کد خبر 25920
تاریخ انتشار: ۳ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۴:۵۸

نه تصنعي در کار بود و نه نمايشي رياگونه. هم خوابگاهي‏هاي دوران دانشجويي‏اش و همچنين همکاراني که با او مسافرتهاي کاري فراواني رفته‏اند، شهادت مي‏دهند هيچ گاه نماز شب ايشان ترک نمي‏شد.

بسمه تعالي

استاد شهيدم دکتر مجيد شهرياري

وقتي اولين بار اين آدم خاکي بي ريا، اين بنده در بند خدا، اين بزرگوار متواضع، اين شاکر صاحب نور اخلاص، اين شيفته ائمه طاهرين عليهم‏السلام را زيارت مي‏کرديد باورتان نمي‏شد که اين نادره اخلاق همان نابغه برجسته در فيزيک باشد، چرا که آن همه عظمت علمي‏اش در برابراخلاق کريمانه و بزرگوارانه‏اش محو مي‏گرديد. آري او همان دکتراي فيزيک هسته‏اي، مدرس بسيار تيزهوش و زرنگ با تبحر فوق‏العاده داراي فن معلمي خارق‏العاده بود که به رواني چشمگير و با لهجه شيرين ترکي‏اش تدريس مي‏کرد. قدم‏هاي کوتاه کوتاه و سريع او در کلاس نشان از جنب و جوش پيوسته و وصف ناشدني او داشت. اين متفکر و دانشمند با شاگردانش رفيق بود و هميشه دلسوزانه و مشفقانه برخورد مي‏کرد. تمامي شاگردانش (چه رسمي و چه غير رسمي) حقيقتا او را دوست مي‏داشتند و احترام مي‏کردند. گرچه چهره‏اش معمولي بود اما شهد شيرين خلق و خوي پر محبتش بر چهره معصومانه اش سرازير شده و به يقين چهره اخلاقيش براي همه مرتبطين بسيار جذاب و دلربا بود.

او براي همه ما الگوي يک انسان و مسلمان کامل بود. نه دانش فراوانش پرده بر روي تواضعش انداخته بود و نه جايگاه استاديش غفلت از ديگران را به همراه آورده بود.

قبل از همه به نمازخانه دانشگاه يا مسجد محل مي‏آمد و بعد از ديگران از آنجا خارج مي‏شد. چنان نماز اقامه مي‏کرد که بسياري از حال عجيب او آگاه مي‏شدند و تحت تاثيرش قرار مي‏گرفتند. نه تصنعي در کار بود و نه نمايشي رياگونه. هم خوابگاهي‏هاي دوران دانشجويي‏اش و همچنين همکاراني که با او مسافرتهاي کاري فراواني رفته‏اند، شهادت مي‏دهند هيچ گاه نماز شب ايشان ترک نمي‏شد. نام خدا را هميشه بر زبان داشت و با قرآن و روايات و عالمان دين مانوس بود. در چهره‏اش نور ايمان مي‏درخشيد و در رفتار و کردارش تلاش در مسير باري تعالي نمايان بود. اخلاصي که در دل او موج مي‏زد گاه از زبان و احساسات و چهره خندانش لبريز مي‏شد. او مسير تکامل علمي‏اش را با توکل و استعانت از خدا و توسل به معصومين عليهم‏السلام پيش مي‏برد و رضاي خدا در شاهکارهاي علمي‏اش رخ مي‏نمود.

شيفتگي‏اش به اهل‏بيت عليهم‏السلام و عشق به خاندان رسالت مس وجودش را تبديل به طلا کرده بود. عشق‏اش به معصومين زمان و مکان و موقعيت نمي‏شناخت. نام محبوب را که مي‏شنيد، عينکش را برمي‏داشت و هر زمان و هر جا که بود زار زار اشک مي‏ريخت. روضه که مي‏خواندند مثل ابر بهاري گريه مي‏کرد و شانه‏هايش بالا و پايين مي‏رفت. رخت مشکي بنا بر مناسبت عزاي اهل‏بيت عليهم‏السلام بر قامتش خوش مي‏درخشيد. به بانوي دو عالم، صديقه طاهره علاقه وافر داشت. هر سال روز شهادت حضرت فاطمه عليهاالسلام در خانه‏اش مراسمي مي‏گرفت و بسياري از دوستان را که اکثر قريب به اتفاقشان نيز از فرهيختگان بودند، به اين ميهماني دعوت مي‏نمود. صفاي باطني او و علاقه وافرش به حضرت فاطمه (س)، مجلس و محفلي پر حرارت و دوست داشتني را رقم مي‏زد. او مي‏گفت: افتخارم اين است که خدمتگزار بانوي دو عالم باشم و حقيقتا بر اين افتخار مي‏باليد.
شهيد بر اين نکته تاکيد داشت که مقامات ائمه طاهرين عليهم‏السلام قابل درک براي خواص اهل ايمان نيز نيست تا چه رسد به اينکه بخواهند خود را به آن مقامات برسانند.

او همچنين متذکر مي‏شد اگر خواستن توانستن نباشد، لازمه رسيدن حتما خواهد بود، و در طريق حق خواستن حقيقي با رسيدن به مطلوب، توام است، چرا که نه معاذالله استطاعت بخشش در خداي قادر منان ناقص است و نه در کرم وجود او کمبودي وجود دارد، و اين بنده است که بايد بخواهد تا او عطا فرمايد: "و اتيناکم من کل ما سالتموه" يعني هرچه که خواستيد به شما عطا کرديم. و اين خواستن همان خواستن صادقانه و مخلصانه است. اما چه کنيم که افکار و اوهام ما تمنيات باطل احاطه شده و شايد هيچگاه او را بي غل و غش نخوانده‏ايم.

تذکر اکيد ايشان اين بود که تا مي‏توانيد ارادت و اخلاص خود را نسبت به خاندان رسالت و امامت بيشتر کنيد. از زيارت ائمه هدي غافل نباشيد که به گفته بزرگان بهترين اعمال در تقرب الي‏ا... پس از انجام واجبات و ترک معاصي زيارت معصومين عليهم‏السلام است.

هميشه و همه جا امام عصر ارواح‏العالمين له الفداء را حاضر و ناظر مي‏دانست و غفلت از ياد او را غفلتي بزرگ مي‏دانست. مي‏گفت ما بايد بدانيم او زنده است او در بين ماست و هم اکنون کائنات از مسير وجود او فيض الهي را مي‏گيرند. اگر انسان بداند که امام زمان صلوات‏الله و سلامه‏ عليه عمل و کردار و نيات و خطورات قلبي‏اش را مي‏بيند آيا گناه خواهد کرد؟ پس يا اين واقعيات مسلمه را نعوذبالله مهمل مي‏گذار‏يم و يا آنکه در غفلتي مافوق اين حرف‏ها بسر مي‏بريم.

به علماي رباني که چراغ هدايت را فروزان نگه داشته‏اند ارادات کامل داشت و مجالست با علماء و صلحاء و نيکان را در تربيت صحيح انسان موثر مي‏دانست. شرکت در مجالس لهو و لعب و بطالت را مضر و و موجب در پي داشتن برگشت رحمت الهي مي‏دانست.

ولايتمداري صادق بود و ولي فقيه را راهبر ما از ظلمت فساد و گناه به دنياي حقيقت و کمال مي‏دانست. رزمنده و بسيجي مخلص و يار و ياور رزمندگان خصوصا در بعد تقويت بنيه علمي بود و در تمامي حضور دانشگاهي‏اش (دوران دانشجويي و دوران استادي) آموزش ايشان براي عزيزان رزمنده و بسيجي تعطيل بردار نبود. تا لحظه آخر پيرو راه شهداء و وفادار به آرمانهاي شهداي انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي خصوصا قافله سالار شهداء امام خميني رضوان ا... تعالي و مقام معظم رهبري (مد ظله العالي) بود.

آري جهان اسلام امروز مورد تهاجم مستقيم و غير مستقيم استکبار جهاني به سرکردگي آمريکا قرار داشته و مانند جنگ احزاب کل کفر در مقابل کل اسلام قرار گرفته است. جمهوري اسلامي ايران به عنوان قلب تپينده جهان اسلام کانون اين تهاجم است. امروز که بزرگان علمي و اساتيد و کساني که در حوزه علم و فناوري فعاليت دارند نداي مقام معظم رهبري را لبيک گفته و نهضتي فراگير شکل گرفته، اين ترور فيزيکي استاد شهيد شهرياري يعني سبوعانه ترين اقدام تروريستي نيز يک حلقه از سلسله تهاجم گسترده استکبار جهاني عليه جهان اسلام است. اگر تا ديروز، جنگ با توپ و تانک بود امروز نبرد ما به مراتب دشوارتر و در ميدان علم و انديشه هاي انساني است. برخي قدرت‌ها اراده کرده‌اند تا سياست، قدرت و برخي حوزه‌هاي علمي را به انحصار خود در آورند. آنها با توجه به ايستادگي ملت مسلمان ايران در برابر اين اراده استکباري، از همه ظرفيت‌هايي که داشته‌اند نظير قطعنامه، تحريم و فشارهاي سياسي استفاده کرده‌اند و با نتيجه نگرفتن از آنها امروز به ترور رو آورده‌اند که اين موضوع نشانگر استيصال و به بن‌بست رسيدن آنهاست. امروز باب جهاد از ميدان رزم به دانشگاهها منتقل شده است و باب شهادت در جهاد علمي به روي دانشمندان باز شده است و ما پيروان رادمردي هستيم که مي‏گويد "بکشيد ما را، استوارتر مي‏شويم".

هر چند دکتر شهرياري پاداش زحمات علمي و مجاهدتهاي طولاني خود را با اين شهادت دريافت کرد و پاداشي جز شهادت براي چنين شخصيتهايي متصور نيست و هر مرگ ديگري غير از اين براي او کوچک بود و خون شهيد شهرياري يک پشتوانه محکم براي دفاع از حق امت اسلامي و آرمان‌هاي انقلاب اسلامي است. اما دکتر شهرياري چه گناهي داشت که او را به مسلخ بردند. اين کوردلي و کج‏فهمي دشمنان اسلام و نظام اسلامي است که گمان مي‏کنند با ريختن خون پاک و با به شهادت رساندن انسان‏هاي خادم و مخلص مي‏توانند به اهداف کثيف خود دست يابند. اين انديشه باطلي است و همانطور که در تاريخ اسلام متجلي است و وجدانهاي پاک بشري نيز بر آن گواهي مي‏دهند، مرگ در راه ايمان، مرگ در مسير دفاع از حق و مرگ بر سر خداجويي، همانا تحکيم کننده‏ي پايه‏هاي دين خداست.

ضمن عرض تسليت اين واقعه‏ي جانگداز به محضر مبارک حضرت ولي عصر(عج)، مقام معظم رهبري (دام ظله العالي) ، امت مسلمان و خانواده‏ي معظم شهيد عزيز، اين اقدام پليد دشمنان اسلام را محکوم مي‏کنيم و با دلي مطمئن به آينده روشن انقلاب اسلامي ، اعلام مي‏کنيم، شهيد دکتر مجيد شهرياري دانشمند فرهيخته دانشگاه با خون خود مخالفين و معاندين رشد و کمال انساني را براي همه قلب‏هاي بيدار و چشم‏هاي بيناي بشري رسوا ساخت و رهروان طريق خدمت را در راه خود مستحکم‏تر گرداند. آري راه شهيد ادامه دارد...

                                                                                                                                                  غلامرضا راشد

                                                                                                                                          رئيس دانشگاه صنعت نفت

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس