گروه جنگ نرم مشرق- چند سوال مهم: تا به حال فكر كردهايد كه چرا يك همبرگر يا پيتزا، قيمتي در حدود 5 تا 10 هزار تومان دارد و شما ميتوانيد با آن شكم خود را سير كنيد و از طعم آن لذت ببريد اما هنگام خريد سبزيجات، ميوه، گوشت و حبوباتي (البته اگر طبيعي باشند) كه براي تهيه يك غذاي سالم به كار ميآيند بايد براي هر كدام حداقل 15 هزار تومان هزينه كنيد؟
تا به حال به اين فكر كردهايد كه چرا مردم ايران حاضرند براي يك عمل قلب، يا ويزيت يك پزشك متخصص، و يا حتي صرف يك شام ساده در رستوران (براي 4 نفر حدود 50 هزار تومان) مبالغ سنگيني را بپردازند اما وقتي پاي خريد عسل واقعا طبيعي، يا روغن زيتون و يا روغن كنجد حقيقتا اصلي ميرسد، به نخستين چيزي كه توجه ميكنند قيمت آن است؟
آيا تا به حال به اين فكر كردهايد كه چرا روغن موتور اتومبيل كه به صورت شيميايي توليد ميشود و تقريبا هيچ محدوديتي براي توليد آن نيست قيمتي در حدود 10 تا 15 هزار تومان دارد، اما روغن مايع خوراكياي كه همه ما مصرف ميكنيم و گياهي است و محدوديت توليد دارد و از مزرعه تا خانه فرآيندي پيچيده را طي ميكند با قيمت 3 تا 6 هزار تومان به فروش ميرسد؟
آيا تا به حال به اين فكر كردهايد كه چرا جوانترها هنگام خريد محصولات طبيعي از برخي عطاريها سرشان كلاه ميرود اما بزرگترهايي كه طعم غذاي طبيعي را در جواني چشيده بودهاند نه؟
در بررسي مستندهاي صنايع غذايي آمريكا، دري باز ميكنيم به سوي مفهوم سبك زندگي در تغذيه ايراني. مقدمه آمريكايي اين مطلب ادامهدار، از اين رو انتخاب شده است كه صنعت غذا از غرب بر ما تحميل شد و ما چشمبسته به دنبال آنها و استانداردهاي غير استاندارد آنان رفتهايم.در پنجاه سال گذشته عادت غذايي ما بيشتر از ده هزار سال قبل تغيير كرده، اما تصاوير مزرعه كه در قديم براي فروش محصولات غذايي استفاده ميشد هنوز به همان شكل باقي مانده است. سوپر ماركتهاي امروزه به طور متوسط 47000 كالا در خودشان دارند.
در سوپر ماركتهاي آمريكا فصلها معنايي ندارند. الان در هر فصلي گوجهفرنگي هست. در آن سر دنيا كشت شدند و وقتي سبز بودند برداشت شدند و با گاز اتيلن پخته شدند اما فقط ظاهر گوجه فرنگي را دارد و خواص آن را ندارد.
در راهرو مواد گوشتي ديگر هيچ استخواني به چشم نميخورد. مابين ما و صنايع غذايي، به عمد يك پرده كشيده شده؛ صنايع غذايي تمايل ندارند كه ما در مورد چيزي كه ميخوريم حقيقت را بدانيم شايد اگر ميدانستيم چه ميخوريم ديگر به آن لب نميزديم.
اگر زنجيرههاي غذايي را دنبال كنيد و به منشا اين بستههاي گوشتي برسيد با واقعيتي كاملا متفاوت روبرو خواهيد شد. واقعيت اين است كه آنجا يك كارخانه است نه يك مزرعه توليدكننده اين گوشت. كارخانههاي چند مليتي بزرگ هستند كه كاملا با مزرعهداري و دامپروري بيگانه هستند. اكنون غذاهاي ما از خط مونتاژهاي عظيمي بيرون ميآيند كه در آن هم از حيوانات و هم از كارگران سو استفاده ميشود و غذا هم به مراتب خطرناكتر مي شود و اين خطرات به عمد از ما مخفي نگاه داشته ميشود. گروه كوچكي از شركتهاي چند مليتي كنترل كامل سيستمهاي غذايي را به دست گرفتند و از بذر تا بازار به دست آنهاست.
مساله اين نيست كه چه مي خوريم! مساله اين است كه اجازه نداريم هر حرفي را بزنيم؛ اجازه نداريم هر چيزي را بخوانيم؛ پس خطري كه ما را تهديد مي كند خطري بيش از سلامتي ماست.
كل سيستم صنايع غذايي با فست فود شروع شد. در دهه 1930 نوع جديدي از رستوران پديدار شد. چيزي كه موسوم به «غذاي سر راهي» شد برادران مكدونالد در اين زمينه خيلي موفق عمل كردند.
برادران مكدونالد
آنها خواستند كه با سادهسازي فرآيند تهيه غذا، هزينهها را كاهش دهند بنابراين همه پادوهايشان را اخراج كردند و خيلي از غذاها را از ليست غذاييشان حذف كردند. با اين كار آنها يك ايده انقلابي در زمينه مديريت رستوران بوجود آوردند.
پايه و اساس كار آنها پياده كردن سيستم كارخانهاي در رستوران بود. آن دو به كارگران آموزش دادند كه فقط يك كار بكنند؛ آنها با اين ترفند توانستند دستمزدها را كاهش دهند و جايگزيني كارگران به راحتي امكانپذير بود. غذاي آنها ارزان و طعم خوبي داشت و اين باعث شد رستورانهاي مك دونالد به موقعيتي عالي برسد. در اين ايده، يكنواختي، انطباق و ارزانياي كه به طور گسترده و در مقياسي وسيع اعمال شده بود همه جور پيامدهاي پيش بيني نشده به همراه داشت.
وقتي مكدونالد، تبديل به بزرگترين خريدار گوشت گوساله در آمريكا شد. آنها خواستند طعم همبرگرهايشان در همه جاي دنيا يكسان باشد و اين باعث شد نحوه توليد گوشت گوساله دچار تغيير شود و شركت مكدونالد يكي از بزرگترين خريداران سيب زميني، گوشت خوك، گوشت مرغ، كاهو، گوجه فرنگي و سيب در آمريكاست.
اين رستورانهاي بزرگ زنجيرهاي به تأمينكنندگان بزرگ هم احتياج داشتند و حالا تعداد معدودي شركت كنترل سيستم غذايي ما را در دست گرفتند. در دهه 1970 پنچ شركت بستهبندي گوشت، فقط كنترل 25درصد بازار را در اختيار داشتند. امروز 4 شركت بزرگ بيشتر از 80 درصد بازار را كنترل ميكنند و همين اتفاق در زمينه گوشت خوك هم اتفاق ميافتد. حتي اگر در يك فست فود هم غذا نخوريد، بازهم گوشتي كه ميخوريد به وسيله اين سيستم توليد ميشود. وقتي به برچسب بستهبنديها نگاه ميكنيد اسامي زيادي را ميبينيد اما در واقع كنترل گوشت در دست 3 يا 4 كارخانه است.
در تاريخ هرگز شركتهاي غذايي به اين بزرگي نبودند. مثلا تايسون TYSON يكي ازبزرگترين شركتهاي بستهبندي گوشت در تاريخ دنياست. اين صنعت كل نحوه پرورش مرغ را تغيير داده است.
پس از افول صنعت تنباكو بسياري از كشاورزان جنوبي به پرورش مرغ روي آوردند.
مرغدارها مثل موم در مشت شركتها هستند چون بدهي زيادي دارند. ساختن يك سوله مرغداري چيزي بين 28هزار تا 300 هزار دلار هزينه دارد و وقتي اين سرمايهگذاري اوليه را كرديد شركتها مدام به سراغتان ميآيند و ميخواهند مرغداري با تجهيزات جديد ارتقا پيدا كند و مرغدار هم ديگر هيچ چارهاي ندارد. مرغدار مجبور است اينكارها را بكند وگرنه قراردادش باطل ميشود. آنها اينجوري مرغدارها را تحت كنترل خودشان در ميآورند تا بيشتر به بانك بروند و پول بيشتري وام بگيرند و در نتيجه بدهي بيشتري داشته باشند. اينكه انسان هيچ اختياري روي كسب و كار خودش نداشته باشد خيلي تحقيرآميز است؛ مانند بردگي است.
وقتي خواستم از سازوكار سيستم صنايع غذايي با خبر شوم شروع كارم خيلي ساده بود؛ تصميم گرفتم رد پاي منابع غذاييمان را دنبال كنم. اين تنوع يك حق است؛ اينجا فقط چند شركت نقش دارند و محصولات غذايي چند تايي بيشتر نيست. چيزي كه بيشتر از همه من را متعجب كرد اين بود كه وقتي رد پاي غذاها را به سوي منبعشان دنبال ميكردم مدام سر از يك جا در ميآوردم، آنجا يك مزرعه ذرت در آيووا بود.
معلوم شد كه خيلي از مواد غذايي ما اشكال مختلف و هوشمندانهاي از ذرت است. ذرت يك گياه فوقالعاده جالب است. صد سال پيش يك كشاورز آمريكايي ميتوانست در نيم هكتار زمين در حدود 500 كيلوگرم ذرت توليد كند. امروز در همان زمين توليد 5 تن ذرت هم كار سختي نيست. اين دستآوردي است كه بايد اعتبار آن را به توليدكنندگان بذر داد و همچنين به توليدكنندگان كود شيميايي و آفتكشها. امروز در آمريكا 30 درصد مزارع ما به زير كشت ذرت رفته و مسبب آن سياستگذاريهاي دولت بوده، سياستگذاريهايي كه به ما اجازه ميدهد ذرت را پايينتر از نرخ توليد برداشت كنيم.
حقيقت اين است كه دولت به ما پول ميدهد كه بيش از حد متعارف ذرت توليد كنيم و عامل آن هم منافع شركتهاي بزرگ و چند مليتي است. چيزي كه باعث ميشود دولت اين همه كشت ذرت را ترويج كند شركتهاي كارگيل، اي دي ام، تايسون، و اسميث فيلد است. منافع اين شركتها ايجاب ميكند كه ذرتها را زير نرخ توليد بخرند. آنها از پول هنگفت و سودي كه عايدشان ميشود استفاده ميكنند تا به كنگره فشار بياورند و لايحه كشاورزي كنوني تشكيل بشود.
لايحه كشاورزي كه واقعا بايد اسمش را لايحه غذا گذاشت، قوانين كل اقتصاد غذايي را مدون ميكند. تمركز سياستگذاريها در زمينه كشاورزي هميشه بر روي محصولات مصرفي بوده چون ميشود آنها را ذخيره كرد. ما كشاورزان را تشويق ميكنيم تا جايي كه ميتوانند ذرت كشت كنند تا رشد كنند تا قوي شوند. ما با توجه به ميزان توليد كشاورزان به آنها يارانه ميدهيم.
گاوها در طول تاريخ تكامل براي خوردن ذرت سازگار نشدند. از لحاظ تكاملي، آنها براي خوردن علف طراحي شدند و تنها دليلي كه توليدكنندگان از ذرت استفاده ميكنند اين است كه ذرت ارزان است و به سرعت چاق ميكند.
كوين يك پسر بچه دو سال و نيمه مبتلا به E-COLI شده، او ظرف دوازده روز بعد از خوردن آن همبرگر از بين رفت. خيليها مثل كوين به اين سرنوشت دچار شدند.
سيستم غذايي هميشه به دنبال راهي براي بازدهي بيشتر است اما هر گام جديد به سوي بازدهي منجر به مشكلات جديدي ميشود. اگر فقط 5 روز رژيم ذرت گاوها را قطع كنيم و در عوض به انها علف بدهيم آنها 80 درصد اي-كولاي موجود در شكمشان را از دست ميدهند البته اين كاري نيست كه صنعت دامپروري بكند. رهيافت دامپروري صنعتي وقتي با مشكلي مثل اين مواجه ميشود اين نيست كه برگردد و ببيند مشكل سيستم در كجاست بلكه اين است كه با توسل به صنعت به نوعي مشكل را رفع و رجوع كند تا سيستم بتواند دوام بياورد.
علت گرايش بسياري از افراد جامعه چه در آمريكا و چه در ساير نقاط كره زمين به فست فود چيست؟ ارزاني فست فود؟ خوشمزه بودن فست فود؟ يا عوض شدن ضائقه مردم و گرايش آنان به غذاهاي پرچرب و پركالري مثل فست فود؟
دليل اينكه آن كالريها در آمريكا ارزانتر هستند اين است كه به آنها يارانه ميدهند و اين مستقيما برميگردد به نوع كشاورزي و سيستمهاي مزرعهداري كه داريم و تمام غذاهاي اسنكفود در آمريكا از محصولات زراعي يارانه ساخته شدهاند؛ از ذرت و دانههاي سويا. ارزان شدن آن كالريها باعث شده يكي از نشانگرهاي چاقي، سطح درآمد باشد.
ما طوري تكامل پيدا كرديم كه به سه طعم تمايل داشته باشيم. نمك و روغن و شكر در طبيعت خيلي نادر هستند اما امروزه در همه جا با حجم زياد در دسترس ماست ما سالانه صدها پوند شكر مصرف مي كنيم اين رژيم غذايي شامل شربت ذرت با فروكتوز بالا و كربوهيدرات هاي اصلاح شده باعث افزايش ناگهاني انسولين ميشود و به تدريج سيستم سوخت و ساز قند بدن را دچار فرسودگي ميكند.
در خانواده خود و اطرافيان دقت كنيد. چند نفر مبتلا به ديابت هستند؟ آيا درصد ابتلا به ديابت بيشتر از قبل نشده؟
فقط از جايي خريد كنيد كه با كارگران حيوانات و محيط زيست با احترام برخورد ميكنند.
وقتي سوپر ماركت ميرويد چيزهايي بخريد كه مطابق فصل هستند، غذاي طبيعي بخريد و بدانيد در غذاي شما چيست.
يك وعده غذاي معمولي از1500 مايل آن سوتر از مزرعه به سوپر ماركت رسيده. غذاهاي محلي بخريد و از بازار مزرعه خريد كنيد. يك باغچه بكاريد اگر چه كوچك، با خانوادهتان آشپزي كنيد و در كنار هم غذا بخوريد. از خداوند غذايي سالم و نيكو طلب كنيد و بابت آن شاكر باشيد.