به گزارش مشرق، «يعقوب توکلي» مدير گروه تاريخ تمدن پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي در گفتوگو با فارس درباره علت پيروزي گفتمان سياسي حضرت امام نسبت به ساير گفتمان انقلاب اسلامي بيان داشت: از نظر جريانشناسي چهار جريان چپ در ايران وجود داشت. نخست؛ «چپ فلسفي» که منکر وجود خداوند بود، دوم؛ «چپ سياسي» که به اردوگاه سوسياليست جهان وابسته بود.
وي افزود: سومين جريان «چپ اشرافي» بود که بين دو ابر قدرت در رفتوآمد بود، عدهاي به طور خانوادگي به سمت روسيه و عدهاي ديگر به انگليس گرايش داشتند و بعد از پيروزي انقلاب کمونيستي روسيه، طرفداران سنتي تزار روسي به اردوگاه چپ پيوستند، بنابراين بسياري از اشرافزادگان جزو رهبران توده بودند. به عبارتي، از 53 نفري که در زمان شاه دستگير شدند، حدود 25 نفر آنان اشرافزاده بودند.
توکلي در مورد جريان چهارم چپ گفت: طيف ديگر «چپ اجتماعي» بودند که به نوعي تلقي آنان از جريان چپ، رهايي از مشکلات و گرفتاريهاي قدرت سرمايهداري بود.
عضو گروه تاريخ تمدن پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي خاطر نشان کرد: جريان مليگرايي نيز بيشتر به اشرافيت ليبرال دل سپرده بودند، «کريم سنجابي» رئيس ايل سنجابي و «الهيار صالح» اشرافزاده کاشاني را ميتوان از اعضاي از اين اشراف نام برد.
وي افزود: هر انقلابي نيازمند طي دو دوره تخريب و گذار است؛ انقلابيون نخست ذهنيت مردم را نسبت به نظام حاکم منفي ميکنند و سپس به وسيله راههاي متفاوت مانند جنگ مسلحانه يا نظام حزبي دست به تخريب ميزنند. در ميان مبارزان اسلامي کانونهاي مردمي مانند مساجد اين ذهنيت منفي شده را به سمت تخريب نظام حاکم سوق ميدادند.
وي ادامه داد: استراتژي جريان چپ در مرحله تخريب و گذار مشخص نبود؛ طيفي از جريان چپ براي استراتژي تخريب نظام شاهنشاهي جنگ چريکي جنگلي را انتخاب کرده بودند؛ مثلاً 15 تا 20 نفر جمع شده و به يک پاسگاه کوچک حمله بردند و عدهاي ديگر به جنگ چريکي شهري پرداختند طيفي ديگر از جريان چپ به خصوص هوادار حزب توده در ارتش نفوذ کرده و بعد شناسايي شدند.
نويسنده کتاب درخت سيب ادامه داد: جريان چپ در ايران به اين علت بزرگنمايي شدند که به سه جريان ادبي جهاني؛ همچون جريان ادبي آلماني ،فرانسه و روسيه وابسته بودند که هر سه جريان به نوعي اسطوره پرداز بودند.
وي ادامه داد: جريانهاي غالب ديگر مانند مليگراها قائل به تغيير نبوده بلکه قائل به اصلاح نظام شاهناشاهي بودند به صورت طبيعي در دوره گذار نظام شاهنشاهي مانند تخريب و تاسيس انقلاب شرکت نداشتند و در روش تغيير نظام شاهنشاهي دچار مشکل بودند براي حکومت بعد از شاه هيچ برنامهاي نداشتند.
توکلي يادآور شد: مارکسيستها معتقد بودند که امپرياليسم آنقدر قدرتمند است که جنگ ما با امپرياليسم به منزله انداختن سنگي در داخل قلعه امپرياليسم است.
مدير گروه شهدا در پروژه دايرةالمعارف دفاع مقدس گفت: تعداد افرادي که به جريان چپ در ايران تعلق داشتند پيش از 10تا 12 هزار نفر نبودند البته موجي از مردم بعد از انقلاب با جريان چپ همراه شدند که بعدها از اين جريان بريدند.
توکلي در پاسخ به اين پرسش، علت عدم همراهي بدنه اجتماعي با جريان چپ چيست، گفت: ذهنيتگرايي جريان چپ منجر شد جامعه ايران را نشناسند، به طور اصولي افرادي که باور به خدا ندارند قادر به درک درست از جامعه توحيدي نيستند.
وي ادامه داد: نظريه ولايتفقيه از زمان مرحوم ملااحمدنراقي مطرح شد و طراحان نظريه حکومت اسلامي در داخل کشور ميرزاي نائيني، شيخ فضلالله نوري و در خارج از کشور شيخ حسن البنا، ابوالعلاء مودودي و سيد قطب بودند.
مدير گروه شهدا در پروژه دايرةالمعارف دفاع مقدس ادامه داد: سالهاي آخر نظام شاهنشاهي هوداران جريان مذهبي با جريان چپ قابل مقايسه نبودند به اين علت که پايگاه انقلاب هر شهر حزب نبوده و مسجد بوده به طور اتوماتيک جريان چپ نتوانستند در بدنه اجتماعي نفوذ کنند.
وي افزود: برههي از انقلاب مورخين اسلامي دست به قلم نبرده بودند و مورخين چپگرا از اين خلاء استفاده کرده و با ذهن اسطورهاي شروع به نوشتن کردند.
توکلي در پاسخ به اين پرسش که امام چه شناختي از مردم داشته و به چه خلأ سياسي عصر خود جواب داد، خاطرنشان کرد: در کتاب «درخت سيب» نشان دادم امام شناخت خوبي از قدرت مردم و قدرت خود و مرجعيت داشت از همه مهمتر نگاه به آينده داشت.
مدير گروه تاريخ تمدن پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي گفت: نظريه ولايتفقيه از زمان مرحوم ملا احمد نراقي مطرح شد و طراحان نظريه حکومت اسلامي در داخل کشور ميرزاي نائيني، شيخ فضلالله نوري و در خارج از کشور شيخ حسن البنا، ابوالعلاء مودودي و سيد قطب بودند.