گروه سیاسی مشرق- رهبر معظم انقلاب اسلامی، پس از برگزاری یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و برجستهشدن موضوع سیاست خارجی در دولت جدید به بیان توصیههایی پیرامون مذاکرات، خطوط قرمزهای جمهوری اسلامی، دلایل قابل اعتماد نبودن آمریکاییها پرداختند که در لابهلای آنها نکات مهم و تعیینکنندهای نهفته است.
رهبر معظم انقلاب در بخشی از سخنان خود درباره مذاکره فرمودند: البتّه بنده همچنان كه گفتم خوشبين نيستم؛ من فكر نميكنم [از] اين مذاكرات آن نتيجهاى را كه ملّت ايران انتظار دارد، بهدست بيايد، لكن تجربهاى است.
حضرت آیتالله خامنهای در بیاناتی دیگر فرمودند: به دولت آمريكا اعتمادى نداريم، به مسؤولین خودمان اعتماد داريم، خوشبين هستيم، از آنها ميخواهيم كه با دقّت، با ملاحظه همه جوانب گامها را درست بردارند، محكم بردارند، منافع ملّى را يك لحظه به فراموشى نسپرند.
ایشان روز دوازدهم آبانماه سال جاری نیز در دیدار با دانشآموزان و دانشجویان فرمودند: مسؤولين ما توجّه داشته باشند، حرفها را ببينند؛ از آن طرف لبخند ميزنند، اظهار علاقه ميكنند، اظهار ميل به مذاكره ميكنند، از اين طرف بلافاصله مىآيند ميگويند: همه گزينهها روى ميز است! خب، كه مثلاً چه؟ چه حركتى، چه غلطى ممكن است نسبت به جمهورى اسلامى انجام بدهند؟ اگر جدّى هستند در كار، بايستى خودشان را كنترل كنند.
در ادامه بیانات رهبر انقلاب در این خصوص را مرور میکنیم:
رهبر معظم انقلاب در بخشی از سخنان خود درباره مذاکره فرمودند: البتّه بنده همچنان كه گفتم خوشبين نيستم؛ من فكر نميكنم [از] اين مذاكرات آن نتيجهاى را كه ملّت ايران انتظار دارد، بهدست بيايد، لكن تجربهاى است.
حضرت آیتالله خامنهای در بیاناتی دیگر فرمودند: به دولت آمريكا اعتمادى نداريم، به مسؤولین خودمان اعتماد داريم، خوشبين هستيم، از آنها ميخواهيم كه با دقّت، با ملاحظه همه جوانب گامها را درست بردارند، محكم بردارند، منافع ملّى را يك لحظه به فراموشى نسپرند.
ایشان روز دوازدهم آبانماه سال جاری نیز در دیدار با دانشآموزان و دانشجویان فرمودند: مسؤولين ما توجّه داشته باشند، حرفها را ببينند؛ از آن طرف لبخند ميزنند، اظهار علاقه ميكنند، اظهار ميل به مذاكره ميكنند، از اين طرف بلافاصله مىآيند ميگويند: همه گزينهها روى ميز است! خب، كه مثلاً چه؟ چه حركتى، چه غلطى ممكن است نسبت به جمهورى اسلامى انجام بدهند؟ اگر جدّى هستند در كار، بايستى خودشان را كنترل كنند.
در ادامه بیانات رهبر انقلاب در این خصوص را مرور میکنیم:
- یك جمله هم در خصوص قضيه هستهاى عرض كنم - در آينده اگر لازم شد، شايد مفصلتر عرض كنيم - من در سخنرانىِ روز اول سال گفتم جبهه مخالف ما كه عمدتاً منحصر در چند كشور معدودِ زورگو و زيادهخواه است و اسم خودشان را به غلط و به دروغ ميگذارند جامعهى جهانى، و در رأس آنها آمريكاست، محرك اصلى هم صهيونيستهايند، مسئله اينها اين است كه نميخواهند موضوع هستهاى ايران حل شود. اگر لجبازى آنها نبود، موضوع هستهاى براحتى حل ميشد. بارها تا لحظه حل پيش رفتيم، امضاء كردند، آژانس هستهاى امضاء كرد؛ قبول كرد كه اين اشكالاتى كه وجود داشته، برطرف شده - اينها موجود است، اينها سند است؛ اينها كه قابل انكار نيست - خب بايد قضيه تمام ميشد، پرونده هستهاى كشور بايد پايان پيدا ميكرد. آمريكایىها بلافاصله يك چيز جديد را مطرح كردند، آوردند وسط. نميخواهند قضيه تمام شود. نمونههاى متعددى را ما در اين زمينه داريم. حل مسئله هستهاى جمهورى اسلامى، به حسب طبيعت خود، از جمله كارهاى سهل و آسان و روان است؛ اما وقتى طرف مقابل مايل نيست اين قضيه حل شود، خب بله همين جور ميشود كه ملاحظه ميكنيد. (بيانات در ديدار مسؤولان و كاركنان قوه قضائيه "۱۳۹۲/۰۴/۰۵")
- جمهورى اسلامى در قضيه هستهاى، هم قانونى عمل كرده است، هم شفاف عمل كرده است، هم از لحاظ استدلالى، منطقى عمل كرده است؛ منتها اين يك نقطهاى است كه براى فشار بر جمهورى اسلامى اين را مناسب دانستهاند. اگر اين هم نباشد، يك قضيه ديگرى را براى فشار مطرح ميكنند. هدف، تهديد است؛ هدف، فشار است؛ هدف، خستهكردن است. خودشان گفتند: هدف، تغيير دادن نظام سياسى و سازوكار سياسى است. البته در حرفهاى خصوصى كه ميزنند، يا گاهى نامه كه مينويسند، ميگويند نه، ما نميخواهيم نظام را تغيير دهيم؛ ليكن در گوشه و كنار حرفهايشان، در اظهاراتشان، در عملكردشان، اين مسأله كاملاً روشن است. ملتى كه زير فرمان آنها نباشد، بر طبق ميل آنها عمل نكند، بر طبق سليقه آنها در ممشاى خود عمل نكند، مغضوب آنهاست. حكومتها و دولتها هم اگر در مقابل آنها مطيع و سربهراه بودند، برايشان مقبولند؛ نه دموكراسى براى آنها اهميت دارد، نه حقوق بشر اهميت دارد، نه هستهاى اهميت دارد. مسئله اين است كه جمهورى اسلامى روى پاى خود ايستاده است، با اتكاء به قدرت خود ايستاده است، با اعتماد به خداى متعال ايستاده است و در جهات مختلف دارد پيشرفت ميكند؛ اين را اينها نمىپسندند، و نپسندند. البته تجربه جمهورى اسلامى و تجربه ملت ايران نشان داد كه در اين راه، آن كه پيروز است، ملت ايران است و اوست كه به دشمنان خود سيلى خواهد زد. (بيانات در ديدار مسئولان و كاركنان قوهى قضائيه "۱۳۹۲/۰۴/۰۵")
- آمريكایىها ميگويند ما ميخواهيم با ايران مذاكره كنيم. خب، سالهاست كه ميگويند ميخواهيم مذاكره كنيم؛ اين يك فرصتى نيست كه براى ما بهوجود آوردند. من اول سال گفتم كه خوشبين نيستم. در مسائل خاص، مذاكره را منع نميكنم - مثل مسئله خاصى كه در قضيه عراق داشتيم، و بعضى از قضاياى ديگر - ليكن من خوشبين نيستم؛ چون تجربه من اين را نشان ميدهد. آمريكایىها، هم غيرقابل اعتمادند، هم غير منطقىاند، هم در برخوردشان صادق نيستند. اين چهار ماهى هم كه از آن صحبت ما گذشت، همين را تأييد كرد؛ موضعگيرىهاى مسؤولان و دولتمردان آمريكا نشان داد كه همين مطلبى كه ما گفتيم - كه گفتيم خوشبين نيستيم - درست است؛ خود آنها عملاً اين را تأييد كردند. انگليسها هم يك جور ديگر، ديگران هم يك جور ديگر. تعامل با دنيا هيچ ايرادى ندارد، ما از اول هم اهل تعامل با دنيا بوديم؛ منتها در تعامل، طرف مقابل را بايد شناخت؛ شگردهاى او را بايد دانست؛ هدفهاى اساسى و كلان را بايد در مدّ نظر داشت. (بيانات در ديدار مسؤولان نظام "۱۳۹۲/۰۴/۳۰")
- بحث سلاح هستهاى را مطرح ميكنند. خب، ما سلاح هستهاى را نه بهخاطر زيد و عمرو، نه به خاطر آمريكا و غير آمريكا، بهخاطر عقيدهمان قبول نداريم؛ هيچكس نبايد داشته باشد. وقتى ما ميگوييم شما نداشته باش، معنايش اين است كه خودمان هم قاطعاً ميگوييم نبايد داشته باشيم و نخواهيم داشت؛ امّا مسئله آنها مسئله ديگرى است؛ آنها حرفى ندارند كه برخى از كشورها هم فرضاً بهوجود بيايند [كه] انحصار آنها را به هم بزنند، البتّه نميخواهند انحصارشان به هم بخورد، امّا قيامتى هم بر پا نميكنند؛ در مورد ايران اسلامى و جمهورى اسلامى قيامت بپا ميكنند؛ چرا؟ چون داشتن يك چنين توانى، يك چنين قدرتى، پشتوانه اين نظامِ «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» است؛ چالش اصلى اينجاست؛ اين را بايد شناخت، اين را بايد ديد، در اين چهارچوب بايستى رويكردهاى آمريكا و غرب و فلان كشور وابسته به اينها و فلان جريان وابسته و دلبسته به اينها را تفسير و تحليل كرد؛ انقلاب اسلامى اين است. (بيانات در ديدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى "۱۳۹۲/۰۶/۲۶")
- عالَم ديپلماسى، عالَم لبخند زدن است؛ لبخند هم ميزنند، مذاكره هم ميكنند،
درخواست مذاكره هم ميكنند، خودشان هم ميگويند. به يكى از اين سياستمداران
غربى چند روز پيش از اين گفته بودند شما كه ميخواهيد مذاكره بكنيد با
ايران، خب دشمن است ايران؛ گفته بود خب، آدم با دشمن مذاكره ميكند ديگر!
يعنى اقرار به دشمنى با ايران؛ صريح ميگويند. علت دشمنى اشخاص نيستند، علت
دشمنى اين حقيقت و اين هويّت است. همه آنچه كه ميگويند در اين چهارچوب
بايد تفسير و تحليل بشود، در اين چهارچوب بايد فهميده بشود. (بيانات در ديدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى "۱۳۹۲/۰۶/۲۶")
- ما مخالف با حركتهاى صحيح و منطقى ديپلماسى هم نيستيم؛ چه در عالم ديپلماسى، چه در عالم سياستهاى داخلى. بنده معتقد به همان چيزى هستم كه سالها پيش اسمگذارى شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در يك جاهايى بسيار لازم است، بسيار خوب است؛ عيبى ندارد اما اين كشتىگيرى كه دارد با حريف خودش كشتى ميگيرد و يك جاهايى به دليل فنّى نرمشى نشان ميدهد، فراموش نكند كه طرفش كيست؛ فراموش نكند كه مشغول چه كارى است؛ اين شرط اصلى است؛ بفهمند كه دارند چهكار ميكنند، بدانند كه با چه كسى مواجهند، با چه كسى طرفند، آماج حمله طرف آنها كجاى مسأله است؛ اين را توجّه داشته باشند. (بيانات در ديدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى "۱۳۹۲/۰۶/۲۶")
- ما از تحرّك ديپلماسى دولت حمايت ميكنيم، پشتيبانى ميكنيم. در كنار آمادگىهاى همهجانبه ملّت ايران - چه از لحاظ اقتصادى، چه از لحاظ امنيّت داخلى، چه از لحاظ استحكام ساخت درونى نظام اسلامى، چه از لحاظ وحدت ملّى و چه از لحاظ نظامى - به تلاش و تحرّك ديپلماسى هم چه در اين قضاياى سفر اخير و چه غير از آن، اهمّيّت ميدهيم و از آنچه دولت ما انجام ميدهد و تلاشهاى ديپلماتيك و تحرّكى كه در اين زمينه ميكنند، حمايت ميكنيم. البتّه برخى از آنچه در سفر نيويورك پيش آمد، به نظر ما بجا نبود؛ لكن ما به هيئت ديپلماسى ملّت عزيزمان و دولت خدمتگزارمان خوشبين هستيم؛ البتّه به آمريكايىها بدبينيم؛ به آنها هيچ اعتمادى نداريم. ما دولت ايالات متّحده آمريكا را دولتى غيرقابل اعتماد ميدانيم؛ دولتى خودبرتربين، دولتى غيرمنطقى و عهدشكن، دولتى سخت در پنجه تصرّف و اقتدار شبكه صهيونيسم بينالمللى - كه بهخاطر رعايت خواستهها و منافع نامشروع شبكه صهيونيستى بينالمللى مجبورند با رژيم غاصب و جعلى اشغالكننده فلسطين مماشات كنند، در مقابل او نرمش نشان بدهند؛ اسمش را ميگذارند منافع آمريكا، در حالى كه بكلّى منافع ملّى آمريكا با آنچه امروز اينها در حمايت از [آن] رژيم جعلى انجام ميدهند، منافات دارد؛ از همه دنيا دولت ايالات متّحده آمريكا باج ميگيرد و به رژيم جعلى صهيونيستى باج ميدهد؛ اين حقايق را ما داريم مشاهده ميكنيم - به دولت آمريكا اعتمادى نداريم، به مسؤولين خودمان اعتماد داريم، خوشبين هستيم، از آنها ميخواهيم كه با دقّت، با ملاحظه همه جوانب گامها را درست بردارند، محكم بردارند، منافع ملّى را يك لحظه به فراموشى نسپرند. (بیانات در مراسم تحليف و اعطاى سردوشى دانشجويان دانشگاههاى افسرى ارتش جمهورى اسلامى ايران "۱۳۹۲/۰۷/۱۳")
- درباره مسائل جارى ما با آمريكا - كه اين روزها محلّ بحث است - چند نكته را من عرض بكنم؛ سؤال است در ذهنها. اوّلاً يك تذكّر مهم و لازمى را بدهم: هيچكس نبايد اين مجموعه مذاكرهكنندگان ما را با مجموعه شامل آمريكا - همان شش دولت، بهاصطلاح پنج بهعلاوه يك - سازشكار بداند؛ اين غلط است؛ اينها مأموران دولت جمهورى اسلامى ايران هستند، اينها بچّههاى خودمان هستند، بچّههاى انقلابند؛ يك مأموريّتى را دارند انجام ميدهند. كار سختى هم هست [كه] بر عهده اينهاست؛ دارند با تلاش فراوان آن كارى را كه بر عهده آنهاست انجام ميدهند. بنابراين نبايد مأمورى را كه مشغول يك كارى است و مسؤول يك فرايندى است مورد تضعيف يا توهين يا بعضى از تعبيراتى كه گاهى شنيده ميشود - كه اينها سازشكارند، و مانند اينها - قرار داد؛ نه، اين حرفها نيست. اين را هم توجّه داشته باشيد، اين مذاكرهاى كه امروز دارد انجام ميگيرد با شش كشور - كه آمريكا هم جزء اين شش كشور است - فقط در مورد مسائل هستهاى است و لاغير. بنده هم اوّلِ امسال در مشهد مقدّس در سخنرانى گفتم [كه] مذاكره در موضوعات خاص اشكالى ندارد؛ منتها گفتم من اعتماد ندارم، خوشبين نيستم به مذاكره، لكن ميخواهند مذاكره كنند، بكنند؛ ما هم باذنالله ضررى نميكنيم. (بيانات در ديدار دانشآموزان و دانشجويان "۱۳۹۲/۰۸/۱۲")
- يك تجربهاى در اختيار ملّت ايران است - كه حالا من مختصراً عرض خواهم كرد - اين تجربه ظرفيّت فكرى ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربهاى كه در سال ۸۲ و ۸۳ در زمينهى تعليق غنىسازى انجام گرفت، كه آنوقت تعليق غنىسازى را در مذاكرات با همين اروپايىها، جمهورى اسلامى براى يك مدّتى پذيرفت. خب ما دو سال عقب افتاديم، لكن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهميديم كه با تعليق غنىسازى، اميد همكارى از طرف شركاى غربى مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعليق اختيارى را - كه البتّه بهنحوى تحميل شده بود، لكن ما قبول كرديم، مسؤولين ما قبول كردند - آن روز قبول نكرده بوديم، ممكن بود كسانى بگويند خب يك ذرّه شما عقبنشينى ميكرديد، همه مشكلات حل ميشد، پرونده هستهاى ايران عادى ميشد. آن تعليق غنىسازى اين فايده را براى ما داشت كه معلوم شد با عقبنشينى، با تعليق غنىسازى، با عقب افتادن كار، با تعطيلكردن بسيارى از كارها مشكل حل نميشود؛ طرف مقابل، دنبال مطلب ديگرى است؛ اين را ما فهميديم، لذا بعد از آن شروع كرديم غنىسازى را آغاز كردن. (بيانات در ديدار دانشآموزان و دانشجويان "۱۳۹۲/۰۸/۱۲")
- امروز وضعيّت جمهورى اسلامى با سال ۸۲، زمين تا آسمان فرق كرده؛ آن روز ما چانه ميزديم سرِ دو سه سانتريفيوژ، [در حالى كه] امروز چندين هزار سانتريفيوژ مشغول كارند. جوانهاى ما، دانشمندان ما، محقّقين ما، مسؤولين ما همّت كردند، كارها را پيش بردند. بنابراين از مذاكراتى هم كه امروز در جريان است، ما ضررى نخواهيم كرد. البتّه بنده همچنان كه گفتم خوشبين نيستم؛ من فكر نميكنم [از] اين مذاكرات آن نتيجهاى را كه ملّت ايران انتظار دارد، بهدست بيايد، لكن تجربهاى است و پشتوانه تجربى ملّت ايران را افزايش خواهد داد و تقويت خواهد كرد؛ ايرادى ندارد امّا لازم است ملّت بيدار باشد. ما از مسؤولين خودمان كه دارند در جبهه ديپلماسى فعّاليّت ميكنند، كار ميكنند، قرص و محكم حمايت ميكنيم، امّا ملّت بايد بيدار باشد، بداند چه اتّفاقى دارد مىافتد [تا] بعضى از تبليغاتچىهاى مواجببگير دشمن و بعضى از تبليغاتچىهاى بىمزدومواجب - از روى سادهلوحى - نتوانند افكار عمومى را گمراه كنند. (بيانات در ديدار دانشآموزان و دانشجويان "۱۳۹۲/۰۸/۱۲")
- يكى از ترفندها و خلافگويىها اين است كه اينجور القا كنند به افكار عمومى مردم كه اگر ما در قضيّه هستهاى، تسليم طرف مقابل شديم، همه مشكلات اقتصادى و معيشتى و غيره حل خواهد شد؛ اين را دارند تبليغ ميكنند. البتّه تبليغاتچىهاى خارجى با شيوههاى كاملاً ماهرانه تبليغاتى خط ميدهند، در داخل هم بعضى از روى سادهلوحى و بدون اينكه نيّت سوئى داشته باشند، بعضى هم واقعاً از روى غرض همين را دارند تبليغ ميكنند كه اگر ما در اين قضيّه كوتاه آمديم و تسليم شديم در مقابلِ طرف مقابل، همه مشكلات اقتصادى و مانند اينها حل خواهد شد؛ اين خطاست. (بيانات در ديدار دانشآموزان و دانشجويان "۱۳۹۲/۰۸/۱۲")
- يك مسئله اين است كه دشمنى آمريكا با ملّت ايران و با جمهورى اسلامى اصلاً حول محور هستهاى نيست؛ اين خطاست اگر خيال كنيم كه دعواى آمريكا با ما سرِ قضيّه هستهاى است؛ نه، قضيّه هستهاى بهانه است؛ قبل از اينكه مسئله هستهاى مطرح باشد، همين دشمنىها، همين مخالفتها از اوّل انقلاب بود؛ اگر يك روزى هم مسئله هستهاى حل شد - فرض كنيد جمهورى اسلامى عقبنشينى كرد؛ همانكه آنها ميخواهند - خيال نكنيد مسئله تمام خواهد شد؛ نه، ده بهانه ديگر را بهتدريج پيش ميكشند: چرا شما موشك داريد؟ چرا هواپيماى بدون سرنشين داريد؟ چرا با رژيم صهيونيستى بديد؟ چرا رژيم صهيونيستى را به رسميّت نمىشناسيد؟ چرا از مقاومت در منطقه به قول خودشان خاورميانه حمايت ميكنيد؟ و چرا؟ و چرا؟ و چرا؟ مسأله اين نيست كه اينها سرِ قضيّه هستهاى با جمهورى اسلامى اختلاف پيدا كرده باشند؛ نه، تحريم آمريكا از اوّل انقلاب شروع شد، روزبهروز هم بيشتر شده است، تا امروز كه خب به نقطه بالايى رسيده. (بيانات در ديدار دانشآموزان و دانشجويان "۱۳۹۲/۰۸/۱۲")
- البتّه عرض كرديم، باز هم تكرار ميكنيم: با تلاشى كه دولت محترم و مسؤولين كشور دارند انجام ميدهند، ما موافقيم. يك كارى است، يك تجربهاى است، احتمالاً يك اقدام مفيدى است؛ اين كار را انجام بدهند، اگر نتيجه گرفتند كه چه بهتر، امّا اگر نتيجه نگرفتند، معنايش اين باشد كه براى حلّ مشكلات كشور بايستى كشور روى پاى خودش بايستد. اين توصيه قبلى خودمان را باز هم تكرار ميكنيم: به دشمنى كه لبخند ميزند، اعتماد نكنيد؛ اين را ما به مسؤولينمان، به بچّههاى خودمان، فرزندان خودمان - اينهايى كه در مسئلهى ديپلماسى مشغول كار هستند، بچّههاى مايند، جوانهاى خود مايند - [توصيه ميكنيم]؛ توصيه ما به اينها اين است: مراقب باشيد لبخند فريبگرانه شما را دچار اشتباه نكند، دچار خطا نكند؛ ريزهكارىهاى كار دشمن را ببينيد. (بيانات در ديدار دانشآموزان و دانشجويان "۱۳۹۲/۰۸/۱۲")
- آنها ملاحظه دارند؛ حالا چرا ملاحظه دارند، اين خودش بحث ديگرى است؛ پول و
قدرت و سرمايه صهيونيستها كار خودش را ميكند، بالاخره اين بيچارهها را
دچار ميكند؛ مجبورند ملاحظه كنند؛ فقط هم آمريكايىها نيستند، خيلى از
سياستمداران ديگر غربى هم همين مشكل را بيچارهها دارند، آنها هم گرفتارند،
[دچار] مشكلند. لذا مسؤولين ما توجّه داشته باشند، حرفها را ببينند؛ از آن
طرف لبخند ميزنند، اظهار علاقه ميكنند، اظهار ميل به مذاكره ميكنند، از
اين طرف بلافاصله مىآيند ميگويند: همه گزينهها روى ميز است! خب، كه
مثلاً چه؟ چه حركتى، چه غلطى ممكن است نسبت به جمهورى اسلامى انجام بدهند؟
اگر جدّى هستند در كار، بايستى خودشان را كنترل كنند، بايد جلوى آن كسانى
را كه زبان به حرفهاى ياوهاى از اين قبيل ميگشايند بگيرند. يك سياستمدار
پولدار آمريكايى يك غلطى ميكند كه بله، ما بايستى در فلان صحراى ايران بمب
اتم بزنيم و تهديد كنيم و فلان؛ بايد بزنند دهن يك چنين آدمى را خُرد كنند.
دولتى كه خودش را به توهّم اينكه نسبت به مسائل جهان مسؤوليّت دارد، مسؤول
ميداند كه با مسئله هستهاىِ فلان كشور و فلان كشور برخورد كند، ديگر
غلط ميكند كه يك كشورى را در يك چنين وضعى، در يك چنين دور و زمانهاى
تهديد هستهاى بكند. بايد جلوى اين ياوهها را بگيرند. (بيانات در ديدار دانشآموزان و دانشجويان "۱۳۹۲/۰۸/۱۲")