يک هواپيماي ايرباس خطوط هواپيمايي کويت که به طرف کراچي مي‌رفت، در سال 1363 توسط چهار هواپيمارباي فلسطيني ربوده و در فرودگاه مهرآباد تهران زمين‌گير شد.


به گزارش گروه دفاع و امنيت مشرق  به نقل از عکس آنلاين، اگرچه بسياري از عکاسان مي‌دانند که علي فريدوني چطور اين عکسها را گرفت، اما هنوز هم هستند کساني که نه اين عکسها را ديده‌اند و نه از داستان چگونه گرفته شدنش مطلع هستند. مخصوصا اينکه يکي از عکسهاي اين مجموعه پس از 26 سال براي اولين بار در سومين جشنواره هنرهاي تجسمي فجر در خانه هنرمندان ايران به نمايش گذاشته شده است.

يازدهم آذر 1363 يک هواپيماي ايرباس خطوط هواپيمايي کويت که به طرف کراچي مي‌رفت، توسط چهار هواپيمارباي فلسطيني ربوده و در فرودگاه مهرآباد تهران زمين‌گير شد. هواپيما 161 مسافر داشت و هواپيما‌رباها خواستار آزادي 17 هموطن زنداني خود در کويت بودند. نيروهاي ايراني توانستند پس از 6 روز هواپيما را به تصرف دربياورند و گروگانها را آزاد کنند

علي فريدوني که چند ماهي است بازنشسته شده، درباره عکاسي از اين اتفاق مي‌گويد: “روز اول و دوم هواپيماربايي با آزادي يک زن باردار و يک نوجوان مبتلا به ناراحتي قلبي گذشته بود. روز سوم تهديدها جدي‌تر شد. تقاضاي يک تصويربردار کردند. مي‌خواستند ثابت کنند دو تن از مسافران را کشته‌اند. هيچکس از همکاراني که با من بودند حاضر نشدند پا پيش بگذارند. من به عنوان عکاس داوطلب شدم مي‌خواستم از فرصت نادري که برايم پيش‌ آمده بود حداکثر استفاده را بکنم. با نگراني خود را پاي پله‌هاي هواپيما رساندم. يکي از هواپيمارباها در حالي که اسلحه را مستقيما به طرف من نشانه رفته بود پايين آمد. پشت سرم رفت و اسلحه را روي شقيقه‌ام گذاشت و به طرف بالاي پله‌ها هلم داد.

من با حالت تسليم و در حالي که هر دو دوربينم را بالا گرفته بودم، لرزان و نگران بالا رفتم. بالاي پله‌ها دومين هواپيماربا ايستاده بود. نارنجک آماده‌اي را در دست راستش گرفته بود. پشت او در آستانه‌ي در ورودي هواپيما دو جنازه افتاده بود. جا خورده بودم. هواپيماربا با اشاره فهماند نبايد از او عکسي بگيرم. دستش را جلو آورد تا يکي از دو دوربين را از من بگيرد. آخرين لحظه دست چپم را جلو بردم و دوربيني را که لنز وايد داشت دستش دادم. دومي همچنان از پشت مراقبم بود و با فشار دادن اسلحه به سرم حضورش را يادآوري مي‌کرد. کمي خم شدم و ناخودآگاه با دست چپ به هواپيماربا اشاره کردم کنار برود. هواپيماربا کنار رفت اما نصف بدنش هنوز در کادر بود. دو فريم عکس گرفتم. کار من ظاهرا اعتمادش را جلب کرده بود. اشاره کردم بگذارد با آن دوربين هم عکسي بگيرم. دوربينها را جابجا کردم.مي‌خواستم با اين دوربين هم، که هم فيلم رنگي و هم لنز وايد داشت عکس بگيرم. اشهدم را گفتم و کمي سر دوربين را به سمت هواپيماربا گرفتم تا او را کاملا در کادر خودم داشته باشم. تازه دومين شاتر را زده بودم که هواپيمارباي عقبي پيراهنم را کشيد و بعد با لگدي به پايين پرتابم کرد.

اين عکس اما سالهاي سال اجازه فروش يا حتي انتشار نيافت. بنا به برخي روايتها، مبلغ پيشنهادي براي خريد اين عکس تا رقم سرسام آور 40 هزار دلار نيز پيش رفت. تا جايي که براي اجازه انتشار يا فروش اين عکس با بسياري از مسئولين بلندپايه وقت کشور نيز مذاکره شد اما نهايتا با در نظر گرفتن بسياري از شرايط، اين عکس راهي به جز گاوصندوق دفتر مديرعامل ايرنا نيافت.

و حالا اين عکس پس از 26 سال، در جريان سومين جشنواره هنرهاي تجسمي فجر در خانه هنرمندان ايران در گالري مخصوصي که آثار علي فريدوني را به نمايش گذاشته شده، ديده مي‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس