کد خبر 25810
تاریخ انتشار: ۳ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۰:۴۳

سازندگان اين کاخ لابد تصور نمي کردند کاخ چراغان با موقعيت جغرافيايي خاص آن، 150 سال بعد، ميدان يکي از کش و قوس هاي مهم شرق و غرب باشد.

روز جمعه 14 ژانويه دو رويداد مهم به طور همزمان در اسلامبول و لندن در جريان بود. شهر تاريخي اسلامبول در کرانه درياي مرمره و تنگه بسفر ساخته شده است. کاخ چراغان اسلامبول - مکان مذاکرات ايران و 1+5- کنار تنگه بسفر قرار دارد، جايي که مرز آسيا و اروپاست. سازندگان اين کاخ لابد تصور نمي کردند کاخ چراغان با موقعيت جغرافيايي خاص آن، 150 سال بعد، ميدان يکي از کش و قوس هاي مهم شرق و غرب باشد. هتل- کاخ چراغان اکنون ميزبان دور جديدي از زورآزمايي هاي ايران و غرب بود که از 7 سال پيش به بهانه چالش هسته اي از سر گرفته شد. مذاکرات 14 و 15 ژانويه 2011 اسلامبول بسيار مهم مي نمود اما با همه اهميت، تنها نوک کوه يخي بود که از آب سربرآورده بود. ماجرايي که همان روز جمعه در لندن رخ داد، مي توانست به ناظران براي سنجش ارتفاع حقيقي چالش مدد رساند.
کميته چيلکات (کميته بررسي جنگ انگليس در عراق) روز جمعه توني بلر نخست وزير سابق انگليس را براي تحقيق توأم با سرزنش فراخوانده بود. اما موضوع مؤاخذه صرفاً دروغگويي در حمله به عراق نبود. آن گونه که رسانه هاي غربي ديروز گزارش دادند يکي از پرسش هاي عتاب آلود از بلر اين بود «حمله نظامي آمريکا و انگليس به عراق، سرانجام به تقويت قدرت ايران منتهي شده و همين موجب گرديده تا ايران دنبال گسترش فناوري هسته اي برود.» يعني اگر جنگ و جنايت خوب پيش رفته و باعث موفقيت اشغالگران شده بود، همين کميته احتمالاً به توني بلر مدال هم مي داد اما مسئله اين است که نقض غرض شده است. پاسخ هاي متحد بوش در اين نشست تحقيق هم حائز اهميت است. بلر گفت «اوباما مقابل ايران نرمش بيش از حد نشان مي دهد. مطمئن هستم زماني فرا خواهد رسيد که غرب مجبور شود از اين سياست بيچارگي و عذرخواهي کردن و اشاره به اين که ما مسئول و مقصر کارهاي ايران و نظام سياسي تندروي حاکم بر آن هستيم، دست بردارد. ما مقصر نيستيم و هيچ ارتباطي به ما ندارد. حقيقت اين است که آنها کارهاي خود را مي کنند چرا که از بيخ و بن با روش زندگي ما مشکل دارند... من اکنون فرستاده گروه صلح در خاورميانه هستم. در وضعيت فعلي و با مسئوليتي که دارم، نفوذ و ردپاي ايران را در تک تک کشورهاي منطقه مي بينم، نقشي که برهم زننده وضع فعلي است. آنها هر کاري بتوانند عليه روند صلح خاورميانه انجام مي دهند. بالاخره زماني فرا مي رسد که ما سرهايمان را از زير برف بيرون بياوريم.» بي بي سي انگليس هرچند اين سخنان بلر را منتشر نکرد اما در تحليل جلسه استيضاح نوشت «حمله به عراق نه تنها وجهه سياسي آقاي بلر را خدشه دار کرد بلکه باعث شد او پيش از موعد، نخست وزيري را واگذار کند. دودستگي اي که پس از حمله بدون مجوز به عراق در جامعه انگليس پيش آمد، از دهه 1950 تاکنون و در بحران کانال سوئز هم مشاهده نشده بود.»
روايت بخش ديگري از ماجرا را بايد به فرانسيس فوکوياما نظريه پرداز تئوري «پايان تاريخ» سپرد تا پازل تصويري کوه يخي که در مرز شرق و غرب (در دهانه تنگه بسفر) سر برآورده، کامل تر و نمايان تر شود. فوکوياما به بهانه سفر اخير رئيس جمهور چين به آمريکا تحليلي را با اين مضمون در روزنامه فايننشال تايمز به نگارش درآورده است «در وهله اول قرن 21 شاهد چرخش قابل ملاحظه اي در بخت و اقبال ومنزلت نسبي مدل هاي اجتماعي و سياسي جهان بوده ايم. 10سال پيش وقتي هنوز باد اقتصاد دات کامي نخوابيده بود، آمريکا- اگرچه همه عاشقش نبودند اما- دست بالا و برتر را داشت. همه مي خواستند مدل ليبرال-دموکراسي آمريکا را کپي کنند، فناوري آمريکا جهان را گرفته بود و سرمايه داري، مدل آينده خوانده مي شد. اما جنگ عراق و همزاد شدن دموکراسي با حمله نظامي از يک سو و بحران مالي بازار وال استريت از طرف ديگر، اعتبار اين سياست ها را خدشه دار کرد...». فوکوياما هم با زبان بي زباني مي گويد که تاريخ دوباره آغاز شده است.
اخباري که از مذاکرات اسلامبول منتشر شد، بعضاً معطوف به پيشنهادهايي براي توافق هسته اي- مانند نحوه مبادله سوخت و شرط هاي ايران درباره رسميت غني سازي و لغو تحريم ها - بود اما برخي خبرهاي ديگر از دلالي ناکام کاترين اشتون (رئيس انگليسي سياست خارجي اروپا) به نيابت از آمريکا براي مذاکره با ايران حکايت مي کرد. خبرگزاري فرانسه به نقل از يک ديپلمات غربي گزارش داده که طرف غربي معتقد است بدون مذاکره ميان آمريکا و ايران، پيشرفتي در مذاکرات حاصل نخواهد شد. معناي اين حرف اين است که فرانسه و آلمان ول معطلند. و انگليس در کفه آمريکا پارسنگي بيش نيست. چين و روسيه هم که از اول وزنه خود را در کفه آمريکا و غرب ننهاده اند و حسابشان کاملا جداست هر چند که گاه معاملاتي با آمريکا کرده باشند. از منظر هسته اي محض، آمريکا و دو شريک استراتژيکش (انگليس و رژيم صهيونيستي) با ساعت شني کاهش مداوم فرصت ها و گزينه ها روبرو هستند. ايران 15 ماه پيش حتي يک گرم اورانيوم 20درصد غني شده نداشته است و از غرب مي خواست که پاي معامله سوخت 20درصدي رآکتور تهران بيايد، اما اکنون اعلام مي کند که قريب 40 کيلوگرم از اين نوع را توليد کرده است. چرا آمريکا و دو متحد استراتژيکش تا اين حد در مقابل ايران ايزوله و منجمد شده اند؟ آنها مي گويند- و اين يکبار را استثناً دروغ هم نمي گويند- که تمام تلاش خود را در زمينه تحريم هاي مضاعف فلج کننده، خرابکاري هسته اي، ترور دانشمندان، آشوب و تهديد به کار بسته اند و تيري در ترکش مکر و تدبير نبوده که در چله کمان ننهاده و نينداخته باشند. با خيلي کمتر از اين نقشه ها و دسيسه ها توانسته اند ملت ها و حاکميت هايي را از سر راه بردارند. برخي نقشه هاي آنها گاه، کوه سخت را از جا کنده است. مگر درباره اتحاد جماهير شوروي و اقمار آن نکردند؟ ماجرا چيست؟ بن بست جبهه استکبار مقابل ايران از کدام قاعده و فرمول پيروي مي کند؟
مکر، گاه چنان است که کوه را از جا مي جنباند اما جامعه مؤمن به وعده پروردگار را نه. خداوند در آيات 46 و 47 سوره ابراهيم مي فرمايد «و قد مکروا مکرهم و عندالله مکرهم و ان کان مکرهم لتزول منه الجبال... کافران و ظالمان هرچه در توان داشتند، مکر ورزيدند. و مکر آنها نزد خداوند آشکار است، هرچند که مکر آنان کوه ها را از جاي برکند. پس گمان مبر که خداوند از وعده اي که به فرستادگانش داده تخلف مي کند. خداست عزتمند صاحب انتقام». اين واقعيت را ذهن هاي ماترياليست بي خبر از حقيقت و باطن عالم درک نمي کنند که اگر مي فهميدند همچنان سر به صخره انقلابي که 32 سال پيش در چنين روزهايي از ايران پديدار شد، نمي کوفتند و نمي شکستند.
آن ديپلمات غربي به خبرگزاري فرانسه درست گفته که طرف دعواي ايران، آمريکاست و بقيه کمابيش تماشاگرند. مذاکرات دو روزه در کاخ چراغان اسلامبول هم سرآمد. توافق يا عدم توافق، تفاوت چنداني در نقشه اصلي چالش ايجاد نمي کند. معضلات ابرقدرتي که چک برگشتي «پايان تاريخ» و عواقب تلخ آن روي دستش باد کرده، نه در کاخ چراغان و نه در هيچ کاخ ديگري حل شدني نيست، که تازه بحران هاي زنجيره اي به مثابه دهانه آتشفشان سر باز کرده اند. اکنون پرونده انبوهي از بحران هاي نيمه کاره و لاينحل، پيش روي کاخ سفيد گشوده است ولو جامه گول زنک «مذاکره» و «ديپلماسي» بر تن آن بحران ها کرده باشند. بشماريد؛ 1-صلح خاورميانه (فلسطين) 2-پرونده لبنان و سقوط دولت حريري با پيشدستي حزب الله که بازي دادگاه ترور حريري را از حيّز انتفاع ساقط کرد 3-پرونده عراق 4-جنگ فيل کش افغانستان 5-سمفوني دسته جمعي بي ثباتي از تونس و الجزاير و مصر تا اردن و يمن 6-شاخ شدن عضو آسيايي ناتو (ترکيه) در برابر آمريکا و اسرائيل، و برآمدن اسلامگرايان 7-بحران اقتصادي بي درماني که آبرويي براي آمريکا و انگليس و فرانسه و آلمان نگذاشت. 8-...
سال ميلادي جديد، حوادث بسياري در آستين دارد. خانم کاندوليزا رايس سال 2006 آن هنگام که ارتش رژيم صهيونيستي از زمين و آسمان و دريا مردم جنوب لبنان را به خاک و خون مي کشيد و خيال مي شد غلبه با اسرائيل است، ضجه زنان و کودکان بيگناه را چنين ترجمه کرد که «اين درد زايمان خاورميانه جديد است». حدود 5سال پس از آن ماجرا- که حزب الله لبنان دوباره متولد شد- بيداري و مقاومت اسلامي در جاي جاي خاورميانه قد کشيده است، به برکت نفس مسيحايي حضرت روح الله(ره) که 32 سال پيش اول بار ملت ايران را زنده کرد. اين همه آوازها، هنوز پژواک فرياد بزرگ مردي است که پيروزي مستضعفان را بشارت داد و فرمود آمريکا هيچ غلطي نمي تواند بکند.
شهر اسلام- اسلامبول- جمعه و شنبه، چراغاني عزت اسلام را در «کاخ چراغان» خود ديد. قريب 40 روز پيش در عاشوراي حسين(ع) نيز همين شهر «ياحسين» را فرياد کرد، حال آن که غرب 80سال کوشيده بود درخت اسلام را از بيخ و بن در ترکيه برکند. خيال پردازي نمي کنيم. ترکيه و ديگر کشورهاي اسلامي راه فراوان تا اسلامي شدن دارند. اما اين هم حقيقتي انکارناپذير است که انقلاب اسلامي جاي تا جاي خاورميانه بزرگ ريشه دوانده و کشور به کشور سربرآورده است.
رضوان خدا بر حضرت روح الله که نهال مبارک انقلاب اسلامي را در جان ملت ايران کاشت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس