محمد علي رامين در گفتگو با خبرنگار سياسي مشرق، در ارزيابي يادداشت اخير هاشمي رفسنجاني به مناسبت 12 بهمن، گفت: ادبيات اين يادداشت آقاي هاشمي شباهت بسيار اندکي به نوع ادبياتي که ما از جناب آقاي هاشمي در سخنرانيها، يادداشتها و نگارشهاي قبلي ايشان ميشناسيم، دارد.
وي افزود: شما چند اختلاف ملموس را در اين مکتوب با ساير بيانات و مکتوبات جناب هاشمي مشاهده ميکنيد. مثلاً ضمير اول شخص «من» در گفتار و نوشتار ايشان، يک عادت و اخلاق هميشگي است، در حالي که در اين متن از کلمه «من» بجز يک بار، به شدت پرهيز شده است.
رامين تصريح کرد: آن بيت معروف از اشعار سعدي که قبلاً در نامه ايشان به امام خامنهاي در تاريخ 19 خرداد 88 خاتمه مکتوب تهديدآميز هاشمي به نائب امام زمان(عج) بود، در اين متن اخير، در همين تهديد مجرد متفاوت و دگرگونه نوشته شده است. ترکيب نابجاي مفهوم «سرچشمه شايد گرفتن به بيل چو پر شد، نشايد گرفتن به پيل» با آيه شريفه «ان تنصروالله ينصرکم» از نکات عجيب اين متن است. چگونه آن بيت که خطاب به ستمگران است تحقق وعده الهي به مؤمنان است. شاعر در صدد مهار طغيان اجتماعي است، در حالي که خداوند در صدد تشويق مؤمنان به مبارزه در راه خداست و در اينجا دقيقاً منظور نويسنده مبهم شده است.
وي با اشاره به بخش هاي ديگري از يادداشت 12 بهمن هاشمي رفسنجاني ادامه داد: از اغلاط املايي و انشايي نظير «رساله علميه» که احتمالاً منظور «رساله عمليه» است، بگذريم. اينکه «مشتهاي گره کرده و گامهاي استوار» آحاد مردم در خيابانهاي کشور که فضاي عمومي ايران در سال 1357 را شکل داده بودند را در نيمه دوم سال 1356 معرفي مي کند، نشانه اشتباه فاحش نويسنده است؛ اينکه در اين يادداشت، شعارهاي «گشودن دروازه تمدن بزرگ» توسط شاه و شعار «فضاي باز سياسي» جيمي کارتر را که مربوط به سالهاي پاياني رژيم پهلوي است، همزمان با شهادت نوابها، واحديها، بخاراييها و ذوالقدرها معرفي ميکند، حاکي از عدم اطلاعات تاريخي نويسنده است و چنين ضعفي از قلم هاشمي رفسنجاني، قابل قبول نيست.
رامين با اشاره به تکرار هشدار درباره احتمال تکرار تاريخ مشروطه در يادداشت جديد هاشمي، اظهار داشت: بنده هم مثل هر خواننده اين متن که با حوادث تاريخ مشروطه نسبتاً آشناست و بر عملکرد جناب آقاي هاشمي در خلال 22 سال گذشته، بويژه سالهاي اخير، اشراف دارد، از جملات پاياني اين يادداشت هيچ مفهوم روشني بجز اينکه خود ايشان مخاطب اصلي نويسنده اين مکتوب باشد، دريافت نکردهام.
اگر اختلافافکني بين علماء براي تحريک آنها در جهت تضعيف رهبري واحد در عصر مشروطيت عامل اصلي شکست نهضت مشروطه شده چه کسي در تضعيف رهبري انقلاب در طي 22 سال گذشته بويژه سالهاي اخير با تشويق سايرين، نقش اول را داشته است؟ چه کسي با تأسيس حزب سکولاريستي و ليبراليستي «کارگزاران سازندگي»، به مقابله با روحانيت مبارز برخاست؟ چه کسي همواره به بهانه «رفاقت با رهبري»، جديترين رقابت را با حمايت از مخالفان رهبري دنبال کرده است؟
رامين تاکيد کرد: بنظر حقير نويسنده اين يادداشت، هرکسي که بوده، با جملات پاياني خود، شخص آقاي هاشمي رفسنجاني را مخاطب قرار داده است؛ مثلاً جمله «من جرب المجرب حلت به النرامه» عملکردهاي غلط و تکرار و اصرار بر اشتباهات ايشان را در طي چند سال اخير هدف قرار داده و محترمانه ايشان را به بازخواني مواضع خود فراخوانده است؛ يا جمله «انقلاب اسلامي يادگار ارزنده امام خميني است که همه ما بايد آبرو و هستي خويش را براي حفظ و نگهداري آن فدا کنيم»، دقيقاً توصيه خيرخواهانهاي به شخص ايشان است که منافع شخصي و خانوادگي و گروهي را بر مصالح مسلمين و حيثيت انقلاب اسلامي ترجيح ندهد.
وي با اشاره به تکرار چندين باره جمله «نگذاريم تاريخ مشروطه در اين سرزمين تکرار شود» که در چند سال اخير توسط هاشمي رفسنجاني بازگو شده، گفت: قبول دارم که فهم اوليه از اين جمله، يک نوع تهديد نظام و رهبري را در جوف خود تداعي ميکند؛ اما ممکن است اين جمله را در حد «سهمخواهي» تقليل داد و در شرايط کنوني «حفظ سهم موجود» يعني ضرورت حفظ رياست بر دو نهاد مهم خبرگان و تشخيص مصلحت را از آن استنتاج کرد؛ و بالاخره در يک نگاه خوشبينانه ميتوان چنين توجيه کرد که ايشان وجود خود در رأس همه امور را تنها راه بقاي نظام و انقلاب ميداند و جدايي از رياست را مساوي با نابودي انقلاب ميانگارد.
رامين افزود: البته شايد روحيه «قدرتمحوري» ايشان، جمله مذکور را ناشي از يک ترس رواني واقعي نشان بدهد که اميدوارم بزودي در زندگي خود اين ترس را از دست بدهند و آشکارا تجربه کنند که بدون ايشان در رأس امور، هيچ خللي بر نظام و انقلاب وارد نخواهد شد.
وي تصريح کرد: بنده بعنوان کسي که تاريخ را ميخوانم و شرايط روزگار خويش را ميشناسم، به جناب هاشمي اطمينان ميدهم که بحول و قوه الهي و با حضور ولي فقيه حکيم و صبور و شجاع و دانا و توانا و محبوبي که ملت ايران دارند، هيچکس، نميتواند شرايط مشروطيت را بر نظام اسلامي تحميل کند.
رامين خاطرنشان کرد: در حالي که ملتهاي مسلمان يکي بعد از ديگري بيدار ميشوند و به انقلاب اسلامي پيوند ميخورند، ايکاش امثال هاشمي از موهبت الهي اين نظام و رهبري متعالي براي مقاصد بزرگ اسلامي بهره ميگرفتند و هرگز در مسلخ منافع فردي، خانوادگي و گروهي، مصالح عمومي و آينده امت اسلامي را قرباني نميکردند.