
بسمه تعالي
استاد شهيدم دکتر مجيد شهرياري
وقتي اولين بار اين آدم خاکي بي ريا، اين بنده در بند خدا، اين بزرگوار متواضع، اين شاکر صاحب نور اخلاص، اين شيفته ائمه طاهرين عليهمالسلام را زيارت ميکرديد باورتان نميشد که اين نادره اخلاق همان نابغه برجسته در فيزيک باشد، چرا که آن همه عظمت علمياش در برابراخلاق کريمانه و بزرگوارانهاش محو ميگرديد. آري او همان دکتراي فيزيک هستهاي، مدرس بسيار تيزهوش و زرنگ با تبحر فوقالعاده داراي فن معلمي خارقالعاده بود که به رواني چشمگير و با لهجه شيرين ترکياش تدريس ميکرد. قدمهاي کوتاه کوتاه و سريع او در کلاس نشان از جنب و جوش پيوسته و وصف ناشدني او داشت. اين متفکر و دانشمند با شاگردانش رفيق بود و هميشه دلسوزانه و مشفقانه برخورد ميکرد. تمامي شاگردانش (چه رسمي و چه غير رسمي) حقيقتا او را دوست ميداشتند و احترام ميکردند. گرچه چهرهاش معمولي بود اما شهد شيرين خلق و خوي پر محبتش بر چهره معصومانه اش سرازير شده و به يقين چهره اخلاقيش براي همه مرتبطين بسيار جذاب و دلربا بود.
او براي همه ما الگوي يک انسان و مسلمان کامل بود. نه دانش فراوانش پرده بر روي تواضعش انداخته بود و نه جايگاه استاديش غفلت از ديگران را به همراه آورده بود.
قبل از همه به نمازخانه دانشگاه يا مسجد محل ميآمد و بعد از ديگران از آنجا خارج ميشد. چنان نماز اقامه ميکرد که بسياري از حال عجيب او آگاه ميشدند و تحت تاثيرش قرار ميگرفتند. نه تصنعي در کار بود و نه نمايشي رياگونه. هم خوابگاهيهاي دوران دانشجويياش و همچنين همکاراني که با او مسافرتهاي کاري فراواني رفتهاند، شهادت ميدهند هيچ گاه نماز شب ايشان ترک نميشد. نام خدا را هميشه بر زبان داشت و با قرآن و روايات و عالمان دين مانوس بود. در چهرهاش نور ايمان ميدرخشيد و در رفتار و کردارش تلاش در مسير باري تعالي نمايان بود. اخلاصي که در دل او موج ميزد گاه از زبان و احساسات و چهره خندانش لبريز ميشد. او مسير تکامل علمياش را با توکل و استعانت از خدا و توسل به معصومين عليهمالسلام پيش ميبرد و رضاي خدا در شاهکارهاي علمياش رخ مينمود.
شيفتگياش به اهلبيت عليهمالسلام و عشق به خاندان رسالت مس وجودش را تبديل به طلا کرده بود. عشقاش به معصومين زمان و مکان و موقعيت نميشناخت. نام محبوب را که ميشنيد، عينکش را برميداشت و هر زمان و هر جا که بود زار زار اشک ميريخت. روضه که ميخواندند مثل ابر بهاري گريه ميکرد و شانههايش بالا و پايين ميرفت. رخت مشکي بنا بر مناسبت عزاي اهلبيت عليهمالسلام بر قامتش خوش ميدرخشيد. به بانوي دو عالم، صديقه طاهره علاقه وافر داشت. هر سال روز شهادت حضرت فاطمه عليهاالسلام در خانهاش مراسمي ميگرفت و بسياري از دوستان را که اکثر قريب به اتفاقشان نيز از فرهيختگان بودند، به اين ميهماني دعوت مينمود. صفاي باطني او و علاقه وافرش به حضرت فاطمه (س)، مجلس و محفلي پر حرارت و دوست داشتني را رقم ميزد. او ميگفت: افتخارم اين است که خدمتگزار بانوي دو عالم باشم و حقيقتا بر اين افتخار ميباليد.
شهيد بر اين نکته تاکيد داشت که مقامات ائمه طاهرين عليهمالسلام قابل درک براي خواص اهل ايمان نيز نيست تا چه رسد به اينکه بخواهند خود را به آن مقامات برسانند.
او همچنين متذکر ميشد اگر خواستن توانستن نباشد، لازمه رسيدن حتما خواهد بود، و در طريق حق خواستن حقيقي با رسيدن به مطلوب، توام است، چرا که نه معاذالله استطاعت بخشش در خداي قادر منان ناقص است و نه در کرم وجود او کمبودي وجود دارد، و اين بنده است که بايد بخواهد تا او عطا فرمايد: "و اتيناکم من کل ما سالتموه" يعني هرچه که خواستيد به شما عطا کرديم. و اين خواستن همان خواستن صادقانه و مخلصانه است. اما چه کنيم که افکار و اوهام ما تمنيات باطل احاطه شده و شايد هيچگاه او را بي غل و غش نخواندهايم.
تذکر اکيد ايشان اين بود که تا ميتوانيد ارادت و اخلاص خود را نسبت به خاندان رسالت و امامت بيشتر کنيد. از زيارت ائمه هدي غافل نباشيد که به گفته بزرگان بهترين اعمال در تقرب اليا... پس از انجام واجبات و ترک معاصي زيارت معصومين عليهمالسلام است.
هميشه و همه جا امام عصر ارواحالعالمين له الفداء را حاضر و ناظر ميدانست و غفلت از ياد او را غفلتي بزرگ ميدانست. ميگفت ما بايد بدانيم او زنده است او در بين ماست و هم اکنون کائنات از مسير وجود او فيض الهي را ميگيرند. اگر انسان بداند که امام زمان صلواتالله و سلامه عليه عمل و کردار و نيات و خطورات قلبياش را ميبيند آيا گناه خواهد کرد؟ پس يا اين واقعيات مسلمه را نعوذبالله مهمل ميگذاريم و يا آنکه در غفلتي مافوق اين حرفها بسر ميبريم.
به علماي رباني که چراغ هدايت را فروزان نگه داشتهاند ارادات کامل داشت و مجالست با علماء و صلحاء و نيکان را در تربيت صحيح انسان موثر ميدانست. شرکت در مجالس لهو و لعب و بطالت را مضر و و موجب در پي داشتن برگشت رحمت الهي ميدانست.
ولايتمداري صادق بود و ولي فقيه را راهبر ما از ظلمت فساد و گناه به دنياي حقيقت و کمال ميدانست. رزمنده و بسيجي مخلص و يار و ياور رزمندگان خصوصا در بعد تقويت بنيه علمي بود و در تمامي حضور دانشگاهياش (دوران دانشجويي و دوران استادي) آموزش ايشان براي عزيزان رزمنده و بسيجي تعطيل بردار نبود. تا لحظه آخر پيرو راه شهداء و وفادار به آرمانهاي شهداي انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي خصوصا قافله سالار شهداء امام خميني رضوان ا... تعالي و مقام معظم رهبري (مد ظله العالي) بود.
آري جهان اسلام امروز مورد تهاجم مستقيم و غير مستقيم استکبار جهاني به سرکردگي آمريکا قرار داشته و مانند جنگ احزاب کل کفر در مقابل کل اسلام قرار گرفته است. جمهوري اسلامي ايران به عنوان قلب تپينده جهان اسلام کانون اين تهاجم است. امروز که بزرگان علمي و اساتيد و کساني که در حوزه علم و فناوري فعاليت دارند نداي مقام معظم رهبري را لبيک گفته و نهضتي فراگير شکل گرفته، اين ترور فيزيکي استاد شهيد شهرياري يعني سبوعانه ترين اقدام تروريستي نيز يک حلقه از سلسله تهاجم گسترده استکبار جهاني عليه جهان اسلام است. اگر تا ديروز، جنگ با توپ و تانک بود امروز نبرد ما به مراتب دشوارتر و در ميدان علم و انديشه هاي انساني است. برخي قدرتها اراده کردهاند تا سياست، قدرت و برخي حوزههاي علمي را به انحصار خود در آورند. آنها با توجه به ايستادگي ملت مسلمان ايران در برابر اين اراده استکباري، از همه ظرفيتهايي که داشتهاند نظير قطعنامه، تحريم و فشارهاي سياسي استفاده کردهاند و با نتيجه نگرفتن از آنها امروز به ترور رو آوردهاند که اين موضوع نشانگر استيصال و به بنبست رسيدن آنهاست. امروز باب جهاد از ميدان رزم به دانشگاهها منتقل شده است و باب شهادت در جهاد علمي به روي دانشمندان باز شده است و ما پيروان رادمردي هستيم که ميگويد "بکشيد ما را، استوارتر ميشويم".
هر چند دکتر شهرياري پاداش زحمات علمي و مجاهدتهاي طولاني خود را با اين شهادت دريافت کرد و پاداشي جز شهادت براي چنين شخصيتهايي متصور نيست و هر مرگ ديگري غير از اين براي او کوچک بود و خون شهيد شهرياري يک پشتوانه محکم براي دفاع از حق امت اسلامي و آرمانهاي انقلاب اسلامي است. اما دکتر شهرياري چه گناهي داشت که او را به مسلخ بردند. اين کوردلي و کجفهمي دشمنان اسلام و نظام اسلامي است که گمان ميکنند با ريختن خون پاک و با به شهادت رساندن انسانهاي خادم و مخلص ميتوانند به اهداف کثيف خود دست يابند. اين انديشه باطلي است و همانطور که در تاريخ اسلام متجلي است و وجدانهاي پاک بشري نيز بر آن گواهي ميدهند، مرگ در راه ايمان، مرگ در مسير دفاع از حق و مرگ بر سر خداجويي، همانا تحکيم کنندهي پايههاي دين خداست.
ضمن عرض تسليت اين واقعهي جانگداز به محضر مبارک حضرت ولي عصر(عج)، مقام معظم رهبري (دام ظله العالي) ، امت مسلمان و خانوادهي معظم شهيد عزيز، اين اقدام پليد دشمنان اسلام را محکوم ميکنيم و با دلي مطمئن به آينده روشن انقلاب اسلامي ، اعلام ميکنيم، شهيد دکتر مجيد شهرياري دانشمند فرهيخته دانشگاه با خون خود مخالفين و معاندين رشد و کمال انساني را براي همه قلبهاي بيدار و چشمهاي بيناي بشري رسوا ساخت و رهروان طريق خدمت را در راه خود مستحکمتر گرداند. آري راه شهيد ادامه دارد...
غلامرضا راشد
رئيس دانشگاه صنعت نفت