
به گزارش مشرق به نقل از ايلنا، سيد حسين موسويان در اين سمينار که در دانشگاه پرينستون آمريکا برگزار شد چهار محور را بعنوان نقشه راه براي موفقيت مذاکرات هسته اي ايران و کشورهاي عضو 1+5 پيشنهاد داد.عضو سابق تيم مذاکره کننده هسته اي کشورمان ، در تجزيه و تحليل ديپلماسي هسته اي 20 ساله ايران در دوران قبل از انقلاب با ارائه مستندات تاريخي گفت : هدف نهايي شاه دسترسي به بمب اتم بود و اگر حکومت او ادامه پيدا مي کرد، امروزه زرادخانه هاي بمب هسته اي ايران در سطح هند و پاکستان بود. وي با تشريح حمايتهاي گسترده اروپا و آمريکا از برنامه هاي هسته اي شاه گفت: در اين دوره اروپا و آمريکا در اجراي پروژه هاي هسته اي اعم از نيروگاه و غني سازي به رقابت و مسابقه پرداخته بطوريکه فقط سه کشور امريکا، انگليس و فرانسه ظرف مدت چند سال بيش از 5 ميليلرد دلار قرارداد هسته اي با ايران امضاء کردند.
موسويان سپس در تشريح سياست هسته اي ايران بعد از انقلاب اسلامي 1357 و با اشاره به مخالفت امام خميني (ره) با سياستهاي جاه طلبانه شاه گفت: غرب يک تشکر و قدرداني بزرگ مديون انقلاب اسلامي ايران است زيرا که رهبري انقلاب سلامي با سياستهاي شاه مخالفت کرد بطوريکه جهان امروز پس از گذشت 32 سال از انقلاب معترف است که برنامه هسته اي ايرا ن انحرافي به سمت ساخت سلاح هسته اي نداشته است. تنها نيروگاه هسته اي ايرا ن هم بعد از 37 سال هنوز راه اندازي کامل نشده و حتي سايت غني سازي نطنز نيز هنوز قادر به تامين سوخت نيروگاه بوشهرنيست. در حاليکه آمريکا و غرب بدنبال ايجاد 23 نيروگاه هسته اي تا سال 1380 و حمايت از شاه براي ايجاد سايتهاي متعدد غني سازي براي ايرا ن بود و نظام شاهنشاهي هم يک نظام ديکتاتوري بود.
موسويان در ادامه پيوستن ايران به معاهده سلاحهاي شيميايي (CWC)، معاهده سلاحهاي بيولوژيک (BWC) و معاهده منع آزمايشهاي هسته اي (CTBT) را نشان بارز تعهدات حقوقي و سياسي جمهوري اسلامي در مبارزه با سلاحهاي کشتار جمعي دانست و مخالفت حضرت امام (ره) با استفاده از سلاحهاي شيميايي عليه عراق در جنگ تحميلي 8 ساله در دهه 80 و دستور مقام رهبري به نيروهاي مسلح در مخالفت با ساخت و توليد و بهره برداري از سلاح هسته اي در دهه 90 را نشان روشن مخالفت ايدئولوژيک جمهوري اسلامي با سلاح هسته اي و ساير سلاحهاي کشتار جمعي دانست.
معاون پيشين شورايعالي امنيت ملي سپس ديپلماسي هسته اي بعد از بحرا ن 1381 را مورد بررسي قرار داد و گفت: سياستهاي هسته اي ايران طبق قانون اساسي توسط مقام رهبري ايران تعيين و يا تاييد و سپس اجرا شده و در آينده هم به همين منوال خواهد بود.
موسويان افزود : سياست هسته اي ايرا ن در دوران رياست جمهوري آقاي خاتمي که با تاييد مقام رهبري ايرا ن عملياتي شد، بر مبناي دو خط قرمز "حفظ حقوق هسته اي" و "پيشگيري از ارجاع پرونده به شوراي امنيت سازمان ملل" بود و در قالب "سياست اعتماد سازي" ايران توانست تلاش آمريکا براي ارجاع پرونده به شوراي امنيت و اعمال تحريمهاي اقتصادي را ناکام گذاشته ، روابط اقتصادي خود با قدرتهاي صنعتي جهان همچون اروپا، چين، روسيه و هند را گسترش دهد ؛ تلاش آمريکا جهت ايجاد اجماع جهاني عليه ايرا ن را به شکست کشانده و ماهيت داوطلبانه و غير حقوقي و غير الزامي بودن تعليق را به کرسي بکشاند.
سخنگوي سابق هسته اي ايران در ادامه خاطر نشان کرد : در اين دوره مدير کل آژانس در زمستان 1381 اعلام کرد که ايران در زمره 10 کشور دارنده تکنولوژي غني سازي قرار گرفته است. همچنين در اين دوره پروژه آب سنگين اراک بدون يک لحظه توقف به کار خود ادامه داد، پروژه تبديل اورانيوم (UCF)اصفهان تکميل و مورد بهره برداري قرار گرفت و دهها تن کيک زرد هم توليد کرد و در پروژه غني سازي نطنز هم حدود 1000 سانتيريفيوژ توليد شد.
موسويان افزود : در عين حال اين دستاوردهاي بزرگ بدون هزينه هم نبود. تعليق پروژه اصفهان و مونتاژ و توليد سانتيريفيوژ در نطنز به مدت حدود 9-8 ماه و تعليق تزريق گاز به سانتيريفيوژها به مدت حدود 20 ماه هزينه اي بود که ايران پرداخت. مجريان سياستهاي هسته اي نظام در اين دوره مورد حملات سياسي و تهمت هاي عجيب و غريب برخي از عناصر سياسي در داخل قرار گرفتند که اين روند هنوز هم ادامه دارد که هدف آنها مسئله هسته اي نيست بلکه اهداف سياسي ديگري را دنبال مي کنند.
به گفته موسويان اما با وجود حسن نيت هاي ايران ، اروپا قادر به نهايي کردن يک توافق مرضي الطرفين نبود زيرا آمريکا با مذاکرا ت مخالف بود و برخي از قدرتهاي غربي نيز بدنبال کش دادن تعليق بودند. لذا در دوره آقاي خاتمي تعليق پروژه اصفهان و در دوره آقاي احمدي نژاد هم تعليق پروژه غني سازي نطنز شکسته شد.
عضو تيم مذاکره کننده هسته اي همچنين خاطرنشان کرد : ارتقاء توا ن هسته اي ايران در دوران رياست جمهوري آقاي احمدي نژاد سرعت گرفت بطوريکه امروزه و بعد از حدود 5 سال تعداد سانتيريفيوژها به 10 هزار رسيده ، ذخيره اورانيوم غني شده سطح پايين (LEU) به حدود 4 تن و توانمندي ايران در ارتقاء غني سازي از سطح 3.5% به 20% تحقق يافته و ايران حدود 40 کيلو اورانيوم غني شده 20% دارد.
وي گفت : ايران با تعيين سياستهاي هسته اي خود در دوره آقاي احمدي نژاد توانست "غير قابل بازگشت بودن" توان هسته اي خود را براي جهانيان به نمايش بگذارد. با اين وجود ، اين دستاوردهاي قابل توجه هم بدون هزينه نبود زيرا پرونده هسته اي ايران به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع شد، آمريکا توانست اجماع عليه ايران در قدرتهاي بزرگ را شکل دهد و تحريمهاي گسترده اي عليه ايران وضع کند، داوطلبانه و غير الزامي بودن تعليق را در قطعنامه سازمان ملل بصورت الزامي و اجباري در آورند و تحريمهاي اقتصادي يکجانبه فراتر از تحريمهاي سازمان ملل توسط آمريکا و برخي ديگر از قدرتهاي بزرگ صنعتي جهان همچون اروپا و ژاپن به اجرا درآيد و شوراي امنيت سازمان ملل برنامه هسته اي و موشکي ايران را تهديد صلح و امنيت جهاني تلقي کند. چنين وضعيتي هم در تاريخ روابط خارجي ايران بي سابقه بوده است.
موسويان در پايان سياستهاي تحريم اقتصادي، تهديد و فشار و تخريب عليه توان هسته اي را مورد بررسي قرار داد و تصريح کرد که اين سياستها نه تنها موجب تغيير سياست هسته اي ايران نشده و نخواهد شد بلکه نتيجه معکوس داشته و ايران را مصمم تر خواهد کرد.
وي همچنين 4 محور را بعنوان نقشه راه مناسب براي حل منصفانه و مرضي الطرفين موضوع هسته اي ايران بشرح زير ارائه کرد:
الف- قطعنامه هاي شوراي امنيت از ابتدا غير حقوقي بوده و هيچ دولتي در ايران تن به اجراي آن نخواهد داد زيرا دوران تعليق گذشته در حاليکه قطعنامه ها تعليق نامحدود آنهم الزامي و بازرسي هاي نامحدود راخواسته است. ايران بايد با درخواست داوري توسط قضات مستقلي ، اثبات غير حقوقي بودن قطعنامه هاي سازمان ملل را پيگيري و اين مانع بردا شته شود.
ب- براي شفافيت کامل ، ايران ميتواند به کليه معاهدات و ترتيبات بين المللي در زمينه هسته اي ، حداکثر همکاري را بعمل آورد لکن هيچ تعهدي فراتر از مقررات بين المللي را نپذيرد.
ج- متقابلا کشورهاي 1+5 بايد با لغو قطعنامه ها و تحريمها ، حقوق کامل هسته اي ايران از جمله غني سازي را به رسميت شناخته و در چارچوب معاهده NPT با ايران همکاري هسته اي عمل آورند.
د- تلاشهاي انجام شده در دوره آقاي احمدي نژاد براي بهبود روابط با آمريکا بيسابقه است. نامه هاي او به روساي جمهور قبلي و فعلي آمريکا و اعلام آمادگي ايران براي مذاکره بدون پيش شرط جهت بهبود روابط، بخشي از اين تلاشهاست.
اوباما هم تنها رئيس جمهور آمريکاست که بعد از انفلاب اسلامي ايران بهبود روابط با ايران ، سياست تعامل و مذاکره بدون پيش شرط را اعلام کرده است. اما اين تلاشها تا کنون به نتيجه نرسيده است زيرا هيچکدام از دو طرف يک طرح عملياتي جامع را عرضه نکرده است. چنين طرح عملياتي از طريق مذاکره مستقيم نمايندگان دو کشور ميتواند تلاشهاي روساي جمهور دو کشور را به نتيجه برساند . بايد اقدامات خصمانه در اين دوره متوقف و به زمينه هاي منافع مشترک همچون مبارزه عليه القاعده و مواد مخدر اولويت داده شود و طرح جامعي در محورهاي دو جانبه،منطقه اي و بين المللي شامل منافع و نگراني ها ي مشترک در دستور کار گفتگوهاي دو کشور قرار گيرد.