مستقیم کرملین از رفتن به تئاتر خودداری کرد.
او از اوایل 2008، حداقل 4 گزارش تفصیلی درباره آن چه سوعملکرد و نقایص رهبری پوتین میدانست، نوشت. آخرین آنها درباره المپیک سوچی بود که مدعی شد رقمی معادل 25 میلیارد دلار! توسط اطرافیان رییس جمهور اختلاس شده است. سه کتاب شرح حال توسط خود او به چاپ رسیده است که معروفترین آنها «اعترافات یک شورشی» است.
اعترافات یک شورشی
نام نمتسوف از جمله نامهایی است که با اصلاحات دردناک لیبرالی دهه 1990 روسیه گره خورده است که طی آن، بسیاری از شهروندان روسی به ورطه فقر افتادند و تعداد معدودی به ثروتهای افسانهای دست یافتند. اخیرا، پس از آغاز مناقشه اوکراین هم، اظهارات تند او علیه سیاستهای روسیه در قبال استقلالطلبان شرق اوکراین، مخالفتهای شدیدی را در افکار عمومی علیه او به وجود آورده بود. او از سوی ملیگراهای روسیه به عنوان «خائن ملی» معرفی میشد، که در حالت مخاصمه طرف کشورهای مقابل را میگیرد. برخی از منتقدان و همکاران سابق او هم، نمتسوف را به خودمحوری، علاقه به مرکزیت داشتن و نمایش دادن متهم میکردند.
در انتخابات شهرداری 2013 در شهر سوچی، سال قبل از برگزاری
المپیک زمستانی در این شهر، او 13.6 درصد آرا را به دست آورد. در نهایت، در همان
سال، به عنوان تنها نماینده حزب خود، حزب جمهوریخواه روسیه/حزب آزادی مردم[16]
در پارلمان محلی منطقه یاروسلاوی انتخاب شد.
لوگوی حزب نمتسوف
او آخرین بار در سال 2011 به جرم عدم اطاعت از دستور مقامات انتظامی، در جریان یک تظاهرات ضد دولتی به 15 روز حبس محکوم شد.
او در آخرین حضور خود در همان برنامه رادیویی اکو مسکووی، ساعاتی قبل از ترور، به شدت به رییس جمهور تاخت و سیاست کرملین در قبال اوکراین را جنون آمیز و مرگبار خواند.
از آن سو، رییس جمهور و طرفداران او هم، کسانی را که در شرایط تحریم کمرشکن کشورهای غربی و مناقشه با اوکراین، تصمیمات دولت را میکوبند و از کشورهای متخاصم طرفداری میکنند، «خائنین به ملت» و «ستون پنجم» میخوانند.
برای مثال، رییس جمهور، در سال 2010 در حضور تلفنی خود در یک برنامه تلویزیونی، نمتسوف و سران لیبرال مخالف دولت را این گونه نواخت:
"آن ها در دهه 1990، وقتی در قدرت بودند، میلیونها دلار دزدیدند. حالا هم اگر اجازه بازگشت بیابند در دزدیدن میلیاردها درنگ نمیکنند و باقیمانده روسیه را میفروشند."
تحلیل زوایای ترور
هیات تحقیق مامور شده از سوی ولادیمیر بوتین، در اولین اظهارنظر خود، چند دلیل محتمل را برای این قتل اعلام کرد: 1- تلاش برای بیثباتسازی کشور 2- مناقشه اوکراین 3- افراط گرایی اسلامی 4- مسایل زندگی خصوصی
پتر بیکر[17]، خبرنگار کاخ سفید برای نیویورک تایمز، و نویسنده کتاب «خیزش کرملین؛ روسیه پوتین و پایان انقلاب»، معتقد است که با وجود پیام وحشتناک مستتر در این ترور برای مخالفان، محتمل است که قضیه اصولا سیاسی نباشد.
پتر بیکر، تحلیلگر سیاسی آمریکایی
"در روسیه هواره لایههایی چندگانه دست اندرکارند. چیزهایی که نمیتوان دید. نمیتوان نقش عوامل نادیدنی را نادیده گرفت."
او معتقد است که نمتسوف در انتقادات خود صریح و بیتعارف بود و چند باری واقعا اعصاب رییس جمهور را به هم ریخت و چند نفری حسابی با او دشمن شده بودند.
"یک فرهنگ شک و توطئه در روسیه وجود دارد، بنابراین، حتی اگر به واقع مقامات هیچ ربطی هم به قتل نداشته باشند، بخش قابل توجهی از مردم روسیه به حکومت به چشم مظنون نگاه میکنند."
دمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین در اظهارنظری که چندان به مذاق علاقهمندان به نمتسوف خوش نیامد، قتل او را چنین توصیف کرد:
"با همه احترام به خاطره بوریس نمتسوف، از نظر سیاسی او هیچ تهدیدی برای رهبری فعلی روسیه یا ولادیمیر پوتین محسوب نمیشد. اگر ما سطح محبوبیت را، یعنی سطح پوتین و حکومت و امثال اینها را مقایسه کنیم، بوریس نمتسوف فقط کمی بالاتر از یک شهروند متوسط بود."(به نقل از راشا تودی 2 مارس)
با وجود تحقیری که شاید در این کلام پسکوف باشد، اما نظر اوچندان دور از حقیقت هم نیست. نمتسوف سالها از عرصه سیاست رسمی فاصله گرفته بود (از 1999) و فعالیتهای او به عنوان اپوزیسیون هم بیشتر در سطح بخشی از طبقه متوسط رو به بالای جامعه روسیه، و البته رسانههای غربی، نفوذ داشت. در واقع، به اذعان اکثریت غالب کارشناسان، حتی در مطبوعات غربی، به غیر از مخالفان سرسخت پوتین، قتل یک مخالف سیاسی، در شرایط خاص روسیه امروز که بیش از هر زمان نیاز به وحدت و آرامش سیاسی داخلی دارد، هیچ منفعتی برای رییس جمهور ندارد، بلکه عوارض آن یکسره منفی هم هست.
روسیه از یک سو درگیر مناقشه شرق اوکراین، میان دولت غربگرای
کییف و استقلالطلبان روس تبار، و از سوی دیگر مواجه با تحریمهای سنگین اقتصادی
غرب، در نتیجه آن مناقشه و همچنین سقوط
شدید قیمت نفت است (امری که اقتصاد انرژی-محور روسیه را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار
داده است). به علاوه، مذاکرات آتشبس در شرق اوکراین در حال اجراییشدن و تنش
نظامی تا حد قابل توجهی در حال فروکش است. این دلایل، و دلایل فرعیتر، روسیه را
در شرایط خاصی قرار داده است که ممکن است در صورت کوچکترین لغزش حکومت، زمینههای
راهاندازی یک انقلاب رنگین به سبک اوکراین و گرجستان شکل بگیرد. گرچه قطعا راهاندازی انقلاب و سرنگونی حکومت در روسیه، اصلا به سادگی جمهوریهای کوچکی چون
گرجستان و قرقیزستان نیست و نخواهد بود، ولی حداقل خاصیت آن برای برنامهریزان
چنین طرحی، مشغولکردن دولت مرکزی به نا آرامیهای داخلی و تضعیف موضع مسکو در
برابر غرب است. تردیدی نیست که یکی از اهداف جنگ اقتصادی و رسانهای غرب با روسیه،
تحریک نارضایتیهای عمومی و اعتراضات است. ( به ویژه در میان طبقه متوسط شهرهای
بزرگ که بیشتر تحت تاثیر غرب هستند)
نمتسوف در مرکز معترضان به سیاست روسیه در قبال اوکراین
اکنون، ترور یک مخالف سیاسی سرشناس، آن هم در چند ده متری کرملین (رسانههای غربی روی عکسی که جنازه نمتسوف مقتول را در سایه پرهیبت دیوارهای کرملین نشان میدهد، مانور بسیاری دادهاند و البته عکس تاثیرگذاری هم هست) جز ریختن آب به آسیاب مخالفان و غربیها، هیچ منفعتی برای ولادیمیر پوتین ندارد، و این چیزی نیست که رییس جمهور کنونی روسیه، و رییس سابق دستگاه امنیت فدرال روسیه، با سابقه 15 سال حکومت مقتدرانه بر پهناورترین کشور جهان، از آن غافل بوده باشد.
مضاف بر این که، اصولا کرملین در تحت فشار قرار دادن مخالفان خود، بنا بر سوابق تاریخی، روشهایی چون احکام دادگاه، محدودیتهای رسانهای و جنگ تبلیغاتی علیه منتقدان از طریق رسانههای طرفدار استفاده میکند. برای نمونه، «آلکسی ناوالنی»[18]، همکار نمتسوف در سازماندهی راهپیمایی روز یکشنبه موسوم به «بهار»، که شناختهشدهتر و محبوبتر از نمتسوف هم بود، از روش محکومیت قضایی کوتاهمدت استفاده کرد.
آلکسی ناوالنی؛ منتقد سرشناس کرملین
ضمن محکومیت دوباره ترور و همدردی با خانواده مقتول، میتوان وزن سیاسی و محبوبیت عمومی او را در تجمع سوگواری برای او (به جای تجمع اعتراضی روز یکشنبه) ملاحظه کرد. با وجود فضای احساسی شکل گرفته پیرامون قتل تراژیک نمتسوف، که قطعا به حضور پرشورتر طرفداران او کمک میکرد، تنها چند هزار شهروند مسکویی، عمدتا از طبقات مرفهتر جامعه ( دستکم بر اساس تیپ ظاهری) در این یادبود شرکت کردند.
مخالفین کرملین روی این نکته هم انگشت گذاردهاند که، چهره منتقدی که قطعا در آستانه یک تظاهرات ضد دولتی تحت نظر بوده است، نمیتوانسته بدون دخالت نیروهای امنیتی ترور شود. این نظر، با وجود بهره داشتن از حقیقت، پوشش امنیتی دور نمتسوف را زیاده پررنگ در نظر میگیرد. حقیقت این است که با وجود همه مشکلات امنیتی که روسیه از چند جبهه با آن درگیر است، این که حتما یک تیم امنیتی زبده برای تعقیب او دست اندرکار بودهاند، اغراقآمیز است. کما این که برای مراقبت از چهرهای مانند نمتسوف، با فعالیتها و روابط آشکار، یک خبرچین هم کفایت میکرد! به علاوه، این تحلیل، قدرت گروههای مسلح مافیایی روسیه را در اجرای قتلهای قراردادی، دست کم میگیرند.
حتی در نحوه انتخاب محل ترور، که قطعا به لحاظ تاثیر تبلیغاتی عکسهای ماجرا و ابعاد روانشناسی-زیباییشناسی مورد بررسی دقیق قرار گرفته بود، میتوان علایم یک برنامهریزی دقیق، برای رساندن یک «پیغام» را دید.
نمایی از جسد نمتسوف و کاخ کرملین
در سوابق قتلهای مشکوک مخالفان سیاسی کرملین، در دوران زعامت ولادیمیر پوتین، یک مورد از همه شاخصتر بود و بیش از همه ظنّ انتساب آن به سرویس های امنیتی دولتی می رفت: الکساندر لیتوینِنکو.[19]
الکساندر لیتویننکو؛ جاسوس سابق افاسبی
لیتویننکو، مامور سابق سرویس امنیت فدرال روسیه، که به لندن
پناهنده و به افشاگری درباره سرویسهای
اطلاعاتی کشورش در مطبوعات غربی مشغول شده بود، در سال 2006 ناگهان بیمار شد و بعد
از تحمل چند روز بیماری سخت، از دنیا رفت.
پزشکان بیماری او را ناشی از مسمومیت با ماده رادیواکتیو پولونیوم ضعیف شده تشخیص دادند. کارآگاه ویژه قتل اسکاتلندیارد، انگشت اتهام را به سوی «آندره لوگووی»[20]، عضو سرویس حفاظت فدرال روسیه گرفت و خواستار استرداد او به انگلستان شد.
آندره لوگووی؛ متهم به قتل لیوتیننکو
روسیه طبق قانون اساسی خود، خواستار مدرک و قرینهای دال بر دخیل بودن این شهروند روسی برای تحویل او شد، اما مدرکی مبنی بر دخالت مستقیم او پیدا نشد. دولت روسیه هم هرگونه دستداشتن در این ماجرا را انکار کرد. نکته ظریف قضیه این جا بود که طبق نظر پلیس لندن، رادیواکتیو در یک فنجان چای در یکی از کافیشاپهای لندن به خورد اقای لیتویننکو داده شده بود.
این نحوه عمل وقتی با به رگبار بستن یک مخالف سیاسی شناختهشده در قلب مسکو مقایسه شود که نه اطلاعات امنیتی حساسی داشت و نه ظن جاسوسی و فعالیتهای مشکوک به او میرفت، و از همه مهمتر در دسترس حکومت روسیه قرار داشت، دست کم دخالت مستقیم کرملین را در این ماجرا، با تردید جدی مواجه میکند.
اصلیترین دلیلی که مخالفان پوتین برای ربط دادن این حادثه به کرملین بیان میکنند، ترساندن مخالفان، و اصطلاحا گرفتن یک زهر چشم اساسی از آنان است. لیکن طرفدارن رییس جمهور استدلال میکنند که اصولا چه نیازی به ترساندن مخالفین، با این هزینه سنگین، برای کسی است که طبق آخرین نظرسنجی (مرکز غیردولتی لوادا[21] در روسیه) از درصد محبوبیت حدود 86 درصدی برخوردار است، و از هر نظر در اوج قدرت و پختگی سیاسی خود قرار دارد، و طبق اذعان حتی منتقدانش، در آینده نزدیک شخصیتی در قامت جانشینی او دیده نمی شود. اصولا، در بین مخالفان پوتین، از گری کاسپاروف، تا میخائیل خودروکوفسکی، ولادیمیر ریژکوف و میخایل کاسیانوف، هیچ کدام آن اندازه پایگاه عمومی سراسری در روسیه پهناور ندارند که به واقع قدرت رییس جمهور را به چالش بکشند.
کشته سازی برای احیای پروژه آشوب؟!
یکی از خطوط اصلی مطالب منتشره در رسانههای طرفدار پوتین، پس از واقع ترور، توطئه پشت پرده برای کشته سازی، و در نتیجه تحریک مخالفتها و ناآرامیها و در نهایت تضعیف دولت است. برای نمونه، «ولادیمیر مارکین»[22]، سخنگوی کمیته تحقیقات روسیه، در اظهارنظر رسمی، یکی از سناریوهای این قتل را ایجاد «یک قربانی» توسط مخالفان اعلام کرد ( به نقل از گاردین، 2 مارس 2015).
ولادیمیر مارکین؛ سخنگوی کمیته تحقیقات روسیه
حتی خود رئیسجمهور پوتین در کنفرانسی در سال 2012، به صراحت میگوید که مخالفان آمادهاند حتی یکی از خودشان را قربانی کنند تا دولت را زیر سوال ببرند:
مافیای خطرناک روسیه از جمله متهمان اصلی این ترور هستند
جداییطلبان چچنی
اسلامگرایان وهابی داغستان
حتی این امکان هم هست که افرادی از سرویسهای امنیتی روسیه برای انجام چنین عملیاتی، جهت ضربهزدن به کرملین، خریداری شوند. لازم به تذکر نیست که مخالفان داخلی پوتین هم تنها محدود به لیبرالهای پولدار و خوشپوش اهل مسکو و سنپترزبورگ نیستد که تصور توطئهچینی و عملیات تروریستی از آنها خندهدار به نظر برسد. انواع دشمنان داخلی وجود دارند که میخواهند سر به تن رهبر روسیه نباشد، که تروریستهای خطرناک چچنی و افراطگرایان وهابی منطقه داغستان و ملیگرایان افراطی اوکراینی نمونههای بارز آنها هستند.
باید توجه داشت که پروژه کشتهسازی همین الان هم، دست کم،
دربسیاری رسانههای جریان اصلی غربی کلید خورده است. آنها سعی دارند از مقتول یک
مدافع صادق و صریح حقوق شهروندان روس و دموکراسی لیبرال بسازند. کسی که تاوان
مبارزه بیوقفه با فساد حاکم بر حکومت روسیه را پرداخته است. طبیعی است که انگشت
اتهام در این رسانهها به سوی کرملین و شخص پوتین است که مثل آب خوردن سر مخالفانش
را زیر آب میکند. از همین رو، برخی از مطبوعات مهم، همچون نیویورک تایمز، گاردین
و وال استریت ژورنال به همین بهانه، به صراحت در مقالات خود خواهان افزایش فشارها
و تحریمها بر ضد روسیه شدهاند.
بازتاب قتل نمتسوف در برخی از مهمترین روزنامههای جهان
دو فرضیه غیرقابل چشمپوشی
اما در میان تمام گمانهزنیهای اپوزیسیون دولت روسیه
درباره ماهیت قاتل یا قاتلان بوریس نمتسوف، دو تا از آنها درصد احتمال بالاتری دارد. بر اساس یکی
از این فرضیات، به دلیل جوّ شدید شکلگرفته علیه مخالفان حکومت، به ویژه پس از
الحاق کریمه در سال گذشته، و بالا گرفتن مناقشه روسیه و اوکراین، از سوی ملیگرایان طرفدار پوتین و رسانههای وابسته یا نزدیک به کرملین، پارهای محافل افراطی
ملیگرای روس، به فکر دستزدن به اقدام خشونتبار علیه این مخالفان افتاده باشند.
مخالفان، اظهارات خود رییس جمهور را در«ستون پنجم» خواندن مخالفان دخالت روسیه در
اوکراین (که نمتسوف یکی از صریحترین آنها بود) مستقیم یا غیرمستقیم در به وجود
آمدن جو نفرت و خشونت علیه این چهرهها دخیل میدانند.
فرضیه دوم مطروحه، بخشهایی از سرویس امنیتی روسیه را مسؤول این عملیات ترور میداند که برای اثبات وفاداری خود به پوتین دست به حذف فیزیکی یکی از مخالفان سرسخت او زدهاند. به بیان دیگر، حلقهای خودسر در سرویس امنیتی روسیه، بدون این که دستوری از بالا داشته باشد، جهت تقربجویی به رییس جمهور، یا به عبارتی خودشیرینی، مرتکب این حماقت شدهاند که علاوه بر این که یک جنایت است، بیشترین ضربه را به شخص رییس جمهور وارد میکند.
در آخرین تحرکات در باب این موضوع، دولت روسیه یک جایزه 50000 دلاری برای معرفی عامل یا عاملان این جنایت تعیین کرده است. شکی نمیتوان داشت که در این شرایط، هیچ کس بیش از خود اصحاب کرملین، مشتاق شناسایی عوامل پشت پرده برای ترمیم وجهه و اعتبار ضربه دیده حکومت نیست. براساس آخرین اخبار نیز، دولت روسیه که روز شنبه از دستگیری 5 مظنون به دست داشتن در این ترور خبر داده بود، اعلام کرد دو نفر از آنان در این ترور دست داشتهاند.
[1] Boris Nemtsov
[2] Anna Duritskaya
[3] GUM
[4] Ekho Moskovy
[5] Ilya Yashin
[6] Putin.War
[7] Mikhail Kasyanov
[8] Vadim Prokhrov
[9] Sobesednik
[10] Dmitiri Peskov
[11] Contracted murder
[12] Nizhny novgorod
[13]RAO UES
[14] Anatoly Cubais
[15] Irina Khakamada
[16] PRP-Parnas
[17] Peter Baker
[18] Alexi Navalny
[19] Alexander Litvinenko
[20] Andrei Lugovoy
[21] Levada Center
[22] Vladimir Markin