و علي الثلاثه الذين خلفوا حتي اذا ضاقت عليهم الارض بما رحبت و ضاقت عليهم انفسهم
«بر آن سه تن بازمانده از رسول خدا و حکم ولي خدا، زمين با همه فراخياش بسيار تنگ شد و به ستوه آمدند.»
خبرگزاريها در سوم بهمن ماه 89، 22 روز قبل از 25 بهمن از قول آقاي هاشمي اعلام کردند: «مواضعم همان است که در نماز جمعه 26 تير گفتم.» اگرچه در 22 خرداد 88، حماسه بيسابقهاي از حضور و مشارکت مردم در انتخابات واقع شده بود.
تلاش گسترده دشمنان ملت و انقلاب بويژه مثلث امريکا، انگليس و رژيم اشغالگر در محو انقلاب و عبور از نظام اسلامي با شکستي مفتضحانه مواجه شده بود و وحدت و اقتدار ملي به نحو بيسابقهاي به نمايش گذاشته شده بود، ولي آقاي هاشمي در خطبه 26 تير، شرايط کشور را "بحراني" توصيف کرد و خواستار آزادي متهمان بازداشت شده فتنه و... شد. متهماني که در 25 و 30 خرداد با قتل و کشتار و تخريب اماکن عمومي و اموال مردم، زنان و مردان و جوانان بيگناهي را به قتل رسانده، مساجد را آتش زده و مردم بيگناه را آشکارا مضروب و مجروح نموده و بيرحمانه به همه حقوق و آزاديهاي مردم هجوم آورده بودند، کودتاوار، حق آزادي و انتخاب مردم را ناديده گرفته و قانون اساسي را زير پا گذاشته بودند و عليه اسلام و نظام ديني شعار داده بودند.
ممکن بود آن روز آقاي هاشمي اين وضعيت را ناديده گرفته باشد، ولي حوادث روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و بهويژه عاشوراي 88 را هم نديد؟ آقاي هاشمي چگونه هتک حرمت امام، هتک شعارهاي ماندگار امام در دفاع از قدس شريف را "حق" فتنهگران ميدانست؟ ايشان چگونه با حضور فرزندان خود که هميشه حامي آنان بوده و در آخرين مصاحبه خود بار ديگر از آنان دفاع کرده است، هتک حرمت عاشورا و جسارت بيسابقه به عزاداران را شاهد بود و تأييد کرد؟
بعد از عبور از همه وقايعي که فتنهگران در طول هشت ماه و بعد از آن آفريدند، در آستانه سي و دومين سالگرد انقلاب شکوهمند اسلامي، جسور و مغرور بار ديگر بر همه اين رفتارهاي شيطاني صحه گذاشت و چراغ سبزي را روشن کرد که "موسوي و کروبي" 25 بهمن را روز فتنه ديگري اعلام کنند. ملت منتظر اين پاسخ است که بين اين بيان و فساد 25 بهمن چه رابطه و نسبتي وجود داشته است؟ کما اينکه اين پرسش نيز همچنان باقي است که بين بيانيه و نامه بيسلام نوزدهم خرداد 88 و فتنههاي بعد از آن چه رابطهاي بوده است؟
بعد از حماسه پرشکوه 22 بهمن، روز وحدت و اقتدار و حرکت بر آرمانهاي عدالتخواهانه انقلاب اسلامي، آتشافروزي 25 بهمن و قتل اشخاص بيگناه و مضروب و مجروح نمودن تعدادي از مردم و نيروهاي انتظامي و حافظ امنيت، از سوي چه کساني تحريک، سازماندهي و حمايت شده است؟
آقاي هاشمي در آستانه 22 بهمن و نيز اجلاس مجلس خبرگان رهبري که بايد انتخاب رياست مجلس نيز برگزار شود، در شرايطي که با موج گستردهاي از اعتراضات ملي با خود مواجه است، با چه هدف و رويکردي اينگونه آشکار مواضع فتنه را تأييد و محرک حرکت ضد ملي 25 بهمن شده است؟ با چه پشتوانه و انديشهاي، در نقض اين اصول بيمحاباست. و هيچ نگراني ندارد!
گناه اين ملت، جز پايداري، استقامت بر حق، صلابت در برابر دشمن، عدالتخواهي، آزادمنشي، ظلمستيزي و فسادسوزي چيست؟ و چرا پايداري بر اين اصول از نظر ايشان "بحران" تعريف ميگردد؟ حرکت خودجوش ملت بزرگ ايران در دو روز اخير، که تجلي بصيرت، وفاداري به نظام اسلامي و اوج عشق و ارادت به ولايت و تبعيتپذيري آنان از رهبر معظم انقلاب اسلامي است، همچون حرکت مردم قهرمان ايلام در خرداد 1360 در مورد بنيصدر ميماند که بلافاصله منجر به عزل او از فرماندهي کل قوا از سوي امام(ره) شد. در حقيقت نتوانست آنچه را از رهبر انقلاب کسب کرده، حفاظت کند!
اينک اين رفتار حجت را بر همه قوا تمام ميکند:
1- مجلس محترم خبرگان رهبري اينک در برابر اظهارنظر مردمي قرار دارد که شايد روزي به رئيس مجلس به عنوان نماينده رأي داده باشند، اينک در برابر نگرش او به رهبري و در برابر عدم صدق و وفاداري او، اعلام موضع کردهاند! و حجت بر نمايندگان محترم در اتخاذ تصميم در اين ارتباط تمام است.
2- براي قوه قضائيه، با بيش از يک سال مماشات با رجال فتنه عليرغم محکوميت قاطع سران فتنه به وسيله افکار عمومي، هنگام آن رسيده است که در وقت اضافي، تيغ عدالت را يکسان براي همه قانونشکنان تيز کند و عدالت را برقرار سازد. براي ملت دشوار است که در نظام عدل اسلامي، مجازات عاملان اين فتنه بزرگ را شاهد باشند، لکن آمران و مسببان اصلي فتنه در حاشيه امن و مصون از پيگرد قضايي و قانوني باشند.
3- وزارت علوم در مورد عضويت برخي سران فتنه در نهادهاي آموزشي تصميم قاطع و قانوني اتخاذ کند. آيا موسوي همچنان عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت مدرس است؟
4- و بر کساني که غرب قبله آمال آنان است، معناي دموکراسي امريکايي - اروپايي را در اقدامات اراذل مشاهده کنند و ماهيت تمدن امروز غرب را شاهد باشند، تمدني که رأي آزاد مردم را هرگز برنميتابد!
حجت بر همه مسئولان در برخورد با ساختارشکنان و قانونستيزان تمام است. اما بر فتنهگران آن روز که امام راحل(ره) در برابر باجگيري موسوي از نظام و استعفا و مخفي شدن به او هشدار داد که ملت از اين مسائل فراوان ديده و اراده آنان را اين تهديدها تکان نميدهد و آن روز که رهبر معظم انقلاب بزرگوارانه در 29 خردادماه 88، فرصت تمکين به قانون و عدل را براي فتنهگران فراهم کرد، حجت بر آنان تمام شده بود. اينک کساني که صبر و تحمل و مماشات را شرط آرامش و وحدت ميدانند، يک بار ديگر در سخنان امام(ره) در اوج اقدامات تروريستي منافقان در سال 1360 تأمل کنند که خطاب به ليبرالها فرمودند: شما هميشه به من توصيه ميکنيد که خشونت نکن، يک بار هم به منافقان بگوييد که ترور نکنند، چرا هميشه امر به معروف و نهي از منکر اينان متوجه حاکم عدل و اجراي عدالت است؟