کد خبر 290960
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۰

مرتب آنها را می زدند و می پرسیدند با چه کسانی ارتباط داشته و با کدام سربازها در رابطه بوده اند و غیره. ولی هیچ ارتباطی در کار نبود، آنها می خواستند همینطوری فرار کنند و از زیر سیم خاردار بزنند بیرون و به طرف مرز سوریه بروند.

گروه جهاد و مقاومت مشرق به نقل از سایت جامع آزادگان: خاطرات اسارت در کنار همه سختی ها و عذاب‌هایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامه ای بود که آخرش خوش درآمد. آنچه می خوانید بخشی از خاطرات آزاده رضا کاکا است:
 
دومین فراری که در اردوگاه رمادی اتفاق افتاد، توسط دو نفر از آسایشگاه ۱۶ (از قاطع ۱ ) بود. آن ها طی چند روز، با استفاده از چند سیم که به هم تابیده و چیزی شبیه اره ی آهن بر ساخته بودند، میله ها را بریده ولی آن ها را به حالت طبیعی خود گذاشته بودند تا در فرصت مناسب از آن استفاده کنند. به هر حال این دو تقریباً خودشان را آماده کرده و مقدرای آذوقه برداشته بودند.
 
ساعت ۱۱ شب، میله هایی را که بریده بودند، برمی دارند و به وسیله ی طنابی که آماده کرده بودند، پایین می روند. تا زیر سیم خاردار ضلع شرقی هم می رسند ولی نگهبان عراقی متوجه می شود. ما ناگهان دیدیم تیراندازی شروع شد و عراقی ها ریختند. آنها را خیلی اذیت کردند. بعد بردند بغداد و حتی تا یک ماه در آسایشگاه ۶ بسته بود و مرتب آنها را می زدند و می پرسیدند با چه کسانی ارتباط داشته و با کدام سربازها در رابطه بوده اند و غیره. ولی هیچ ارتباطی در کار نبود، آنها می خواستند همینطوری فرار کنند و از زیر سیم خاردار بزنند بیرون و به طرف مرز سوریه بروند.
 
البته اینکه آن ها را زیاد سئوال پیچ می کردند به خاطر آن بود که فرار این دو نفر با کشف یک فرار دسته جمعی مقارن شده بود. نقشه ی فرار دسته جمعی بسیار حساب شده بود و تعداد برادران شرکت کننده در آن تا وقتی که با شکست مواجه شد و لو رفت، به حدود صد و پنجاه نفر می رسید و همه چیز در آن پیش بینی شده بود که چه ساعتی شروع کنند و کدام طرف بروند و همین طور طرح خلع سلاح نگهبان ها و استفاده از سلاح آن ها، طرح استفاده از نفربرهای پشت سیم خاردار که یکی را نشان کرده بودند تا بعد از خلع سلاح نگهبان ها، با آن نفربر فرار کنند.
 
البته این نقشه لو رفت و لو رفتن آن هم بدین شکل بود که بین دو نفر  از برادرانی که هر دو ادعای رهبری فرار را داشتند سر مسئله ای درگیری لفظی بوجود آمد و این درگیری باعث شد تا جاسوس های عراقی مسئله را بفهمند. خلاصه این لو رفتن مصادف با فرار آن دو برادر شد و لذا عراقی ها اینقدر اصرار داشتند تا رابطه ی آن ها با هم بفهمند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس