همانا ما آن را قرآنی عربی نازل کردیم شاید که شما تعقّل کنید.[1]
مقدمه
خداوند برای هدایت انسان رسولان برگزیده را فرستاد تا او را از ظلمات و تاریکی ها به سوی نور و روشنایی رهنمون گرداند؛ و به این وسیله زمینهی سعادت او را فراهم سازد. قرآن کلام خداوند است که توسط خاتم رسل، محمد مصطفی صلی الله علیه و آله به جهانیان عرضه شده است، قرآنی که به زبان عربی نازل گردید و در عربی بودنش آیتی است برای صاحبان عقل.
این روزها صحبت از تهاجم فرهنگی در هر کوی و برزنی شنیده می شود که با استماع الفاظ گوناگون آن، از شبیح خون تا تهاجم اولین چیزی که به قلب انسان متبادر میگردد «احساس خطر» است. بدیهی است غفلت و عدم مقابلهی مناسب با هر تهاجمی از هر سطحی «بقاء» انسان در آن حوزه را مورد مخاطره قرار داده و از بین می برد. یکی از مهم ترین و اتفاقاً گمنامترین مصادیق تهاجم فرهنگی «انحراف کلام از موضع حقیقی آن» است که در قرآن کریم از آن به «یحرّفون الکلم عن مواضعه»[2] یاد شده است، این تهاجم طبق نص صریح قرآن کریم از تخصص های «یهود» بر علیه اسلام در طول تاریخ بوده، که متأسفانه تا امروز نیز ادامه داشته است. این که در قرآن صراحتاً یاد شده زبان قرآن عربی است به این معناست که «کلام عربی قرآن» نازلهی حقیقت آن است، و نه ترجمهی آن به زبان های دیگر! بنابراین عدم شناخت کافی از عمق، ریشه و بعد مفاهیم عربی قرآن موجبات کج فهمی و معرفت ناقص را فراهم میآورد و از این گذشته زمینه ساز غفلت از تهاجم دشمنان است.
یکی از مفاهیم بنیادین و نظاممند قرآن که به شدت دچار «انحراف از موضع اصلی خود» گشته، مفهوم «عفاف» است و متأسفانه کمتر کسی است که معنای حقیقی این مفهوم مهم را به درستی درک نموده است. لذا با توفیق خداوند متعال برآنیم تا «عفاف» را از مهجوریت و مظلومیت خارج نموده و به اندازهی وسع خویش ابعاد آن را از این طریق بشناسیم و با تهاجم فرهنگی صورت گرفته به این واژه مقابله نماییم.
بخش 1- دفتر نخست- عفاف شناسی
1-1 عفاف چیست؟
برای شناخت ابتدایی هر مفهوم در هر زبان باید به کتب لغت مراجعه نمود تا معنای آن برای انسان قابل درک و فهم گردد، در برخی از کتب لغت، عفّت و عفاف به این معنا آمده است:
1- حاصل شدن حالتى براى نفس و جان آدمى كه به وسيلهی آن از غلبه و تسلّط شهوت جلوگيرى مىشود. و مُتَعَفِّف: كسى است كه چنان حالتى از عفّت را در اثر تمرين و زحمت حاصل مىكند؛ و اصلش بسنده كردن در گرفتن چيز اندك است كه در حكم ته مانده شير در پستان است. و اسْتِعْفَاف: طلب عفّت و پاكدامنى و باز ايستادن از حرام است.[3]
2- حفظ نفس از تمایلات و شهوات نفسانی است همانگونه که تقوی حفظ نفس از ارتکاب به محرمات، خلاف و عصیان، است[4].
همانگونه که مشاهده میشود به رغم معنای الکن و ناقص جاافتاده از عفّت و عفاف در میان عامه[5]، بار معنایی و عمق آن از ثقالت و وزانت خاصی برخوردار است. بنابراین عفاف نه به معنای پوشش ظاهری بلکه به معنای حالتی نفسانی است که از غلبه و تسلط شهوت و تمایل نفسانی جلوگیری میکند و این امر نتیجه ای جز عدم ارتکاب به گناه و خطا را در بر نخواهد داشت. نکتهی قابل تأمل آن است چنین حالتی که استمرار آن صورت «ملکه» را در درون انسان در پی خواهد داشت، جنسیت نداشته و هم در مورد زنان و هم مردان صدقیت پیدا میکند.

2-1 عفّت سیاسی
اگر عفت به معنای جلوگیری از تسلط شهوت وامیال نفسانی در نفس است تا گناه و خطایی از انسان سرنزند بنابراین «عفت سیاسی» نیز همان معنای « نفس پایی» بر وزن «خویشتن پایی»[6] را در حوزهی «سیاست» مستفاد میگرداند. به این معنا که نفس از شهوت سیاست پایش شود و از غلبهی امیال سلطه مآبانه و منفعت طلبی های شخصی در حوزهی سیاست جلوگیری شود. بنابراین عفت سیاسی هم در حوزهی شناخت سیاستمداران صادق است و در شناخت خود مخاطبان تا از خطا و اشتباه مصون بمانند.
هاله اسماعیل نژاد
ادامه دارد...
[1] - سوره یوسف آیه 2- (ترجمه قرآن کریم، مکارم شیرازی، ناصر)
[2] - مِنَ الَّذينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَليلاً – (قرآن الکریم، سوره نساء آیه 46)
بعضى از يهود، سخنان را از جاى خود، تحريف مىكنند و (به جاى اينكه بگويند: «شنيديم و اطاعت كرديم»)، مىگويند: «شنيديم و مخالفت كرديم! و (نيز مىگويند:) بشنو! كه هرگز نشنوى! و (از روى تمسخر مىگويند:) راعنا [ما را تحميق كن!]» تا با زبان خود، حقايق را بگردانند و در آيين خدا، طعنه زنند. ولى اگر آنها (به جاى اين همه لجاجت) مىگفتند: «شنيديم و اطاعت كرديم و سخنان ما را بشنو و به ما مهلت ده (تا حقايق را درك كنيم)»، براى آنان بهتر، و با واقعيت سازگارتر بود. ولى خداوند، آنها را بخاطر كفرشان، از رحمت خود دور ساخته از این روست که جز عدهی کمی ایمان نمیآورند. (ترجمه قرآن کریم، مکارم شیرازی، ناصر)
[3] - راغب اصفهاني، حسين بن محمد؛ ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن؛ خسروي حسيني، سيدغلامرضا مترجم، نشر مرتضوي، ج2، ص 618
[4]- مقا- عفّ: أصلان صحيحان: أحدهما الكفّ عن القبيح. و الآخر دالّ على قلّة شيء. فالأوّل- العفّة: الكفّ عمّا لا ينبغي. و رجل عفّ و عفيف. و قد عفّ يعفّ عفّة و عفافة و عفافا. و الأصل الثاني- العفّة: بقيّة اللبن في الضرع .... هو حفظ النفس عن تمايلاته و شهواته النفسانيّة. كما أنّ التقوى حفظ النفس عن المحرّمات و عمّا يوجب الخلاف و العصيان. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، جلد8 ، صفحه 180
[5] - امروزه در جامعه عفاف و عفت در معنای پوشش مخصوصا چادر و آن هم مختص زنان فهم میگردد.
[6] - تقوا