به گزارش مشرق، در روزهای اخیر جریاناتی با اهداف خاص، شبهاتی را نسبت به وظایف و فعالیت های مجلس خبرگان رهبری مطرح نموده اند؛ شبهاتی که بیش از هرچیز رنگ و بوی سیاسی داشته و درصدد است مجلس خبرگان را نیز به محلی برای رقابت های سیاسی مبدّل نماید.
در همین رابطه خبرنگار فرهنگ نیوز در گفتگویی با «آیت الله سید احمد علم الهدی» عضو مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه مشهد مقدس به بررسی برخی از این شبهات پرداخته است.
چرا برخی در رسانههای مختلف میخواهند بحث نظارت شورای نگهبان در انتخابات مجلس خبرگان وجود نداشته باشد؟
ابتدا توجه داشته باشید که شورای نگهبان تشکیلات منسجم و منظمی است و به همه مراکز اطلاع رسانی کشور مرتبط است و نسبت به تمام جزئیات افراد اطلاع دارد.
عده ای فکر میکنند که اگر تشکیلات دیگری که به انسجام شورای نگهبان نباشد و این ارتباط قوی و اثرگذار را هم با جریانهای اطلاع رسانی و شبکههای مختلف اطلاعاتی نداشته باشد نظارت کند، شاید بشود در آنجا نفوذ کرد و افرادی که در هر حال فکر میکنند اینها به یک سلسله مشکلاتی برخورد کنند در مسئله تأییدشان راحت تر بتوانند رأی بیاورند و بهتر بتوانند کاندیدا بشوند.
با این فرض ضمن اینکه شورای نگهبان، شش نفر فقیه مجتهد مطلق وجود دارد و مورد تأیید رهبری نیز هست؛ طبیعی است که شش فرد مجتهد در شناخت فقیه و مجتهدی که شایستگی کاندیداتوری خبرگان را داشته باشد آگاه تر و واردتر هستند.
از طرف دیگر دستگاههای حوزوی و مرتبط با حوزه درست است که در تشخیص فقیه وارد و مسلّط هستند اما آن انسجام تشکیلاتی شورای نگهبان را نداشته و ضمناً آن شبکههای ارتباطی آنها با سیستمهای اطلاعاتی آنقدر نیست. لذا در آیین نامه و قانون مجلس خبرگان آمده است که شورای نگهبان باید تأیید نماید.
برخی می گویند چرا اساتید دانشگاه و برخی دیگر از نخبگان کشور چون فقیه نیستند، در مجلس خبرگان جایی ندارند؟
دقت بفرمایید؛ این مجلس، مجلس خبرگان رهبری است نه مجلس نخبگان که نیاز داشته باشد هر نخبه ای در آن حضور یابد. خبرگان رهبری، خبره تشخیص رهبری هستند، و رهبری ولی فقیه است و ولی فقیه نیز عبارت از مجتهد جامع الشرایط است.
این را یک مجتهد میتواند تشخیص بدهد، غیر مجتهد که نمیتواند مجتهد جامع الشرایط را تشخیص بدهد. مجتهد جامع الشرایط و دیگر ویژگیهای آن باید در بین مجتهدین تشخیص داده شود.
حضور نخبه یا متخصصی غیر از خبرگان ولی فقیه چه ضرورتی دارد؟ مثل این است که در بحث بنای ساختمان که باید مهندسین حضور داشته باشند؛ ما بگوییم نه دکترها نیز باید شرکت داشته باشند، فقها و متکلمین نیز باشند!
این لزومی ندارد، ما نمیخواهیم که مجلس خبرگان، کشور را اداره کند یا در مدیریتهای کشور دخالت کند. مجلس خبرگان تنها برای تشخیص ولی فقیه است، که ولی فقیه جامع الشرایط تنها توسط مجتهدین قابل تشخیص و شناسایی است.
پاسخ شما به برخی که مطرح میکنند خبرگان نظارت بر عملکرد رهبری نداشته و بیشتر حالت تشریفاتی دارد، چیست؟
اینها معنای نظارت را متوجه نشدند. نظارت بر رهبری، نظارت بر رهبر نیست، نظارت بر اصل ولایت است که معنای آن صیانت از ولایت است. یعنی نظارت بر این است، که آیا ضوابط جامع الشرایط بودن این مجتهد برای رهبری تداوم دارد یا ندارد.
این نوع نظارت، نظارت بر رهبری است و نظارت بر رهبر نیست، و نظارت بر ولایت است، که آیا ولایت محفوظ است با وجود این رهبر یا نه.
اما بر عملکرد مقام ولی امر، کسی نمیتواند نظارت کند، چراکه خبرگان مولّی علیه ولی امر هستند، و هیچ مولّی علیه ناظر بر اعمال ولی خودش نیست.
ولی فقیه بر همه ولایت شرعی دارد؛ از جمله بر مجلس خبرگان، و مولّی علیه نمیتواند بر ولیّ خویش نظارت نماید.
این نظارت به معنی نظارت بر بقاء رهبر در شرایط است که به معنای صیانت از ولایت است. آن مقام رهبری و ولایت در یک صیانتی قرار میگیرد و با سقوط شرایط در رهبر بالفعل، رهبری از فرد سلب میشود.
چرا عده ای مطالبه میکنند که هرساله مجلس خبرگان از عملکرد خود گزارشی ارائه دهد؟
همانطور که گفته شد این مجلس بر عملکرد رهبر نظارتی ندارد که لازم باشد آن را گزارش بدهند. این نظارت بر بقاء شرایط در رهبری است. بنابراین اگر یک روزی خدای نکرده شرایط در رهبری سقوط نماید، آن موقع به مردم خبر می دهند.
اصل جایگاه خبرگان رهبری از مردم سه وکالت شرعی دارد:
1- وکالت اولیه نمایندگی از طرف مردم دارند که مجتهد جامع الشرایط را تشخیص بدهند.
2- وکالت به این است که بروند از طرف مردم با مجتهد جامع الشرایط بیعت کنند.
3- وکالت به این است که از طرف مردم نظارت کنند بر اینکه شرایط در این رهبر باقی باشد.
طبیعی است وقتی شرایط در رهبر سقوط کرد باید به موکّلین خود بگویند که فلان شرط از رهبری در این فرد سقوط کرده و باز با توجه به وکالتی که از طرف مردم دارند، دنبال رهبر دیگری بروند. ولی وقتی شرایط در رهبری سقوط نکرده است، به موکلین خودشان چه چیزی را گزارش بدهند؟
تمام اشتباه در این است که برخی نظارت را اشتباه متوجه شدهاند که نظارت بر عملکرد رهبر است، در حالی که این نظارت معنا ندارد چراکه رهبر ولی است و هیچ مولّی علیه بر مولای خود نظارت ندارد.
یک سری جریانها با برجسته نمودن نقش نظارتی و انتصابی رهبری توسط خبرگان، به جای کشف و تشخیص ویژگیهای رهبری خبرسازی میکنند. اهداف این نوع جریانات چیست؟
مجلس خبرگان رهبری یک تشکیلاتی است در رأس نظام که بر همه دستگاهها امتیاز دارد چراکه خبرگان رهبری است و طبیعی است افرادی که سیاسی فکر میکنند، به زعم خودشان می اندیشند که با نفوذ در این جریان میتوان در مسائل رهبری دخالت کرد. در حالی که اشتباه میکنند. خبرگان هیچ دخالتی در جریان رهبری ندارد، یعنی آنها فکر میکنند اگر بتوانند در خبرگان نفوذ کنند میتوانند از یک رهبر در جریان سیاسی خودشان یا در مسیر کارها و مبانی سیاسی خودشان استفاده نمایند.
اینطور نیست، رهبر باید مجتهد جامع الشرایط باشد. وقتی جامع الشرایط بود، طبیعی است که نمیتواند به هیچ جریان خاص سیاسی وابستگی پیدا کند. چرا که اگر بخواهد به یک جریان سیاسی وابستگی پیدا کند، با جامع الشرایط بودن سازگاری ندارد.
اینها هنوز معنای دقیق و معنای شرعی ولایت فقیه و رهبری را بر مبنای نیابت عامّ از امام زمان تشخیص ندادهاند و آن را یک تشکیلات سیاسی میدانند که الان در این تشکیلات سیاسی دخالت یا نفوذ نمایند و رهبری را در خط جریان خودشان قرار بدهند و به این وسیله در جهت قدرت یابی جلو بیفتند.
اشتباه اینها همین است که فکر میکنند مجلس خبرگان جایی است که یک جریان سیاسی بیاید و آنجا را ابزار قدرت یابی خودش کند.
ولی مردم ما بصیرت دینی دارند. مسئله خبرگان ارتباط مستقیمی با جریان اعتقاد دینی مردم و تکلیف شرعی مردم در عرصه مدیریت اجتماعی دارد. یعنی به هیچ وجه یک جریان سیاسی نمیتواند بیاید برای مردم رهبرتراش باشد. در این نظام جمهوری اسلامی، میتوان رئیس جمهور درست کرد برای مردم، نماینده مجلس درست کرد برای مردم؛ اما رهبر تراشی به وسیله جریانهای سیاسی ممکن نیست.
رهبری یک صاحب پرچم است از طریق وجود ذات اقدس امام زمان علیه السلام، و تقریباً یک مقدار معنویتهای خاصّی رهبری را حمایت و در عرصه ظاهر میکند، که ابزار اجرایش خبرگان است.
چرا عده ای در تلاش هستند آیین نامه داخلی خبرگان تغییرات خاصی داشته باشد؟ مثلاً بحث نظارت بر رهبری یا مؤسسات زیر مجموعه دفتر رهبری را مطرح می کنند؟
مجلس خبرگان کمیسیونی برای آیین نامه دارد که اعضایی از خبرگان رهبری در آن عضو هستند. خوب گاهی از اوقات به نظرشان میرسد برخی از آیین نامهها تغییر و تبدیلی داشته باشند؛ طبیعی است که کمیسیون آیین نامه وظیفهاش همین است که پیشنهادات را بررسی میکند و به هیئت رئیسه می دهد. اگر هیئت رئیسه موافق بودند مطرح میکنند و اگر موافق نبودند مطرح نمیکنند.
اما اینکه ما بگوییم در کمیسیون آیین نامه افرادی نفوذ کردند که میخواهند برخی از کارها ر آ انجام بدهند، الحمدلله آنجا اکثراً فقهایی هستند که بصیر و آگاه بوده و تحت تأثیر چیزی قرار نمیگیرند.
موضوع نظارت بر مجموعههای زیر مجموعه رهبری در مجلس پیشین خبرگان رهبری مطرح شد که با شخص رهبر معظم انقلاب مشورت شد و ایشان اشکال فقهی گرفتند به این قضیه. در حقیقت نظارت بر آن مجموعه ها وظیفه مجلس خبرگان رهبری نیست. چرا که وظیفه خبرگان نظارت بر شرایط رهبری است و نظارت بر عملکرد رهبر تعریف نمیشود. باز تأکید می کنم که مولّی علیه بر ولیّ خود نمیتواند نظارت داشته باشد. فلذا این فکری بوده است که برخی از افراد مطرح کردهاند که با مبانی فقهی نیز سازگار نیست.
منبع: فرهنگ نیوز
در همین رابطه خبرنگار فرهنگ نیوز در گفتگویی با «آیت الله سید احمد علم الهدی» عضو مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه مشهد مقدس به بررسی برخی از این شبهات پرداخته است.
چرا برخی در رسانههای مختلف میخواهند بحث نظارت شورای نگهبان در انتخابات مجلس خبرگان وجود نداشته باشد؟
ابتدا توجه داشته باشید که شورای نگهبان تشکیلات منسجم و منظمی است و به همه مراکز اطلاع رسانی کشور مرتبط است و نسبت به تمام جزئیات افراد اطلاع دارد.
عده ای فکر میکنند که اگر تشکیلات دیگری که به انسجام شورای نگهبان نباشد و این ارتباط قوی و اثرگذار را هم با جریانهای اطلاع رسانی و شبکههای مختلف اطلاعاتی نداشته باشد نظارت کند، شاید بشود در آنجا نفوذ کرد و افرادی که در هر حال فکر میکنند اینها به یک سلسله مشکلاتی برخورد کنند در مسئله تأییدشان راحت تر بتوانند رأی بیاورند و بهتر بتوانند کاندیدا بشوند.
با این فرض ضمن اینکه شورای نگهبان، شش نفر فقیه مجتهد مطلق وجود دارد و مورد تأیید رهبری نیز هست؛ طبیعی است که شش فرد مجتهد در شناخت فقیه و مجتهدی که شایستگی کاندیداتوری خبرگان را داشته باشد آگاه تر و واردتر هستند.
از طرف دیگر دستگاههای حوزوی و مرتبط با حوزه درست است که در تشخیص فقیه وارد و مسلّط هستند اما آن انسجام تشکیلاتی شورای نگهبان را نداشته و ضمناً آن شبکههای ارتباطی آنها با سیستمهای اطلاعاتی آنقدر نیست. لذا در آیین نامه و قانون مجلس خبرگان آمده است که شورای نگهبان باید تأیید نماید.
برخی می گویند چرا اساتید دانشگاه و برخی دیگر از نخبگان کشور چون فقیه نیستند، در مجلس خبرگان جایی ندارند؟
دقت بفرمایید؛ این مجلس، مجلس خبرگان رهبری است نه مجلس نخبگان که نیاز داشته باشد هر نخبه ای در آن حضور یابد. خبرگان رهبری، خبره تشخیص رهبری هستند، و رهبری ولی فقیه است و ولی فقیه نیز عبارت از مجتهد جامع الشرایط است.
این را یک مجتهد میتواند تشخیص بدهد، غیر مجتهد که نمیتواند مجتهد جامع الشرایط را تشخیص بدهد. مجتهد جامع الشرایط و دیگر ویژگیهای آن باید در بین مجتهدین تشخیص داده شود.
حضور نخبه یا متخصصی غیر از خبرگان ولی فقیه چه ضرورتی دارد؟ مثل این است که در بحث بنای ساختمان که باید مهندسین حضور داشته باشند؛ ما بگوییم نه دکترها نیز باید شرکت داشته باشند، فقها و متکلمین نیز باشند!
این لزومی ندارد، ما نمیخواهیم که مجلس خبرگان، کشور را اداره کند یا در مدیریتهای کشور دخالت کند. مجلس خبرگان تنها برای تشخیص ولی فقیه است، که ولی فقیه جامع الشرایط تنها توسط مجتهدین قابل تشخیص و شناسایی است.
پاسخ شما به برخی که مطرح میکنند خبرگان نظارت بر عملکرد رهبری نداشته و بیشتر حالت تشریفاتی دارد، چیست؟
اینها معنای نظارت را متوجه نشدند. نظارت بر رهبری، نظارت بر رهبر نیست، نظارت بر اصل ولایت است که معنای آن صیانت از ولایت است. یعنی نظارت بر این است، که آیا ضوابط جامع الشرایط بودن این مجتهد برای رهبری تداوم دارد یا ندارد.
این نوع نظارت، نظارت بر رهبری است و نظارت بر رهبر نیست، و نظارت بر ولایت است، که آیا ولایت محفوظ است با وجود این رهبر یا نه.
اما بر عملکرد مقام ولی امر، کسی نمیتواند نظارت کند، چراکه خبرگان مولّی علیه ولی امر هستند، و هیچ مولّی علیه ناظر بر اعمال ولی خودش نیست.
ولی فقیه بر همه ولایت شرعی دارد؛ از جمله بر مجلس خبرگان، و مولّی علیه نمیتواند بر ولیّ خویش نظارت نماید.
این نظارت به معنی نظارت بر بقاء رهبر در شرایط است که به معنای صیانت از ولایت است. آن مقام رهبری و ولایت در یک صیانتی قرار میگیرد و با سقوط شرایط در رهبر بالفعل، رهبری از فرد سلب میشود.
چرا عده ای مطالبه میکنند که هرساله مجلس خبرگان از عملکرد خود گزارشی ارائه دهد؟
همانطور که گفته شد این مجلس بر عملکرد رهبر نظارتی ندارد که لازم باشد آن را گزارش بدهند. این نظارت بر بقاء شرایط در رهبری است. بنابراین اگر یک روزی خدای نکرده شرایط در رهبری سقوط نماید، آن موقع به مردم خبر می دهند.
اصل جایگاه خبرگان رهبری از مردم سه وکالت شرعی دارد:
1- وکالت اولیه نمایندگی از طرف مردم دارند که مجتهد جامع الشرایط را تشخیص بدهند.
2- وکالت به این است که بروند از طرف مردم با مجتهد جامع الشرایط بیعت کنند.
3- وکالت به این است که از طرف مردم نظارت کنند بر اینکه شرایط در این رهبر باقی باشد.
طبیعی است وقتی شرایط در رهبر سقوط کرد باید به موکّلین خود بگویند که فلان شرط از رهبری در این فرد سقوط کرده و باز با توجه به وکالتی که از طرف مردم دارند، دنبال رهبر دیگری بروند. ولی وقتی شرایط در رهبری سقوط نکرده است، به موکلین خودشان چه چیزی را گزارش بدهند؟
تمام اشتباه در این است که برخی نظارت را اشتباه متوجه شدهاند که نظارت بر عملکرد رهبر است، در حالی که این نظارت معنا ندارد چراکه رهبر ولی است و هیچ مولّی علیه بر مولای خود نظارت ندارد.
یک سری جریانها با برجسته نمودن نقش نظارتی و انتصابی رهبری توسط خبرگان، به جای کشف و تشخیص ویژگیهای رهبری خبرسازی میکنند. اهداف این نوع جریانات چیست؟
مجلس خبرگان رهبری یک تشکیلاتی است در رأس نظام که بر همه دستگاهها امتیاز دارد چراکه خبرگان رهبری است و طبیعی است افرادی که سیاسی فکر میکنند، به زعم خودشان می اندیشند که با نفوذ در این جریان میتوان در مسائل رهبری دخالت کرد. در حالی که اشتباه میکنند. خبرگان هیچ دخالتی در جریان رهبری ندارد، یعنی آنها فکر میکنند اگر بتوانند در خبرگان نفوذ کنند میتوانند از یک رهبر در جریان سیاسی خودشان یا در مسیر کارها و مبانی سیاسی خودشان استفاده نمایند.
اینطور نیست، رهبر باید مجتهد جامع الشرایط باشد. وقتی جامع الشرایط بود، طبیعی است که نمیتواند به هیچ جریان خاص سیاسی وابستگی پیدا کند. چرا که اگر بخواهد به یک جریان سیاسی وابستگی پیدا کند، با جامع الشرایط بودن سازگاری ندارد.
اینها هنوز معنای دقیق و معنای شرعی ولایت فقیه و رهبری را بر مبنای نیابت عامّ از امام زمان تشخیص ندادهاند و آن را یک تشکیلات سیاسی میدانند که الان در این تشکیلات سیاسی دخالت یا نفوذ نمایند و رهبری را در خط جریان خودشان قرار بدهند و به این وسیله در جهت قدرت یابی جلو بیفتند.
اشتباه اینها همین است که فکر میکنند مجلس خبرگان جایی است که یک جریان سیاسی بیاید و آنجا را ابزار قدرت یابی خودش کند.
ولی مردم ما بصیرت دینی دارند. مسئله خبرگان ارتباط مستقیمی با جریان اعتقاد دینی مردم و تکلیف شرعی مردم در عرصه مدیریت اجتماعی دارد. یعنی به هیچ وجه یک جریان سیاسی نمیتواند بیاید برای مردم رهبرتراش باشد. در این نظام جمهوری اسلامی، میتوان رئیس جمهور درست کرد برای مردم، نماینده مجلس درست کرد برای مردم؛ اما رهبر تراشی به وسیله جریانهای سیاسی ممکن نیست.
رهبری یک صاحب پرچم است از طریق وجود ذات اقدس امام زمان علیه السلام، و تقریباً یک مقدار معنویتهای خاصّی رهبری را حمایت و در عرصه ظاهر میکند، که ابزار اجرایش خبرگان است.
چرا عده ای در تلاش هستند آیین نامه داخلی خبرگان تغییرات خاصی داشته باشد؟ مثلاً بحث نظارت بر رهبری یا مؤسسات زیر مجموعه دفتر رهبری را مطرح می کنند؟
مجلس خبرگان کمیسیونی برای آیین نامه دارد که اعضایی از خبرگان رهبری در آن عضو هستند. خوب گاهی از اوقات به نظرشان میرسد برخی از آیین نامهها تغییر و تبدیلی داشته باشند؛ طبیعی است که کمیسیون آیین نامه وظیفهاش همین است که پیشنهادات را بررسی میکند و به هیئت رئیسه می دهد. اگر هیئت رئیسه موافق بودند مطرح میکنند و اگر موافق نبودند مطرح نمیکنند.
اما اینکه ما بگوییم در کمیسیون آیین نامه افرادی نفوذ کردند که میخواهند برخی از کارها ر آ انجام بدهند، الحمدلله آنجا اکثراً فقهایی هستند که بصیر و آگاه بوده و تحت تأثیر چیزی قرار نمیگیرند.
موضوع نظارت بر مجموعههای زیر مجموعه رهبری در مجلس پیشین خبرگان رهبری مطرح شد که با شخص رهبر معظم انقلاب مشورت شد و ایشان اشکال فقهی گرفتند به این قضیه. در حقیقت نظارت بر آن مجموعه ها وظیفه مجلس خبرگان رهبری نیست. چرا که وظیفه خبرگان نظارت بر شرایط رهبری است و نظارت بر عملکرد رهبر تعریف نمیشود. باز تأکید می کنم که مولّی علیه بر ولیّ خود نمیتواند نظارت داشته باشد. فلذا این فکری بوده است که برخی از افراد مطرح کردهاند که با مبانی فقهی نیز سازگار نیست.
منبع: فرهنگ نیوز