
به گزارش مشرق ، آيت الله صادق لاريجاني رييس قوه قضاييه در همايش دادستانهاي سراسر کشور با اشاره به وظايف دادستانها گفت: وظيفه برخورد با جرايم و پيگيري آنها و حتي بحث اجراي احکام بر عهده دادستانها نهاده شده و امنيت کشور نيز به معنايي بر دوش آنها گذاشته شده و نقش مهمي در اين راستا ايفا ميکند.
مهم ترين اظهارات رئيس قوه قضاييه را به نقل از خبر در ادامه بخوانيد:
دادستانها و دادسراي کشور مظهر صلابت و اقتدار نظام هستند بنابراين اين صلابت اقتدار را بايد مهم تلقي کرد ودر اين جهت هر آنچه که براي ما مقدور است به کار گيريم تا دستگاه قضايي و نظام ما دچار ضعف و حتي داراي چهره ضعيف نباشد.
دادستانها ضمن ابراز صلابت اقتدار قوه قضاييه بايد در مقام رسيدگي با قاطعيت عمل کند. اگر پروندهاي ضعيف تشکيل شود و به شواهد و قرائن جرم به خوبي توجه نشود، در کار دستگاه قضايي مشکلاتي ايجاد خواهد کرد.
يکي ازمشکلات قوه قضاييه که هيچ ربطي به قانون و بودجه ندارد، اقتدار وصلابت دادستانها است. ميدانيم که به معناي دادستانها در صف اول مسائل کيفري بوده و مجرمان براي فرار از مجازات و هر وسيلهاي دست اندازي ميکنند. در اينجا ما به قاضي شجاع و قاطع نيازمنديم و هرچند که در دستگاه قضايي اين گونه قضات کم نيستند اما استمرار بر امر مهمتر از شجاعت در کار است.
در اين مدت احساس ميکنم که برخي افراد براي خود حاشيه امني درست کرده اند. طبق کتاب و سنت کسي از برخورد قضايي مستثني نيست و حرف قاضي بايد براي همه نافذ باشد اما متاسفانه برخي براي خود ننگ و عار ميدانند که درمحکمه حاضر باشند اما مولاي ما حضرت علي (ع) خود در محکمهاي که قاضي آن را که منصوب کرده بود، حاضر شد.
برخي افرادي که اتهام برجسته داشته و توجه اتهام نسبت به آنها قطعي است ، در تلاش هستند از حضور در دادگاه اجتناب کنند. اما قضات ما بايد قاطع ايستاده و تابع اين بحثها و جنجالها نباشند.
منظور حرف من تنها مربوط به مسوولان نيست. گاهي برخورد با يک محارب يا سارق مسلحانه ميشود اما از اطراف و اکناف کشور صدها سخن بلند ميشود. کوتاهترين مساله نه فقط به چهره قوه قضاييه بلکه کل نظام را زير سوال ميبرد.
قضات هيچ گاه نبايد در برابر هجمهها و تبليغات رسانهاي منفعل شوند بلکه بايد توام با عدالت تقوا عمل کنند.
هموازه بر استقلال قضات تاکيد کرده و معتقدم قاضي براي اينکه به طور عادلانه حکم کند بايد استقلال داشته باشد و حتي از فشارهاي داخل قوه قضاييه نيز تاثير نپذيرد.
قاضي بايد آنچه را که خود به آن رسيده عمل کند و حق نيست از هيچ ناحيهاي براو فشار وارد شود.
استقلال قضات نبايد از سوي عدم متانت قاضي چه در مرحله رسيدگي و چه در مرحله صدور حکم مخدوش شود. اولا قضا امري براي فصل خصومت است اما اين فصل خصومت انعکاس در جامعه دارد و زماني که پروندهاي مورد اعتنا و توجه جامعه قرار ميگيرد يک حيثيت و عنوان ديگري مييابد که نياز به دقت را صد چندان ميکند و نميشود همه اين پروندهها را يک جور ديد.
بدون استقلال نميتوان انتظار و توقع عدالت داشت. در يک پرونده قاضي به اين مساله که فرد قاتل است يا مرتکب تجاوز به عنف شده نرسيده است اما در روزنامه مينويسند که قاضي فرد تجاوز به عنف را تبرئه کرده است و فضايي منفي در جامعه ايجاد ميکنند. قبل از آنکه دادگاه حکم دهد رسانهها خبر از تبرئه فرد ميدهند که اين امر ظلم به قاضي و دستگاه قضايي بوده و به دليل نشر اکاذيب قابل پيگرد است.
قضات ما در برابر اين هجمه و اخبار بايد بايستد از سوي ديگر نيز ما هم نبايد بهانه به دست رسانهها در پروندههايي که عواطف جامعه را برانگيخته بدهيم.
متاسفانه افرادي خارج از چارچوب قانوني و شرعي اقدام ميکند. متاسفانه عده بسيار محدودي به خود اجازه ميدهد که در کوچه و خيابان راه افتاده و عليه هر کسي که ميخواهد يا به آن فرد ميلي ندارند شعار سر داده و خود آن را محاکمه کنند. ما نميتوانيم اين وضعيت را تحمل کنيم.
اخيرا نسبت به برخي از مسوولان و خانوادههاي آنها هتاکيهايي صورت گرفته که اين امر ظلم است. ظلم که شاخ و دم ندارد ما اگر به مسوول يا خانواده او انتقادي داريم راه و روشي دارد. شايد بنده هم به آن فرد انتقاداتي داشته باشم اما آيا راه آن اين است به خيابان آمده شعار دهم و يا ناسزا سر دهم که بعضا حد شرعي هم دارد.
ما نبايد تنها اظهار تاسف کنيم بلکه کار ما برخورد با اين روش و منش است. شايد برخي در جامعه از جريان فتنه و حاميان آنها مجرم باشند و قوه قضاييه حسب وظيفه بايد به آن عمل کند اما عدهاي که ميدانم که ردپاي آنها به کجا ختم ميشود چقدر به قوه قضاييه جفا کرده و مدعي شدهاند که قوه قضاييه با فتنه گران کاري ندارند حال آنکه دستگاه قضايي صدها پرونده را درآن فضاي ملتهب رسيدگي کرده است. در تهران نيز پرونده متعدد سنگيني مطرح بود که موجب رسيدگي قرار گرفت حال اين افراد چگونه ميتوانند بگويند که دستگاه قضايي در برخورد با فتنه گران بيتفاوت بوده است.
سطح جامعه بايد از اين برخوردهاي ناشايست پاک شود. ما در جامعه اسلامي زندگي ميکنيم که منعکس از کتاب و سنت است حال چگونه در اين جامعه خطاب به خانم يا آقايي برخي کلمات که مستحق حد است را به کار ميبريم. بايد يک فرهنگ عمومي در کشور ايجاد شده و همه مسوولان نسبت به اين مساله موضع گيري کنند البته نبايد فراموش کرد که ما نيز بايد به همه جرايم رسيدگي کنيم.
ما هيچ گاه حاضر نيستيم در برابر عده محدودي که قانون شکن بوده و حرمت شرعي را نگه نميدارند منفعل باشيم. متاسفانه برخي افراد رنگ و لعاب ديني به کار خود ميدهند و از ولايت استفاده ميکنند حال آنکه مقام معظم رهبري پيش از همه بر رعايت حقوق افراد تاکيد دارند. حتي رهبري در جلسهاي که با ايشان داشتيم به من اعلام کردند که مبادا فردي را به زندان برده و بعد بخواهيد بررسي کنيد که مرتکب چه جرمي شده و يا چه اتهامي متوجه وي است.
اينکه افرادي به خيابان آمده و شعار سر داده و خود خواهان محاکمه برخي افراد باشند قابل تحمل نيست.
در فتنه گذشته کساني به عمد و ناخودآگاه وارد جريان شدهاند اما فتنه تا مدتي بود و به مرور که از زمان انتخابات گذشتيم هدف افراد مشخص شد.
ادعاي تقلب در انتخابات دروغ بزرگي نسبت به نظام است. بعد از انتخابات به کساني که مدعي تقلب بودند گفتيم صندوقها را به طور رندوم در مقابل نمايندگان خود شما باز شماري ميکنيم اگر به عدد قابل توجهي از تخلف رسيديم آنگاه تمام صندوقها را باز و حتي انتخابات را ابطال ميکنيم.
در همان زمان مقام معظم رهبري معتقد بر اين بود که بايد از همه روشهاي قانوني براي حل مساله استفاده کردو معتقد بود بايد تمام همه مسيرها را پيگيري کرد و به خشونتها نرسيد اما اطرافيان همين سران فتنه درجلسهاي که خدمت رهبري داشتيم اعلام کردند که مطمئن هستيم نتيجه انتخابات تغيير نميکند بلکه تخلفات در مبادي مسائل است.
آيا شما بيرون هم همين مساله را بيان ميکرديد يا مدعي تقلب در انتخابات بوديد؟ افرادي که در انتخابات راي نياوردند بايد عقلاي رفتار کرده و خاضعانه و خاشعانه اين مساله را ميپذيرفتند. از سوي ديگر فردي که در انتخابات راي نياورد بايد ادبيات صحيح داشته و عقلايي و عاطفي رفتار کند و ادبياتي به کار نبرد که اسباب زنندگي باشد.
بعد از گذشت يک سال و نه ماه از انتخابات صفها مشخص شده است. در 25 بهمن شبکههاي ضد انقلاب و ماهوارهها بسيج شده و سران کشورهايي که دستشان به خون هزاران شيعه آغشته است حامي فتنه گران شده بودند. آيا شما دلسوز مردم در عراق و افغانستان هستيد؟ چهل سال با افراد ديکتاتور همکاري ميکرديد حالا چگونه بعد از سرنگوني آنها با مردم ابراز همدردي کرده و مدافع آنها شده ايد؟
قوه قضاييه و قضات نبايد سياسي کاري کند اما بايد سياسي باشند و بتوانند موضوع را تشخيص دهند. قضات در برخورد با فتنه بايد حد و حدود جريانات را بشناسند .فتنه تمام شدني نيست و احتمال دارد فردا فتنه ديگري براي کشور به وجود بيايد اما مسير، مسير اسلام، امام(ره) ، انقلاب ومقام معظم رهبري است.
قضات نبايد در صدور حکم سياسي کاري کنند اما بايد جريانات سياسي را بشناسند والا کلا سر قاضي قوه قضاييه خواهد رفت.