به گزارش خبرنگار ديپلماسي عمومي مشرق، روزنامه واشنگتن پست در گزارشي با عنوان "عملياتهاي اطلاعاتي قديم و جديد در افغانستان: کداميک موثر است؟" نوشت:پس از گذشت چند سال و هزينه کردن چند صد ميليون دلار در تلاش براي انتقال پيام به شهروندان افغاني، ايالات متحده آمريکا هنوز در حال کسب تجربه است.
براي نمونه، آمريکا با توسل جستن به رسانههاي قديمي– از جمله راديو و تلويزيون- در حال آزمودن شيوه جديد ارتباطات در شهر قندهار است. واشنگتن در نظر دارد تا در برج مخابراتي راديو و تلويزيون که اخيراً در محدوده فرودگاه قندهار ساخته و تحت کنترل ارتش آمريکاست، بدون دريافت مبلغي فضاي مشخصي را در اختيار تهيهکنندگان افغان براي ساخت برنامههاي راديويي و تلويزيوني قرار دهد.
واشنگتن پست مي افزايد: اين اولين برج مخابراتي پخش برنامههاي راديو و تلويزيوني است که دولت ايالات متحده آمريکا در افغانستان بنا کرده است. "ديويد انسور"(David Ensor) خبرنگار سابق شبکه سيانان و مدير ارتباطات و ديپلماسي عمومي در سفارت آمريکا در کابل گفت:"اين برنامه با هدف افزايش سطح دسترسي مردم افغانستان به امواج راديو و تلويزيون در حوزههاي تحت پوشش اين برجهاي مخابراتي است."
هيلاري رودهام کلينتون وزير امور خارجه اخيراً در جلسه خود با کميته فرعي تامين اعتبار سنا اذعان داشت:"هماکنون در ميدان جنگ اطلاعات درگير هستيم." او همچنين افزود:"حقيقت اينست که بيشتر مردم هنوز اخبار خود را از طريق راديو و تلويزيون پيگيري ميکنند. بنابراين اگرچه در حوزه رسانههاي جديد آنلاين فعال هستيم اما بايد در حوزه رسانههاي قديمي نيز همچنان فعال بمانيم و ميدان را رها نکنيم."
رويکرد مختلط وزارت امور خارجه در قبال مبارزه با جنگ تبليغاتي در افغانستان از زماني به اجرا درآمد که ارتش آمريکا دريافت طالبان چگونه در اين حوزه به امتيازات دلخواه خود دست يافته است، از اينرو بکارگيري از رسانههاي جديد را در دستور کار خود قرار داد.
ژنرال "جيمز متيس"(James Mattis) رئيس ستاد فرماندهي مرکزي در گزارش اخير خود به کنگره گفت که برنامه ارتباطات ستاد فرماندهي با عنوان"صداي واقعي عمليات"( Operation Earnest Voice) از طريق رسانههاي سنتي و نيز وبسايتها و وبلاگهاي عمومي در منطقه به گوش مخاطبان ساکن در منطقه خواهد رسيد.
وي همچنين افزود:"در هر يک از اين موارد؛ انتقاداتي را که در عراق بر ما وارد بود را دنبال خواهيم نمود و در ابتدا نيز با حقايق آغاز ميکنيم." متيس گفت تبليغکنندگان طالبان براي جذب نيروهاي خود از اينترنت استفاده ميکنند.
"ما ميتوانيم مستقيماً برخي از اين سايتها را رديابي کنيم. به عبارت ديگر، تبليغات آنها را به چالش ميکشيم. در روند جذب نيروي آنها اختلال ايجاد ميکنيم. و نشان ميدهيم که قطع کردن خطوط ارتباطي کار احمقانهاي است... بلکه ما از لحن غيرافراطي بهره گرفته و اين صداها را تقويت ميکنيم. چنانچه در برخي از گروههاي اينترنتي مطالب خصمانه، مخالف و مخرب مشاهده نماييم، بادقت بيشتري آنها را شناسايي کرده و نشانهگذاري ميکنيم،{و} براي ثابت کردن اين حقيقت که چنين اقدامي در واقع ناديده گرفتن سياستهاي حاکم بر دنياي اينترنت است، با شرکتهاي اينترنتي همکاري خواهيم کرد."
برخي از تحليلگران بر اين باورند تبليغات طالبان به اين دليل موثر ميافتد که اين گروه عمدتاً تبليغات خود را بر روي حملات نيروهاي ائتلاف و کشتار شهروندان افغان متمرکز ميسازند.
بنابر اظهارات متيس، ستاد فرماندهي مرکزي از يک تيم عمليات ديجيتالي سود ميجويد که به زبانهاي عربي، فارسي، اردو و پشتو به مخاطبان وبسايتها پاسخ ميدهد.
اما در ماه فوريه، مطالبي درباره قرارداد سال 2010 ستاد فرماندهي مرکزي با شرکت کاليفرنيا منتشر گرديد. از مفاد اين قرارداد ميتوان به ساخت نرمافزاري اشاره کرد که به اپراتور نظامي در افغانستان اجازه ميدهد تا 10 شخصيت اينترنتي خلق کرده و بر آنها کنترل داشته باشد "که از اطلاعات کاملي درباره پيشينه، سابقه، جزئيات اضافي و شخصيتهاي مجازي برخوردار است که از لحاظ فني، فرهنگي و جغرافيايي با يکديگر سنخيت دارند."
در چارچوب اين قرارداد، اشخاص مجازي غيرقابل رديابي خواهند بود و "نبايد کسي بتواند محل سکونت آنها را تشخيص دهد اما در عين حال بتوانند از طريق خدمات آنلاين عادي و سيستمهاي رسانه اجتماعي با ديگران در تعامل باشند."
به دليل انتقاد عمومي از اين قراراداد، متيس به کميته خاطرنشان کرد که وکلاي ستاد فرماندهي مرکزي تاکيد نمودهاند اين اقدامات "بايد کاملاً در چارچوب قانون انجام پذيرد" و اينکه "در دنياي در حال تغيير امروز، اينها در زمره اقدامات نظامي کلاسيک به شمار ميروند. ديگر نميتوان فقط با صداي آمريکا يا رسانههاي مشابه به اهداف موردنظر دست يافت."
عليرغم اين تدابير اطلاعاتي جديد و سطح بالا، بازهم ضروري است تا با رويکردي محلي به عقب نگاه اندازيم که حدود دو سال پيش کتابي با عنوان"عمليات واحدهاي کوچک در افغانستان" از طرف انتشارات مرکز فراگيري ارتش به چاپ رسيد.
فصل اول اين کتاب به نقل از فرمانده سابق آمريکا در افغانستان ميگويد: "در اين محيط ؛ اجراي هماهنگ طرح{عملياتهاي اطلاعاتي} از سطح راهبردي تا تاکتيکي بسيار دشوار است. هر منقطه جغرافيايي براي خود منحصر به فرد است."
اين کتاب به فرماندهان واحدهاي کوچک توصيه ميکند تا حوزه عملياتي خود را ارزيابي نموده و "بررسي کنند که چگونه ميتوانند به بهترين شکل ممکن بر افراد محلي تاثير بگذارند."
اين کتاب همچنين هشدار ميدهد که طرحهاي عمليات اطلاعاتي ارتش و پيامهاي از قبل تهيه شده"ميتوانند براي افراد محلي در برخي شرايط بسيار پيچيده باشند." اين کتاب همچنين به خواننده يادآوري ميکند که در خارج از برخي شهرهاي بزرگ، نرخ بيسوادي در روستاهاي افغانستان بالغ بر 95 درصد است. بنابر اطلاعات اين کتاب"متوسط افغانها به سلسله مراتب خود ميانديشند– يعني روستا و طايفه خانوادگي. در ذهن آنها، مفاهيم ژئوپليتيکي، دولت منطقهاي و دولت ملي وجود خارجي ندارد."
پيام اطلاعاتي بايد"کاملاً ساده" باشد و همواره بايد اين نکته در ذهن داشت که "افغانها فقط به پول فکر ميکنند. انتقال اين پيام که پول زماني به روستائيان کمک خواهد کرد که خشونت متوقف شود، معمولاً باعث جلب همکاري آنها ميگردد." اما از طرفي اين کتاب هشدار ميدهد که"مقدار پول مشخصي يا پروژه خاصي را به آنها وعده ندهيد."
همچنين پيشنهاد ميشود که بدون برنامهريزي قبلي با اهالي محلي سخن بگوئيد و براساس شرايط حاکم اين کار را در نهايت دقت انجام دهيد.
با اين وجود، فرماندهان واحدهاي کوچک ميتوانند از موضوعات کليدي زير استفاده نمايند:"ميخواهيم به شما کمک کنيم تا پايههاي اقتصاد کشور خود را مستحکم بنا کنيد. ما برنامههاي پزشکي ويژهاي براي کمک به کودکان و زنان اين منطقه برنامهريزي نمودهايم. تعهد ميدهيم تا براي ايجاد محيطي امن و مطمئن با نيروهاي امنيتي افغانستان همکاري داشته باشيم. ضمن اينکه تا زماني که نياز باشد در اينجا خواهيم ماند."