آمریکا با بین‌المللی‌سازی بحران سوریه به دنبال یک سری رویه‌سازی‌ها بوده است و این مدل را به عنوان یک رویه جاری در حقوق بین‌الملل قرار بدهد. آمریکایی‌ها به دنبال مدلی هستند که بتوانند نظام‌های سیاسی را در کشورهای دنیا بدون ورود مستقیم به جنگ از طریق این نوع مدل براندازی کنند.

گروه بین‌الملل مشرق – کنفرانس ژنو 2 با تمام تأخیرها و تهدیدهای طرف‌های مختلف به عدم حضور در حالی از امروز در شهر کوچک مونترو و تحت تدابیر شدید امنیتی برگزار می‌شود که سازمان ملل در سازمان‌دهی یک کنفرانس بین‌المللی تسلیم فشارهای آمریکا شد و دبیرکل این سازمان ساعاتی پس از دعوت رسمی ایران، دعوت خود را پس گرفت.

کنفرانس صلح سوریه در نهایت بدون حضور ایران برگزار و در حالی برگزار خواهد شد که به جز آمریکا، عربستان و معارضان، همگان بر ضرورت حضور ایران در ژنو 2 تأکید داشتند. سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه نیز در واکنش به اقدام بان‌کی‌مون به کنایه گفته است "علت این اقدام دبیرکل را باید از جان کری پرسید و ژنو 2 بدون ایران موفق نخواهد بود".

درحالی که تا ساعاتی دیگر هتل "مونترو پالاس" میزبان کنفرانس صلح سوریه خواهد بود، در گفت‌وگو با آقای هادی محمدی کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا، زمینه‌های تشکیل ژنو و مدل پیاده شده در سوریه برای تغییر نظام این کشور را از زاویه‌ای دیگر مورد بحث قرار دادیم. پروژه‌ای که به اعتقاد این کارشناس ارشد مسائل منطقه، به مدلی ناموفق برای آمریکا تبدیل شده است که اکنون تلاش می‌کند در قالب کنفرانس‌ و مذاکره به پیش ببرد.

هادی محمدی: ژنو دو پدیده‌ای است در حداکثر شرایط آشفتگی، بی برنامگی و ضعف در پروژه‌ای که توسط آمریکا و یک سری از هم پیمانان منطقه ای و اروپایی دنبال می‌شود.

چرا آمریکا و متحدانش به دنبال کنفرانس ژنو 2 هستند؟

زیرا این نشست یک کنفرانس بین المللی است و بخصوص آمریکایی ها و سعودی ها به دنبال این بودند که بحران سوریه را از یک مساله داخلی به یک مساله بین‌المللی تبدیل کنند.

آمریکا با بین‌المللی‌سازی بحران سوریه به دنبال یک سری رویه‌سازی‌ها بوده است. به دنبال این بوده است که یه سری مدل‌های مداخله‌گری برای تغییر نظام‌های سیاسی از طریق مدل پایلوتی که در سوریه پیاده سازی می‌کرد در سطح بین‌المللی حقوقی کند. و این مدل را به عنوان یک رویه جاری در حقوق بین‌الملل قرار بدهد.

آمریکایی‌ها به دنبال مدلی هستند که بتوانند نظام‌های سیاسی را در کشورهای دنیا بدون ورود مستقیم به جنگ از طریق این نوع مدل براندازی کنند.

محمدی مدلی که در سوریه در حال اجراست را متفاوت با مدلی می‌داند که در لیبی منجر به سرنگونی معمر قذافی شد و تفاوت آن بهره‌گیری از نیروهای نیابتی و شبه‌نظامیان به جای ورود مستقیم کشورها برای ساقط کردن نظام اسد است.

هادی محمدی: مدل سوریه با مدل لیبی متفاوت است. ما در لیبی شاهد این بودیم که مداخله‌گر خارجی نظام را ساقط کرد در صورتی که اینجا یک مدل دیگر است و قرار است توسط شبه نظامی‌ها و پیاده نظام جریان القاعده و جریانی که مبنای یک جریان مذهبی هست این کار رقم بخورد، ولی با مدیریت و تدبیر خارجی. این رویه‌سازی برای همه احساس خطر ایجاد کرده است. یکی از دلایلی که روس‌ها را به جدی‌تر نگاه کردن به مساله سوریه و ورای منافع تعریف شده عادی خودشان در این کشورش واد اشت این بود که روس‌ها از فردای مساله سوریه می ترسیدند. روسیه می‌داند که این رویه‌ای که امروز در سوریه در حال اجرا است می‌تواند فردا در خود روسیه پیاده‌سازی شود.

مساله ورود روسیه به مساله سوریه بر خلاف برخی از دیدگاه‌های سنتی که روسیه به منافع خودش فکر می‌کند و مساله را کوچک و قابل حل می‌بینند و گفته می‌شود که روسیه اگر بهایی دریافت کند حاضر خواهد شد از مواضع خود در حمایت از سوریه که عقب‌نشینی کند. این نگاه یک نگاه بسیار سنتی و سبک است. مساله سوریه عینا با مساله امنیت ملی و منافع ملی روسیه گره خورده است به همین خاطر روسیه حاضر می‌شود که تمام قد بایسیتد و چندین قطعنامه را که علیه سوریه مطرح میشود وتو کند، تهدید کند و خط و نشان بکشد؛ چیزی که خلاف رویه‌ای است که ما طی 20 سال گذشته – از روسیه – دیده بودیم.

بسیاری معتقدند آمریکا و کشورهای هم‌پیمانش مانند ترکیه، عربستان و قطر در صحنه کارزار سوریه، همگی به دنبال یک هدف مشترک هستند که ساقط کردن نظام بشار اسد است. اما واقعیت صحنه سوریه این است که آمریکا تنها به فکر براندازی نظام اسد نیست، بلکه در حال آزمون و خطای یک مدل جدید از مداخله‌گری در کشورهای مستقل یا مخالف غرب است تا با تبدیل کردن آن به رویه‌ای پذیرفته شده، آن را در نقاط دیگری اجرا کند. شاید حوادث امروز اوکراین نیز مدلی دیگر با شباهت‌هایی با اتفاقات سوریه باشد که با ترکیبی از بحران داخلی و فشار بین‌المللی پیگیری می‌شود.

هادی محمدی: برای اینکه متوجه شویم که آمریکا دچار چه چالش‌های جدی شده است باید این مسائل را درست متوجه شویم. آمریکا اهداف بسیار بزرگی را در سوریه دنبال می کرده است؛ اهدافی ماوراء ساقط کردن یک نظام سیاسی. یعنی نگاهی که غرب و به ویژه آمریکا به مساله سوریه داشته است خیلی متفاوت با نگاهی است که اسراییل یا عربستان و ترکیه به مساله سوریه داشتند.

آمریکا می‌خواست از طریق تمرین و مانور عملیاتی به معنای جامع آن، یک رویه‌سازی بین‌المللی ‌کند. آنها از طریق انقلاب‌های رنگی تلاش کردند که ماهیت سیاسی را در کشورهای مختلف تغییر بدهند و براندازی بکنند و در واقع نظم کشورها و مناطق مختلف را از نظر سیاسی و امنیتی بهم بزنند. این یک مدل جدید از مداخله‌گری است. آمریکا ورای همه بحث هایی که در خصوص تضمین امنیت اسراییل و یا سیاست‌هایی که مرتبط به کشورهایی مانند عربستان و ترکیه می‌شود تلاش کرد تا با استفاده از ترکیبی از قدرت سخت و نرم به دنبال این بوده است که چگونه رقبای خود را از طریق یک مدل رویه جاری در نظام بین‌الملل با کمترین هزینه به هم بریزد.

این پروژه چنان فراز و نشیب پرهزینه‌ای برای آمریکایی‌ها داشته و چون یک مدل جدید بوده و آمریکایی‌ها حاضر به هزینه زیادی برای آن نبودند. دلیل عدم هزینه توسط آمریکایی‌ها یکی شرایط خود آمریکا بوده است و یکی راهبردهایی بوده است که آمریکایی‌ها متناسب با وضعیتشان طراحی کرده بودند. لذا ناچار بودند تا به صورت واگذاری نقش به بازیگران دست دوم مانند قطر، عربستان و ترکیه در این مدل و روند، نقش واگذار کند و همین مساله باعث پیچیده‌تر و پرهزینه‌تر شدن و البته ناکامی‌های بیشتر برای آمریکا شده است.

آمریکایی‌ها در حال حاضر در بدترین وضعیت ممکن در سوریه و بسیاری از پرونده‌های منطقه‌ای به سر می‌برند و ممکن است این فرصت برای آمریکایی‌ها دیگر تکرار نشود. آمریکایی ها در ژنو یک در بهترین شرایط خود روسیه را مجبور کردند تحت عنوان ژنو یک امتیازهایی را بدهد و اکنون احساس می کنند که اگر ژنو 2 تشکیل نشود هیچ فرصت جدیدی در سوریه ندارند و باید محتوای بیانیه ژنو یک را در حداقل‌های ممکن در ژنو 2 نقد کنند.

آمریکایی‌ها می‌دانند که براساس بیانیه ژنو 1 و بیانیه‌ آن فرصتی دارند و برای آن تلاش خواهند کرد. آمریکا به هر میزان که مطالبات خود را پیگیری کند یک کسب امتیاز و یک پیروزی برای آنها تلقی می‌شود، ولی اگر این نشست برگزار نشود دیگر برای آمریکایی‌ها هیچ فرصتی در سوریه باقی نمی‌ماند. ژنو 2 آخرین فرصت غرب است در بحران سوریه، چرا که بحران سوریه تقریبا تمام شده است.

یکی از دلایل و شواهد اصرار آمریکایی‌ها برای برگزاری کنفرانس ژنو 2 این است که می‌بینید آقای "رابرت فورد" سفیر غیرمقیم آمریکا در سوریه چگونه برای گروه‌های اتلاف دوحه یا ائتلاف استانبول تعیین تکلیف می‌کند و با بدترین تعابیر آنها را پای میز مذاکره می‌کشاند. چرا که آخرین سکانس از نمایشی که این گروه‌ها برای آمریکا باید بازی کنند در ژنو 2 است.

به این دلیل ماهیت ژنو 2 ماهیت یک طرف شکست خورده و امید‌های حداقلی است که بتواند از طریق این نشست برای خود کسب کند.

آمریکایی‌ها چه چیزی را در ژنو 2 می‌توانند بدست بیاورند؟

هادی محمدی: دستاوردهای فرایندی بین‌المللی مانند ژنو 2 دقیقا متکی به برگ‌های بازی است که در دست شماست. ابزار قدرت که در دست شماست به شما نشان می‌دهد که به چه میزان قدرت مانور و طراحی دارید. در سوریه گروهی به نام ائتلاف ملی مخالفان در دست آمریکا هست، آن هم به صورت غیر متمرکز، چون بخشی از این ائتلاف به سمت ترکیه، بخشی به سمت قطر و بخشی به سمت عربستان و در یک سردرگمی به سر می‌برند و دارای یک قابلیت تعریف شده قابل اتکاء نیز نیستند.

ائتلاف معارضان که در خدمت آمریکاست مانند کودک ناتوانی است که علاوه بر ناتوانی کودکی، بیمار نیز است. و این بیماری گرایش گروه‌های مختلف به سمت و سوی مختلف و درگیری‌های میان خود آنها است. در این ائتلاف انگیزه واقعی ملی و شرافتمندانه‌ای در کار نیست و این‌ها مزدور هستند.

برگه دومی که در اختیار آمریکا است و در نتیجه مذاکرات تاثیر دارد، شرایط میدانی و نظامی است. این برگه هم میتوان گفت که در بدترین وضعیت برای آمریکایی‌ها است. یعنی آمریکا نمی‌داند که دیگر آبروی خود را با چه چیزی گره بزند. هیچ جریانی وجود ندارد که آمریکا بتواند خود را به آن گره بزند.

سعودی‌ها تلاش کردند جبهه اسلامی را به عنوان جایگزین ارتش آزاد معرفی کنند در صورتی که جبهه اسلامی اساسا یک جریان تروریستی تابلودار و القاعده‌ای است و نتیجه رایزنی‌ها و مذاکرات رابرت فورد در بروکسل و چند جای دیگر داشته این بوده است که نمی‌تواند اتکایی به جریان جبهه اسلامی داشته باشد و آبروی خود را به آن گره بزند.

عنصر بعدی که بسیار مهم است نگاه مردم سوریه به آمریکا، کشورهای مداخله‌کننده و گروه‌های تروریستی و نیروهای القاعده‌ای است که باز هم این یک اهرمی است که به شدت به ضرر آمریکایی‌هاست. اکثریت مردمی که در سوریه هستند و حتی افرادی که شاید تا یک سال قبل در تظاهرات علیه دولت سوریه شرکت می‌کردند، بحران سوریه را یک هدیه نامبارک از طرف آمریکایی‌ها می‌دانند و می‌گویند که می‌خواستیم حقوق اجتماعی داشته باشیم ولی با یک سری جریان‌های سلفی و وهابی وحشی، ویرانی و خیلی از معضلات دیگر مواجه هستیم.

اگر امروز انتخابات در سوریه برگزار شود، این تاریخی‌ترین و واقعی‌ترین انتخابات در سوریه خواهد بود. چرا که مردم از صمیم دل به بشار اسد رای خواهند داد و دلیل آن هم تجربه سه ساله‌ای است که در سوریه دیده‌اند و لمس کرده‌اند و مسبب همه این اقدامات را آمریکا، اسرائیل و ارتجاع عرب می‌بینند. لذا کارت سوم بازی که در ژنو می‌توانست کارساز باشد، این بود.

بان کی‌مون اختیاری از خود ندارد/ معاون آمریکایی بان کی مون تعیین می‌کند چه تصمیمی گرفته شود

هادی‌ محمدی: نشست ژنو یک نشست یک طرفه است. که اصلا امیدی به اینکه آمریکایی ها بتواند چیزی را کسب بکنند نیست. و اصرار آنها برای برگزاری این نشست این است که بتوانند به عنوان یک نقطه عطف حقوقی و سیاسی بتوانند به آن تکیه بکنند.

در خصوص دعوت بانکی مون از ایران و مخالفت‌های آمریکایی‌ها باید بگویم که بان‌ کی مون در این خصوص اختیاری از خود ندارد و دعوت از ایران بدون تمایل و تأیید آمریکا صورت نمی‌گرفت. معاون بان‌ کی مون معاون وزیر امورخارجه آمریکا بوده است و او تعیین می‌کند که چه تصمیمی گرفته شود.

به اعتقاد این کارشناس مسائل منطقه‌ای، خود آمریکایی‌ها مایل بودند که ایران در مذاکرات شرکت کند چون می‌خواهند در مجموع بده بستان‌های منطقه‌ای خود را با ایران باز کنند. اما تأکید ایران بر حضور بدون پیش‌شرط در مذاکرات ژنو2 می‌توانست در همان ابتدای راه، شکستی دیگر برای آمریکا را رقم بزند.

تفسیر دولت جدید بدلیل ندیدن واقعیت‌هاست/ نیازمندی آمریکا به گفت‌وگو با ایران ارتباطی با انتخابات ندارد

هادی محمدی: برخلاف آن چیزی که برخی‌ها اعلام می‌کنند که چون ما در انتخابات پیروز شدیم آمریکایی‌ها در خصوص بحث هسته‌ای تغییر رویه دادند، من معتقد هستم که این آمریکایی‌ها بودند که به شدت نیازمند گفت‌وگو با ایران بودند و از اقبال خوب یا بد، امروز طرف آنها یک گروه مشخصی است و اصلا این مساله ربطی به انتخابات و این‌ مسائل ندارد. و این تفسیر دولت جدید از مسائل در واقع ندیدن واقعیت‌ها است. آمریکایی‌ها در تامین منافع خود به هیچ طرف و بازیگری اصالت نمی‌دهند. چه کسی برای آن‌ها خوش رقصی کند و چه کسی در نقطه مقابل ‌آن‌ها قرار بگیرد. منافع آمریکا و نیازهای آنها است که مشخص می‌کند چگونه رفتار کنند.

آمریکا نمی‌خواهد هزینه حضور ایران در ژنو2 را بپردازد

هادی محمدی: آمریکایی‌ها از یک سو مخالفتی با حضور ایران در ژنو 2 ندارند و از طرف دیگر در یک شرایط پیچیده‌ای در قبال مطالبات سعودی‌ها قرار دارند و نمی‌خواهند هزینه حضور ایران در ژنو را آمریکا بپردازد. و این یک روش آبرومندانه برای آمریکایی‌ها است که دعوت کردن ایران توسط بان کی مون صورت بگیرد و آمریکایی‌ها این را به آقای روحانی و دولت او بفروشند و از طرف دیگر به عربستان نشان دهند که ما ایران را دعوت نکردیم و به علاوه آن مخالفت خود را نیز کرده‌ایم. عربستان هم البته این را نمی‌پذیرد می‌داند که آمریکا در حال بازی سیاسی است.

صحنه تحولات سوریه عوض شده است و الویت های جدیدی را به وجود آورده است تحت عنوان القاعده و تروریسم وحشی در سوریه که تمام منطقه و جهان را تهدید میکند. ژنو دو اول باید تکلیف خود را با این پدیده مشخص کند. تا زمانی که آرامش و ثبات در سوریه برقرار نباشد بحث در خصوص یک روند سیاسی غیر ممکن است. آمریکا، فرانسه و بقیه کشورهای شرکت کنند در ژنو 2 باید تکلیف خود را با ترورسیم در سوریه مشخص کنند. بحث تروریسم القاعده‌ای در سوریه یک بحث کاملا جدا از مشکلات موجود در حاکمیت سوریه است.

آمریکایی‌ها ائتلاف معارضان سوری را با هر ترفندی شکل دادند تا طرف دولت سوریه در مذاکرات خود آمریکایی‌ها نباشند و آمریکا بتواند آنها را مانند عروسکی در مقابل دولت سوریه قرار دهد. این در صورتی است که مخالفان داخل سوریه که افراد وطن‌پرست و ناسیونالیستی هستند را طرد کردند و گفتند که در صورتی می‌توانید در ژنو 2 شرکت کنید که تحت ائتلاف شرکت کنید و آنها به دلیل اینکه اعتقادی به این ائتلاف نداشتند، از مجموعه حذف شدند و به همین خاطر در اسپانیا جلسه‌ای را ترتیب دادند تحت عنوان معارضه بدون دوستان.

آقای ولید معلم تأکید می‌کند آمریکایی‌ها اگر فکر می‌کنند که ما برای تحویل قدرت به ژنو 2 می‌آییم، در توهم هستند. دلیل این قاطعیت هم موضع محکم دولت سوریه در صحنه میدانی است.

ابتکار عملی که دولت سوریه در نشست مسکو به همراه طرف ایرانی مطرح کردند، مجموعه‌ای از اقدامات بشردوستانه است. در واقع این نشست بین‌المللی در نهایت به یکسری اقدامات بشردوستانه منتهی خواهد شد. تبادل زندانی، آتش‌بس، کمک‌های غذایی و امکانات از جمله این اقدامات خواهد بود. بطور مثال شهر حلب که در محاصره است، اما حلب از نقاطی بود که حتی یک تظاهرات ضد دولتی و بر ضد اسد نداشت و اهالی حلب از سنی‌های وفادار به اسد هستند. لذا سقف مانوری که مشخص شده همین مسائل بشردوستانه‌ است و جایی برای طرح مسائل سیاسی و امثال آن باقی نمی‌ماند.

آیا ژنو در همین نقطه به پایان می‌رسد؟

هادی محمدی: پاسخ این است که، خیر. ژنو همین‌جا تمام نمی‌شود. وعده‌ای هم برای جلسات بعدی گذاشته می‌شود، ولی سلسله مصوباتی هم تعیین می‌شود. دلیل این روند نیز این است که آمریکا با عجله وارد ژنو 2 می‌شود و با این روش زمان‌ می‌خرد تا سر و سامانی به شرایط آشفته خود و معارضان بدهد و برای خود وقت بخرد. ژنو 2 برای این تشکیل می‌شود که یک نقطه عطفی ثبت شود و به تدریج ادامه پیدا کند.

مشرق: چه اتفاقی افتاده است که آمریکا مجبور به همبستگی با تروریست‌ها شده است و آیا این برگرفته از همان مدل‌سازی آمریکاست یا معضلی است که گریبان‌گیر این کشور شده است؟

هادی محمدی: دو دلیل اصلی وجود دارد. اول اینکه ما هنوز عمق شکست آمریکا در عراق و افغانستان را به خوبی واکاوی نکردیم. یعنی نمی‌دانیم چه بلایی در این پروژه‌های نظامی بر سر آمریکا آمده است. چه از جهت هزینه‌های نظامی و انسانی، باخت فرصت‌های راهبردی بدلیل غفلت از قدرت‌های دیگر جهانی مانند چین و روسیه، و هزینه‌های حیثیتی. آمریکا خودش را به یک خواب و حماقت راهبردی زده است و با حمله به عراق و افغانستان یک خودزنی بزرگی را در در دهه اول قرن جدید داشت. این اتفاق تصمیم‌گیران در آمریکا را به شدت دچار احتیاط کرد و دیگر حاضر نیستند هزینه‌ و خسارت‌ها و شکست‌های جدیدی را بپذیرند.

دلیل دوم در کنار مؤلفه‌های مربوط به بحران اقتصادی آمریکا، شرایط رقابت‌ قدرت‌ها در قبال آمریکا، روش‌ها و ابزارهایی است که آمریکا در مدیریت بحران سوریه بکار گرفت. آمریکا برای اینکه خود را درگیر نکند، به کشورهایی که دارای انگیزه‌ها و رویکردهای منطبق با آمریکا هم نبودند، نقش واگذار کرده است و خودش نقش مدیریتی را برعهده گرفته است. این گروه‌ها هم دست به اقداماتی زده‌اند که نه تنها مزیتی را برای آمریکا ایجاد نکرده، بلکه آمریکا را هم در شرایط بسیار دشواری قرار داده است. وقتی آمریکایی می‌خواستند عراق را در سال 2003 اشغال کنند، به تمام گروه‌های معارض اعلام کردند که حق ندارید یک گلوله شلیک کنید و اقدامی انجام بدهید و به نیروهای شما حتما حمله خواهد شد، نیروهایی مانند نیروهای مجلس اعلاء و نیروهای کُرد.

اما در بحران سوریه آمریکا به ترکیه، عربستان و گروه‌های کوچکی نقش داد که فهم راهبردی منافع آمریکا را نداشتند و از ابزار غیرقابل کنترلی به نام القاعده استفاده کردند که بخشی از آن در اختیار سازمان‌های اطلاعاتی عربی است، اما بخش دیگر آن سرخود و غیرقابل کنترل هستند. آمریکا در روش و ابزارهایی که در سوریه به کار گرفت موجب شد امروز به یک شیر بی‌یال و دم در بحران سوریه تبدیل شود و حتی شاهزاده‌های عربستان نیز که حیاتش به آمریکا وابسته است، برای این کشور رجزخوانی می‌کند که هم‌پیمانی با آمریکا را برهم می‌زنیم.

مشرق: خیلی‌ها می‌گویند که آمریکا در منطقه به ایران نیاز دارد. این نیاز به چه معناست؟

هادی محمدی: آن چیزی که از گذشته تحت عنوان نقطه اتکاء برای مدیریت یک نظم منطقه‌ای که از مدت‌ها قبل از سوی آمریکا در منطقه اجرا می‌شده نیاز به یک هژمون منطقه‌ای دارد. نظام شاه قبل از انقلاب با توجه به ویژگی‌هایی که داشت، می‌توانست نقطه اتکاء آمریکا باشد. بعد از پیروزی انقلاب آمریکا ناچار شده است بسیاری از الزامات برای مشخصات یک بازیگر مورد اتکاء تبصره بزند و از کشورهایی استفاده کند که فاقد این استانداردها هستند؛ مثل عربستان و قطر. این کشورها ناتوان از این بودند که مطلوبیت غرب و آمریکا را تأمین بکنند و ضمنا برای آن‌ها مشکلاتی را هم ایجاد کردند.

اما ایران پس از انقلاب هم علیرغم تمام سختی‌ها و فشارها طوری رفتار کرده است و در وضعیتی قرار گرفته است که غیرقابل انکار است؛ در نفوذ منطقه‌ای، در ژئوپلتیک، در قابلیت‌های علمی و تکنولوژیک، در بحث هسته‌ای، از حیث جمعیت هوشمند، محبوبیت منطقه‌ای غیرقابل انکار هستیم. این ویژگی‌ها را هیچ‌ یک از بازیگران منطقه ندارند. ترکیه ظرف دو هفته به دلیل یک آشوب کوچک ده‌ها میلیارد از سرمایه‌هایش از کشور فرار می‌کند، چون آنچه که دارد ذاتی نیست و حباب است.

آمریکا نیاز خودش به ما را به ما گران می‌فروشد و دیپلمات‌های ما باید بدانند که ما در شرایطی هستیم که باید امتیاز بگیریم و ما در موضع ضعف نیستیم که دارایی‌ها و اموالمان را بصورت قسطی پس بگیریم و در برابر آن امتیاز هم بدهیم.

حتی روسیه هم این را می‌داند و در ملاقات با آقای ظریف می‌گوید که من حتما به ایران سفر می‌کنم و روابطمان را بیشتر می‌کنیم. پوتین یک فرد واقع‌گرا و مصمم برای اقتدار روسیه است و وقتی در مورد ایران صحبت می‌کند، منظورش دولت یا اشخاص خاص نیستند، پوتین واقعیت نظام ایران و قدرت آن را درک کرده است.

مشرق: آقای محمدی بخاطر وقتی که در اختیار "مشرق" قرار دادید متشکریم.


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس