او سپس به بیان خاطرهیی
پرداخت مبنی بر این که چندی پیش فردی که هماکنون از استانداران است به او مراجعه کرده و گفته است که اسلام از کل ساختمان فقط
برای مستراح رفتن برنامه دارد. همین باعث شده که قرائتی به تحقیق در این مورد
بپردازد و نتیجهی آن کتاب شهر و مسکن در اسلام شده است که
متخصصان این امر بسیاری از موارد آن را بدیع میدانند.
اما مشکل در این جاست که آموزش و پرورش ما به جای پرداختن به این منابع به علوم
غیرمفید میپردازد.
این که دختر ده سالهی ما شهرهای پاکستان را بیاموزد چه فایدهیی دارد؟ دانشآموز ما فیض کاشانی و علامه طباطبایی را نمیشناسد اما ارتفاع قلههای هیمالیا را از بر دارد. پناه میبرم به خدا از علمی که فایده ندارد. قرآن با پژوهشهای لغو مخالف است. نمونههای آن هم روایت اصحاب کهف در قرآن است که تعداد اصحاب کهف را به طور قطعی بیان نمیکند. چرا که اهمیتی ندارد. مهم این است امروز ما از این داستان درس بگیریم و جوانان سالم ما در جامعهی فاسد هضم نشود. در واقع ما امروز بیشتر به اسلام و پیامبر نیاز داریم. جاهلیت امروز است. اگر در عربستان دختران را زنده به خاک میسپردند، امروزه با سقط جنین هم پسر و هم دختر را از بین میبرند.
او مشکل فعلی کشور را نبود مدیر جوهرداری دانست که بتواند این روند را متوقف کند. آموزش و پرورش ما باید خاکش را عوض کند. یک نفر باید جرئت و جوهر این کار را داشته باشد تا بتوانیم بچهها را نیز با هنر و با جوهر تربیت کنیم.