
وي با بيان اينکه امروز موسوي و کروبي درجايي ايستاده اند که يک سال پيش امکان نداشت در چنين نقطه اي بايستند، گفت: من به رپ شاهين نجفي و کنسرت محسن نامجو و شو سيمين بهبهاني و مصاحبه خانم فرشته قاضي زاده و هر صفحه از «بالاترين» بسيار بيشتر توجه دارم تا فرمايشات وزير اسبق راه در کابينه آقاي خاتمي يا فلان نماينده مجلس ششم. سيستم سياسي در حال تصفيه و پالايش خود در ايران است. شما مي گوييد بعضي از اصلاح طلبان خواستار اجراي کامل قانون اساسي هستند، اشکالي ندارد، بگذار باشند. تو فرض کن فردا صبح وزير پست و تلگراف خاتمي يا نماينده محلات در مجلس ششم شد رئيس جمهور. تو واقعاً فکر مي کني قال اين جنبش کنده شده؟ باور نکن.
اين ضد انقلاب مقيم آمريکا که داراي گرايشات لائيک مي باشد و در عين حال ارتباطاتي با محافل سياسي و امنيتي آمريکا دارد، همچنين گفت: من اين ظن و احتمال را بيشتر قريب به يقين مي دانم که حضرات اصلاح گرا فقط اداي دموکراسي را در مي آورند اما اين وصله به موسوي و رهنورد و کروبي نمي چسبد. آنها مردانه و زنانه پاي حرفشان ايستاده اند. اما من فکر نمي کنم برخي از حضرات اصلاح طلب حالاحالا ها حرف حساب سرشان شود. همين امروز در فيس بوک خواندم که سعيد شريعتي ]عضو مستعفي حزب مشارکت[ فرموده است اعدام هاي سال 67 ]منافقين[ خيلي هم قابل دفاع است و اکثريت ملت ما مدافع آن بودند. اين حرف صريح، شرف دارد به قيقاج رفتن ديگران حداقل آدم تکليفش با آن روشن است.
دباشي در توجيه زد و بند برخي اعضاي حلقه جرس (لندن) با محافل آمريکا و صهيونيستي مجبور به اعترافاتي شد و در عين حال با لحني توجيه آميز گفت: «وقتي عکس عباس ميلاني و سرکار خانم آذر نفيسي را در کنار سناتور جان «بمب بمب ايران» مک کين مي بيني که در کنفرانس «ند» براي جنبش سبز علم و کتل راه انداخته اند، وقتي حضرت وزارت مآب مهاجراني از «واينپ» يعني خبيث ترين لابي اسرائيل در واشنگتن سر درمي آورد، و بعد از آن هم چپ و راست در تاييد آقاي ميلاني نقل قول از فرمايشات ايشان مي فرمايند، چرا آن والدين بچه هاي شهيد نگويند که بچه هاي آنها اصلاً «سبز» نبودند و نيستند. اگر عباس ميلاني و انستيتوي «هوور» و سناتور مک کين و آذرنفيسي و رئيسش «پل ولفوويتز» و همکاران شان در مجله «ني رپوبليک» و آقاي عطاالله مهاجراني و سازمان «ند» و «واينپ» (WINP) جملگي «سبزند» پس مرحمت فرموده ما را سر هيچ سبزه زاري سرکار نگذاريد. حسن حنفي (فيلسوف مصري) در کانادا از من با صداقت و صراحت تمام مي پرسيد: «اگر اين جنبش سبز چنين است که تو مي گويي، چرا آمريکايي ها (منظورش مراکز قدرت در آمريکا بود) اين قدر از آن دفاع مي کنند. جواب من هم اين بود که از جنبش آزادي هاي مدني آمريکا در سال هاي 1960 هم شوروي سابق خيلي پشتيباني مي کرد. اين دليل عدم حقانيت آن جنبش نبود. وقتي هم که ما عکس و تفصيلات اين حضار را در «ند» و «واينپ» مي بينيم مسئله اين است که نقش آدم هايي مثل من و تو و مسئوليت مان در مقابل همان والديني که مي خواهند اين جنبش و رنگ سبز آن را به لقاي اين حضرات ببخشند چيست. آيا بچه نوزاد و آب کثيف حمام او را بايد با هم دور ريخت؟ نبايد ريخت»!
نکته جالب، کامنت يکي از خوانندگان ذيل اين مصاحبه حميد دباشي با راديو زمانه است که مي نويسد: به نظرم آقاي دباشي زبان شايسته اي را براي نقد انتخاب نکرده اند. گاهي يک غفلت موجب نگراني و آغاز يک روزبد مي شود. مثل شاعري که يادش رفته بود آدامسش را وقت خواب از دهانش بيرون بياورد...